مفهوم اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات
مبارزه با دخانیات، برای دههها، عمدتاً بر اقدامات فردی مانند ترک سیگار و هشدارهای بهداشتی متمرکز بود. با این حال، پیچیدگی و گستردگی بحران سلامت ناشی از مصرف دخانیات - با بار بیماریهای قلبی، تنفسی و سرطانها و هزینههای سرسامآور اقتصادی و اجتماعی آن - به وضوح نشان داد که رویکردهای منفرد و فردگرایانه کافی نیست.
مفهوم اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات به عنوان پارادایمی ضروری ظهور کرده است.
این مفهوم به معنای تغییر بنیادین در نگرش است: تبدیل مبارزه با دخانیات از یک چالش صرفاً بهداشتی-فردی به یک سئولیت اجتماعی فراگیر که تمامی بخشهای جامعه در آن سهیم و مسئول هستند. این گذار، اساس موفقیت در کاهش پایدار مصرف دخانیات و حفاظت از سلامت عمومی است.
دولتها به عنوان متولیان اصلی سلامت عمومی، نقش محوری در اجتماعی شدن این مبارزه ایفا میکنند.
این نقش فراتر از وضع قوانین محدودکننده (مانند ممنوعیت تبلیغات، افزایش مالیات، ایجاد فضاهای عاری از دود و ممنوعیت فروش به نوجوانان) است.
دولتها باید با اجرای دقیق و بدون تبعیض این قوانین، فرهنگ پاسخگویی و حفاظت از حقوق غیرسیگاریها را نهادینه کنند.
تخصیص عادلانه بخشی از درآمدهای مالیاتی دخانیات به برنامههای پیشگیری، درمان ترک و پژوهش، نشاندهنده تعهد واقعی به این مسئولیت اجتماعی است.
هماهنگی بینبخشی (بهداشت، آموزش، ورزش، فرهنگ، مالیات) برای ایجاد یک محیط حمایتی یکپارچه، ضروری است.
شفافیت در هزینهکردها و گزارشدهی منظم تاثیر سیاستها، اعتماد عمومی و حس مشارکت در این مبارزه **اجتماعی** را تقویت میکند.
اجتماعی شدن واقعی مبارزه با دخانیات بدون تغییر نگرش و رفتارهای عمومی غیرممکن است.
اینجا نقش فرهنگسازی حیاتی است. کمپینهای رسانهای گسترده میتوانند بر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مصرف دخانیات (هزینههای خانواده، آلودگی محیط، آتشسوزیها) تمرکز کنند، ضروری است.
آموزش مهارتهای «نه» گفتن به پیشنهاد مصرف، به ویژه در مدارس و برای نوجوانان، نسلهای آینده را مصون میسازد.
تقویت هنجارهای اجتماعی که مصرف دخانیات را نه یک انتخاب شخصی جذاب، بلکه یک رفتار مضر برای خود و جامعه و غیرقابل قبول در فضاهای عمومی قلمداد کند، هدف نهایی است.
تشویق و حمایت از تلاشهای ترک در محیطهای کار، خانواده و اجتماع، حس همبستگی و مسئولیتپذیری جمعی را تقویت مینماید.
سمنها (سازمانهای مردمنهاد)، انجمنهای تخصصی پزشکی، گروههای جوانان و تشکلهای مدنی، نیروی پیشران اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات هستند.
این گروهها با انعطافپذیری و ارتباط مستقیم با جامعه، نقشهای متعددی ایفا میکنند:
نظارت بر اجرای قوانین و افشای تخلفات، ارائه آموزشهای هدفمند در محلات و مدارس، حمایت از قربانیان دود دستدوم و حقوق آنان، دفاع از سیاستهای موثر پیشگیری در برابر لابی صنعت دخانیات، و بسیج افکار عمومی. توانمندسازی این نهادها از طریق حمایتهای فنی و مالی و ایجاد فضای امن برای فعالیتشان، سرمایهگذاری ضروری برای تحقق عمیق مشارکت اجتماعی در این حوزه است. صدای جمعی آنان، خواست عمومی برای محیطهای سالمتر را تقویت میکند.
بخش خصوصی مسئولیتپذیر
اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات، بخش خصوصی را نیز به چالش میکشد.
رستورانها، کافهها، هتلها و مراکز تفریحی با ایجاد محیطهای 100% عاری از دود، حافظ سلامت مشتریان و کارکنان خود و پیشگام فرهنگ مسئولیتپذیری اجتماعی هستند.
شرکتهای بیمه با طراحی طرحهای تشویقی برای بیمهشدگان غیرسیگاری یا در حال ترک، سلامت جامعه را ترویج میکنند.
رسانههای خصوصی با پرهیز از هرگونه تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم محصولات دخانی و انتشار محتوای آموزشی، مسئولیت اجتماعی خود را ایفا مینمایند.
انتظار میرود بخش خصوصی، منافع کوتاهمدت را فدای سلامت بلندمدت جامعه نکند و در این مشارکت جمعی سهیم شود.
دکتر محمدرضامقدسی در پایان آورده است اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت برای نجات جانها و منابع جامعه است.
این فرآیند مستلزم همکاری همهجانبه و پایدار دولت با قوانین و سیاستهای قاطع و حمایتگر، مردم با تغییر نگرش و رفتار و مطالبهگری، سازمانهای مدنی با نظارت و آموزش و بسیجگری، و بخش خصوصی با ایفای مسئولیت اجتماعی فراتر از سودآوری صرف میباشد.
تنها زمانی که مبارزه با دخانیات به یک ارزش اجتماعی مشترک و یک اولویت جمعی تبدیل شود، میتوان شاهد کاهش معنادار مصرف، حفاظت موثر از نوجوانان و نسلهای آینده، کاهش بار بیماریها و ایجاد محیطهای زندگی، کار و تفریح سالمتر برای همه بود.
آیندهای عاری از دود دستاول و دستدوم، تنها با همبستگی، تعهد و مشارکت فعال تمامی ارکان جامعه محقق خواهد شد.
سرمایهگذاری بر اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات، سرمایهگذاری بر سلامت، رفاه و تابآوری کل جامعه است.
مفهوم اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات به عنوان پارادایمی ضروری ظهور کرده است.
این مفهوم به معنای تغییر بنیادین در نگرش است: تبدیل مبارزه با دخانیات از یک چالش صرفاً بهداشتی-فردی به یک سئولیت اجتماعی فراگیر که تمامی بخشهای جامعه در آن سهیم و مسئول هستند. این گذار، اساس موفقیت در کاهش پایدار مصرف دخانیات و حفاظت از سلامت عمومی است.
دولتها به عنوان متولیان اصلی سلامت عمومی، نقش محوری در اجتماعی شدن این مبارزه ایفا میکنند.
این نقش فراتر از وضع قوانین محدودکننده (مانند ممنوعیت تبلیغات، افزایش مالیات، ایجاد فضاهای عاری از دود و ممنوعیت فروش به نوجوانان) است.
دولتها باید با اجرای دقیق و بدون تبعیض این قوانین، فرهنگ پاسخگویی و حفاظت از حقوق غیرسیگاریها را نهادینه کنند.
تخصیص عادلانه بخشی از درآمدهای مالیاتی دخانیات به برنامههای پیشگیری، درمان ترک و پژوهش، نشاندهنده تعهد واقعی به این مسئولیت اجتماعی است.
هماهنگی بینبخشی (بهداشت، آموزش، ورزش، فرهنگ، مالیات) برای ایجاد یک محیط حمایتی یکپارچه، ضروری است.
شفافیت در هزینهکردها و گزارشدهی منظم تاثیر سیاستها، اعتماد عمومی و حس مشارکت در این مبارزه **اجتماعی** را تقویت میکند.
اجتماعی شدن واقعی مبارزه با دخانیات بدون تغییر نگرش و رفتارهای عمومی غیرممکن است.
اینجا نقش فرهنگسازی حیاتی است. کمپینهای رسانهای گسترده میتوانند بر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی مصرف دخانیات (هزینههای خانواده، آلودگی محیط، آتشسوزیها) تمرکز کنند، ضروری است.
آموزش مهارتهای «نه» گفتن به پیشنهاد مصرف، به ویژه در مدارس و برای نوجوانان، نسلهای آینده را مصون میسازد.
تقویت هنجارهای اجتماعی که مصرف دخانیات را نه یک انتخاب شخصی جذاب، بلکه یک رفتار مضر برای خود و جامعه و غیرقابل قبول در فضاهای عمومی قلمداد کند، هدف نهایی است.
تشویق و حمایت از تلاشهای ترک در محیطهای کار، خانواده و اجتماع، حس همبستگی و مسئولیتپذیری جمعی را تقویت مینماید.
سمنها (سازمانهای مردمنهاد)، انجمنهای تخصصی پزشکی، گروههای جوانان و تشکلهای مدنی، نیروی پیشران اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات هستند.
این گروهها با انعطافپذیری و ارتباط مستقیم با جامعه، نقشهای متعددی ایفا میکنند:
نظارت بر اجرای قوانین و افشای تخلفات، ارائه آموزشهای هدفمند در محلات و مدارس، حمایت از قربانیان دود دستدوم و حقوق آنان، دفاع از سیاستهای موثر پیشگیری در برابر لابی صنعت دخانیات، و بسیج افکار عمومی. توانمندسازی این نهادها از طریق حمایتهای فنی و مالی و ایجاد فضای امن برای فعالیتشان، سرمایهگذاری ضروری برای تحقق عمیق مشارکت اجتماعی در این حوزه است. صدای جمعی آنان، خواست عمومی برای محیطهای سالمتر را تقویت میکند.
بخش خصوصی مسئولیتپذیر
اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات، بخش خصوصی را نیز به چالش میکشد.
رستورانها، کافهها، هتلها و مراکز تفریحی با ایجاد محیطهای 100% عاری از دود، حافظ سلامت مشتریان و کارکنان خود و پیشگام فرهنگ مسئولیتپذیری اجتماعی هستند.
شرکتهای بیمه با طراحی طرحهای تشویقی برای بیمهشدگان غیرسیگاری یا در حال ترک، سلامت جامعه را ترویج میکنند.
رسانههای خصوصی با پرهیز از هرگونه تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم محصولات دخانی و انتشار محتوای آموزشی، مسئولیت اجتماعی خود را ایفا مینمایند.
انتظار میرود بخش خصوصی، منافع کوتاهمدت را فدای سلامت بلندمدت جامعه نکند و در این مشارکت جمعی سهیم شود.
دکتر محمدرضامقدسی در پایان آورده است اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت برای نجات جانها و منابع جامعه است.
این فرآیند مستلزم همکاری همهجانبه و پایدار دولت با قوانین و سیاستهای قاطع و حمایتگر، مردم با تغییر نگرش و رفتار و مطالبهگری، سازمانهای مدنی با نظارت و آموزش و بسیجگری، و بخش خصوصی با ایفای مسئولیت اجتماعی فراتر از سودآوری صرف میباشد.
تنها زمانی که مبارزه با دخانیات به یک ارزش اجتماعی مشترک و یک اولویت جمعی تبدیل شود، میتوان شاهد کاهش معنادار مصرف، حفاظت موثر از نوجوانان و نسلهای آینده، کاهش بار بیماریها و ایجاد محیطهای زندگی، کار و تفریح سالمتر برای همه بود.
آیندهای عاری از دود دستاول و دستدوم، تنها با همبستگی، تعهد و مشارکت فعال تمامی ارکان جامعه محقق خواهد شد.
سرمایهگذاری بر اجتماعی شدن مبارزه با دخانیات، سرمایهگذاری بر سلامت، رفاه و تابآوری کل جامعه است.

۴۸ بازدید
۱۰ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !