نقش و اهمیت حضور مددکاران اجتماعی در محلات
اهمیت حضور مددکاران اجتماعی در محلات
* سمیرا زارعی
مددکاری اجتماعی یکی از حرفههای بنیادی در ایجاد عدالت اجتماعی و حمایت از افراد و جوامع آسیبپذیر است.
این حرفه بر پایهی احترام به انسان، حقوق بشر و توانمندسازی مردم شکل گرفته است.
با این حال، بسیاری از مددکاران اجتماعی به دلیل ساختارهای سازمانی و اداری مجبورند بیشتر وقت خود را در دفاتر و ادارات بزرگ بگذرانند و کمتر با مردم و محلهها ارتباط مستقیم داشته باشند. این موضوع میتواند محدودیتهای زیادی ایجاد کند و اثرگذاری واقعی مددکار اجتماعی را کاهش دهد.
حضور مددکاران اجتماعی در محلات و در کنار مردم اهمیت زیادی دارد، زیرا این نوع فعالیت باعث میشود مددکاران بتوانند مشکلات واقعی افراد را بهتر بشناسند، راهحلهای موثرتری ارائه دهند و نقش خود را در توانمندسازی جامعه به بهترین شکل ایفا کنند. وقتی مددکار اجتماعی در بطن محله فعالیت میکند، با افراد و خانوادهها در زندگی روزمرهشان ارتباط برقرار میکند و میتواند خدمات اجتماعی را به شکلی نزدیکتر، انسانیتر و واقعیتر ارائه دهد.
تاریخچه مددکاری اجتماعی نشان میدهد که این حرفه از ابتدا به دو مسیر متفاوت تقسیم شده است.
مسیر اول مربوط به انجمنهای خیریه بود که بیشتر بر کار بوروکراتیک، پروندهمحور و اصلاح رفتار افراد تاکید داشتند.
این مدل امروزه در بسیاری از سازمانها و ادارات اجتماعی دیده میشود که بیشتر وقت مددکار صرف فرمها، گزارشها و شاخصهای عملکرد میشود و زمان کمی برای ارتباط انسانی واقعی باقی میماند.
مسیر دوم اما اینگونه بود که مددکاران در محلات مستقر میشدند و در کنار مردم زندگی میکردند، از نزدیک با مشکلاتشان آشنا میشدند و برای تغییرات اجتماعی و توانمندسازی افراد و خانوادهها فعالیت میکردند.
این تجربه نشان میدهد که تاثیرگذاری واقعی مددکاری اجتماعی زمانی بیشتر است که مددکار در بطن جامعه و محلهها حضور داشته باشد و نه صرفاً در چارچوب سازمانی.
کار در سازمانهای بزرگ محدودیتهای زیادی دارد.
یکی از این محدودیتها بوروکراسی و فاصلهی حرفهای است.
وقتی مددکاران اجتماعی مجبور باشند حجم زیادی پرونده را بررسی کنند و شاخصهای عملکردی را رعایت کنند، رابطهی انسانی با افراد کاهش مییابد و مراجعان بیشتر به «پرونده» یا «مورد» تبدیل میشوند تا انسانهای واقعی با نیازها و احساسات مشخص. در چنین شرایطی، تمرکز بر حل مشکلات واقعی و ارائهی خدمات جامع کمتر امکانپذیر است.
علاوه بر این، سازمانها معمولاً ساختاری واکنشی دارند.
یعنی بیشتر وقت و منابع خود را به انواع بحران اختصاص میدهند، مانند کودکآزاری، خشونت خانگی یا بیخانمانی، و کمتر به پیشگیری و مداخلهی زودهنگام میپردازند.
این موضوع باعث میشود که ریشههای مشکلات اجتماعی، مانند فقر، نابرابری و محرومیت فرهنگی، کمتر شناسایی و رفع شوند. حضور مددکاران اجتماعی در محلهها امکان شناسایی مشکلات قبل از بحران و ارائهی راهحلهای پیشگیرانه را فراهم میکند.
یکی دیگر از محدودیتهای کار سازمانی، گسست از واقعیتهای زیسته است.
وقتی مددکار اجتماعی در دفتر یا ادارهای دور از محله کار میکند، بسیاری از مسائل را تنها از طریق گزارشها، فرمها و دادههای آماری میبیند و کمتر فرصت دارد با مردم به طور مستقیم گفتوگو کند و مشکلات را از زاویهی زندگی روزمرهشان بشناسد.
این محدودیت باعث میشود خدمات ارائه شده جامع نباشد و برخی نیازها نادیده گرفته شوند.
کار محلهمحور اما مزایای زیادی دارد. حضور مددکار اجتماعی در محله باعث ایجاد اعتماد بین مردم و مددکار میشود.
وقتی مردم مددکار را میبینند، با او گفتگو میکنند و او را جزئی از جامعه میدانند، راحتتر مسائل خود را بیان میکنند و برای دریافت خدمات اجتماعی همکاری میکنند. حضور مداوم و شناخت شرایط واقعی محله به مددکار این امکان را میدهد که مشکلات را به شکل دقیقتر و واقعیتر شناسایی و مداخلات موثرتری انجام دهد.
مددکار اجتماعی که در محله فعالیت میکند، میتواند به تقویت مشارکت مردمی و توانمندسازی جامعه کمک کند.
به جای اینکه راهحلها صرفاً از بالا به پایین ارائه شود، مددکار با مردم مشورت میکند و برنامههای خدماتی را با مشارکت آنان طراحی و اجرا میکند.
این رویکرد باعث میشود افراد و خانوادهها احساس مالکیت و مسئولیت بیشتری نسبت به زندگی خود و جامعه داشته باشند و کمتر به سیستمهای دولتی وابسته شوند.
حضور مددکار اجتماعی در محله امکان مداخلهی زودهنگام و پیشگیرانه را نیز فراهم میکند.
او میتواند نشانههای اولیه مشکلات اجتماعی، خانوادگی یا فردی را شناسایی کند و قبل از اینکه مسائل تبدیل به بحران شوند، اقدام کند. این موضوع علاوه بر کاهش آسیبهای فردی و خانوادگی، هزینههای اجتماعی و اقتصادی را نیز کاهش میدهد.
یکی دیگر از مزایای کار محلهمحور، افزایش سرمایهی اجتماعی و تابآوری جامعه است.
مددکار اجتماعی میتواند با تقویت شبکههای محلی، برگزاری برنامههای جمعی، حمایت از فعالیتهای داوطلبانه و ایجاد همکاری بین ساکنان، روابط اجتماعی و اعتماد متقابل را در محله تقویت کند. این سرمایهی اجتماعی باعث میشود جامعه در مواجهه با بحرانها و مشکلات اجتماعی مقاومتر باشد و افراد بتوانند از ظرفیتهای همدیگر برای حل مسائل استفاده کنند.
مددکار اجتماعی که در محله فعالیت میکند، میتواند نابرابریهای ساختاری را بهتر شناسایی و برای تغییر آنها اقدام کند.
حضور نزدیک به مردم و مشاهدهی مشکلات واقعی، توانایی او را برای مطالبهی حقوق اجتماعی، اصلاح سیاستها و بهبود خدمات اجتماعی افزایش میدهد.
برای مثال، شناخت مشکلات مسکن، دسترسی به خدمات بهداشتی یا آموزش در محلههای محروم میتواند به اقدامات موثرتر در سطح سیاستگذاری منجر شود.
نظریههای علمی نیز اهمیت حضور مددکار اجتماعی در محله را تأیید میکنند.
نظریهی سیستمهای بومشناختی برونفنبرنر نشان میدهد که افراد تحت تاثیر محیطهای مختلف، از خانواده گرفته تا جامعه و سیاستها، شکل میگیرند و مداخلات اجتماعی باید این لایهها را مدنظر قرار دهند.
نظریهی توانمندسازی تأکید دارد که افراد و جامعه باید کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند و حضور مددکار در محله این امکان را فراهم میکند.
رویکرد ضد ستم نیز نشان میدهد که نزدیک بودن به مردم و جامعه کمک میکند نابرابریها و ستمهای ساختاری بهتر شناسایی و رفع شوند. مدل توسعهی جامعهمحور بر اساس داراییها نیز نشان میدهد که تاکید بر توانمندیها و منابع محلی به جای تمرکز صرف بر مشکلات، باعث تقویت جامعه و ایجاد راهحلهای پایدار میشود.
نمونههای عملی نشان میدهد که حضور مددکار اجتماعی در محله نتیجهبخش است.
در کشورهای مختلف، پروژههای مددکاری محلهمحور توانستهاند خدمات اجتماعی را به شکل نزدیکتر و انسانیتر ارائه دهند.
در بسیاری از جوامع بومی، مددکاران همراه مردم زندگی میکنند و به دانش و فرهنگ محلی احترام میگذارند.
در حوزه سلامت عمومی نیز حضور مددکاران در محلهها باعث پیشگیری از مشکلات اجتماعی و ارتقای سلامت روان و جسم میشود.
مراکز حمایت خانوادگی در برخی کشورها خدمات چندبخشی را در محلهها ارائه میدهند تا دسترسی مردم آسانتر و stigmatization کمتر شود.
همچنین پروژههای جوانان و فعالیتهای اجتماعی در مدارس و محلهها نشان داده است که حضور مستمر مددکار در محل زندگی افراد باعث افزایش اعتماد و مشارکت میشود.
با این حال، کار محلهمحور نیازمند حمایت سازمانها و دولتها است. برای موفقیت، منابع مالی باید به گونهای تخصیص یابد که حضور مددکار در محلهها پایدار باشد و آموزشهای حرفهای بر توانمندسازی، مشارکت مردمی و مهارتهای ارتباطی تاکید داشته باشد. همچنین همکاری بینبخشی با حوزههای آموزش، بهداشت و توسعه محلی ضروری است تا خدمات جامع و هماهنگ ارائه شود.
چالشهایی نیز در این مسیر وجود دارد. محدودیت منابع، خطر بهرهبرداری ابزاری از مدل محلهمحور، رعایت مرزهای حرفهای و دشواری اندازهگیری نتایج از جمله این چالشها هستند.
با این حال، مزایای بلندمدت حضور مددکاران اجتماعی در محلهها، مانند کاهش آسیبها، افزایش اعتماد و مشارکت مردمی و توانمندسازی جامعه، ارزش سرمایهگذاری و رفع این چالشها را دارد.
مدل ایدهآل ترکیبی است؛ به این معنا که مددکاران اجتماعی از حمایت، آموزش و منابع سازمانها بهرهمند باشند، اما فعالیتهای خود را در محلهها و در کنار مردم انجام دهند. این مدل باعث میشود خدمات اجتماعی هم جامع، هم انسانی و هم تاثیرگذار باشد.
حضور مددکاران اجتماعی در محلهها، ارتباط مستقیم با مردم، توانمندسازی جامعه و پیشگیری از مشکلات اجتماعی، نه تنها با اصول اخلاقی و تاریخی مددکاری اجتماعی همخوانی دارد، بلکه موثرترین راه برای ایجاد تغییرات پایدار در جامعه است. سازمانها باید نقش حمایتی خود را ایفا کنند و شرایطی فراهم آورند که مددکاران بتوانند در قلب محلهها و کنار مردم حضور داشته باشند.

۲ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !