واژه «طرحواره» یا «Schema» در روانشناسی به الگوهای ذهنی و باورهای عمیق و پایدار اطلاق شده است که از دوران کودکی در ذهن فرد شکل میگیرند.
طرحواره درمانی یک روش درمانی نوین و جامع در حوزه روانشناسی است که به شناسایی، درک و تغییر الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری ناسازگار و عمیق میپردازد که از دوران کودکی شکل گرفتهاند و در زندگی بزرگسالی مشکلاتی را ایجاد کردهاند.
نرگس زمانی ، روانشناس و مدرس تاب آوری
واژه «طرحواره» یا «Schema» در روانشناسی به الگوهای ذهنی و باورهای عمیق و پایدار اشاره دارد که از دوران کودکی در ذهن فرد شکل میگیرند.
این روش، ترکیبی از تکنیکها و رویکردهای مختلف رواندرمانی مانند درمان شناختی رفتاری، روانکاوی، رفتاردرمانی و درمان متمرکز بر هیجان است که به فرد کمک میکند نیازهای عاطفی برآورده نشده دوران کودکی را شناسایی و با رویکردهای سالمتر به آنها پاسخ دهد.
طرحواره درمانی یکی از رویکردهای نوین و اثربخش در حوزه رواندرمانی است که طی دهههای اخیر توجه بسیاری از متخصصان سلامت روان را به خود جلب کرده است.
این رویکرد بر پایه ترکیب نظریههای شناختی، رفتاری، دلبستگی و روانتحلیلی شکل گرفته و با تمرکز بر شناسایی و اصلاح الگوهای فکری و هیجانی ناسازگار اولیه، به فرد کمک میکند ریشههای مشکلات روانی خود را بهتر درک کرده و راههای جدیدی برای زندگی سالمتر بیابد.
مفهوم طرحواره در روانشناسی
واژه «طرحواره» یا «Schema» در روانشناسی به الگوهای ذهنی و باورهای عمیق و پایدار اشاره دارد که از دوران کودکی در ذهن فرد شکل میگیرند. این الگوها حاصل تجربههای اولیه با والدین، مراقبان اصلی، محیط خانوادگی و اجتماعی هستند و بهعنوان چارچوبی برای درک خود، دیگران و جهان عمل میکنند.
به بیان سادهتر، طرحوارهها مانند عینکی هستند که فرد از طریق آن دنیا را میبیند. اگر این عینک شفاف و سالم باشد، فرد واقعیت را متعادل و منطقی درک میکند؛ اما اگر این عینک مخدوش یا شکسته باشد، درک او از خود و دیگران نیز تحریف خواهد شد. همین تحریفها زمینهساز مشکلات هیجانی و رفتاری در بزرگسالی میشوند.
طرحوارهها، الگوهای ذهنی و احساسی عمیقی هستند که معمولاً از دوران کودکی شکل میگیرند و در صورت برآورده نشدن نیازهای اساسی عاطفی مانند امنیت، پذیرش، استقلال و ثبات، این الگوها تبدیل به طرحوارههای ناسازگار و منفی میشوند. این طرحوارهها باعث میشوند فرد در بزرگسالی بارها به شیوههای ناموثر یا آسیبزننده رفتار کند، مانند اجتناب، جبران بیش از حد، یا از خودگذشتگی بیش از حد که در نهایت به اختلال در روابط و کاهش کیفیت زندگی منجر میگردد.
طرحواره درمانی با تمرکز بر این الگوهای عمیق، به فرد کمک میکند تا علل زمینهای مشکلات خود را بشناسد، آگاهانه تفکرات و رفتارهای ناسازگار را تغییر دهد و به شیوهای سالمتر با چالشها و هیجانات زندگی روبرو شود.
طرحوارههای ناسازگار اولیه
طرحواره درمانی بیشتر بر «طرحوارههای ناسازگار اولیه» متمرکز است. این طرحوارهها باورها و الگوهای فکری منفی و ناکارآمدی هستند که در نتیجه تجارب نامطلوب دوران کودکی به وجود میآیند. برای مثال، کودکی که در فضایی پر از انتقاد و سرزنش رشد میکند، ممکن است در بزرگسالی دچار طرحواره «معیوب بودن» شود و دائماً احساس کند که ارزشمند نیست.
بر اساس پژوهشها، چندین دسته از طرحوارههای ناسازگار وجود دارد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-
رهاشدگی/بیثباتی: باور به اینکه افراد مهم زندگی در نهایت او را ترک خواهند کرد.
-
بیاعتمادی/بدرفتاری: انتظار همیشگی برای مورد سوءاستفاده یا فریب قرار گرفتن.
-
وابستگی/بیکفایتی: احساس ناتوانی در مدیریت زندگی بدون کمک دیگران.
-
ایثارگری افراطی: فدا کردن نیازهای خود بهمنظور رضایت دیگران.
-
معیوب بودن/شرم: احساس بیارزشی و شرم عمیق نسبت به خود.
-
استانداردهای سختگیرانه: فشار درونی برای کامل بودن و نداشتن خطا.
این طرحوارهها نهتنها بر افکار بلکه بر هیجانات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارند و به همین دلیل درمان آنها نیازمند رویکردی عمیقتر از درمان شناختی رفتاری کلاسیک است.
اصول اساسی طرحواره درمانی
طرحواره درمانی بر چند اصل مهم استوار است که آن را از سایر روشهای رواندرمانی متمایز میکند:
-
تمرکز بر ریشهها: برخلاف درمانهای کوتاهمدت که بیشتر به علائم کنونی میپردازند، طرحواره درمانی به سراغ ریشههای مشکلات در کودکی میرود.
-
ترکیب روشها: این رویکرد از فنون مختلف رواندرمانی مانند شناختی – رفتاری، دلبستگی، گشتالت و حتی روانتحلیلی بهره میگیرد.
-
کار با هیجانات: در طرحواره درمانی، صرفاً شناخت کافی نیست؛ بلکه تغییر هیجانی و تجربههای اصلاحی نیز ضروری است.
-
رابطه درمانی: درمانگر در این روش نقشی فعالتر دارد و با ایجاد رابطهای ایمن و حمایتگر، به فرد کمک میکند نیازهای برآوردهنشده کودکی خود را تجربه و جبران کند.
-
تغییر پایدار: هدف نهایی، اصلاح طرحوارههای ناسازگار و جایگزینی آنها با باورهای سالم و کارآمد است.
-
تکنیکهای طرحواره درمانی
طرحواره درمانی برای تغییر الگوهای ریشهدار نیازمند تکنیکهای متنوعی است. برخی از مهمترین تکنیکهای مورد استفاده عبارتند از:
-
بازسازی شناختی: بررسی شواهد ذهنی و منطقی برای به چالش کشیدن باورهای ناسالم.
-
تجارب هیجانی اصلاحی: بازآفرینی صحنههای دوران کودکی در ذهن و ایجاد پایانی سالمتر برای آنها.
-
تصویرسازی هدایتشده: استفاده از تخیل برای تغییر خاطرات دردناک گذشته.
-
گفتگوی کرسی خالی: گفتوگو با بخشهای مختلف شخصیت (مثلاً کودک آسیبپذیر یا والد تنبیهگر).
-
محدودیت والدانه سالم: درمانگر گاه در نقش یک والد حمایتگر عمل میکند تا نیازهای برآوردهنشده کودک درونی فرد را پاسخ دهد.
این تکنیکها در کنار هم باعث میشوند فرد بهتدریج از قید الگوهای مخرب رها شده و تجربهای تازه از خود و روابط انسانی به دست آورد.
-
فرایند طرحواره درمانی
فرایند طرحواره درمانی معمولاً شامل چند مرحله اصلی است:
-
ارزیابی و شناسایی طرحوارهها: از طریق مصاحبه بالینی، پرسشنامههای تخصصی و بررسی تاریخچه زندگی.
-
آگاهیبخشی به مراجع: آموزش به فرد درباره طرحوارهها و تأثیر آنها بر زندگی کنونی.
-
کار هیجانی و شناختی: استفاده از تکنیکهای مختلف برای تغییر باورها و احساسات منفی.
-
تمرینهای رفتاری: ایجاد الگوهای رفتاری سالمتر در روابط و موقعیتهای روزمره.
-
تثبیت تغییرات: کمک به فرد برای حفظ دستاوردهای درمانی در زندگی طولانیمدت.
این فرایند بسته به شدت مشکلات و میزان درگیری فرد با طرحوارهها ممکن است چند ماه تا چند سال طول بکشد.
طرحواره درمانی برای چه افرادی مناسب است؟
یکی از ویژگیهای مهم طرحواره درمانی، گستردگی کاربرد آن است. این روش برای افراد مختلف با مشکلات گوناگون قابل استفاده است، از جمله:
-
کسانی که از اختلالات شخصیت رنج میبرند، بهویژه شخصیت مرزی و اجتنابی.
-
افرادی با مشکلات روابط عاطفی مکرر و شکستهای تکرارشونده.
-
کسانی که با احساس عمیق بیارزشی، شرم یا تنهایی مواجه هستند.
-
افرادی که از اضطراب، افسردگی مزمن یا احساس پوچی رنج میبرند.
-
کسانی که درمانهای کوتاهمدت مانند شناختی – رفتاری برایشان کافی نبوده است.
تاریخچه و توسعه طرحواره درمانی
این روش درمانی در دهه ۱۹۹۰ توسط جفری یانگ پایهگذاری شد و به دلیل کارآمدی در درمان مشکلات عمیق روانی مانند اختلالات شخصیت، توسعه و اصلاح یافته است.
طرحواره درمانی یکی از رویکردهای موثر برای درمان اختلالات شخصیت از جمله اختلال شخصیت مرزی است و امروزه توسط بسیاری از روانشناسان خبره به کار گرفته میشود.
اهداف طرحواره درمانی
- شناسایی و درک طرحوارههای ناسازگار که باعث مشکلات رفتاری و روانی شدهاند.
- رفع یا تعدیل سبکهای مقابلهای ناسالم که مانع ارضای نیازهای عاطفی میشوند.
- تغییر الگوهای منفی رفتار و احساس مرتبط با طرحوارهها.
- یادگیری چگونگی پاسخگویی سالم به نیازهای عاطفی بهبود یافته.
- توسعه مهارتهای مقابله با ناامیدی و پریشانی در مواجهه با نیازهای پاسخ داده نشده.
طرحواره درمانی از مجموعهای از تکنیکهای شناختی، هیجانی و رفتاری بهره میبرد. این تکنیکها شامل تصویرسازی هدایت شده، نقشآفرینی، کار با صندلی خالی و تمرینهای رفتاری است که با هدف تغییر باورها و الگوهای منفی ذهنی به کار گرفته میشوند.
یکی از ویژگیهای مهم این درمان، ایجاد رابطهای همدلانه و معتبر بین درمانگر و بیمار است که در آن بیمار احساس میکند نیازهای عاطفیاش فهمیده و پذیرفته شده است. همچنین، مواجهه همدلانه درمانگر با باورها و رفتارهای ناسازگار بیمار، به فرد کمک میکند تا بهتر درک کند که این طرحوارهها چگونه شکل گرفتهاند و چگونه میتوان آنها را تغییر داد.
طرحواره درمانی در درمان انواع اختلالات روانی به ویژه اختلالات شخصیت کاربرد دارد و برای افرادی که الگوهای رفتاری و فکری ناسالم دارند بسیار موثر است.
این رویکرد به بهبود روابط بین فردی، افزایش عزت نفس، احساس امنیت و کیفیت زندگی کمک میکند. همچنین با تغییر الگوهای ناسازگار، کاهش علائم افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری را به دنبال دارد.
این روش همچنین میتواند به فرد کمک کند تا رفتارها و واکنشهای تکراری و مخرب را شناسایی و کنترل کند و زندگی متعادلتر و رضایتبخشتری داشته باشد.
در کل، طرحواره درمانی یک رویکرد درمانی علمی و کاربردی است که با هدف اصلاح الگوهای ذهنی ناسازگار ناشی از تجربیات گذشته به ویژه دوران کودکی، به تغییرات عمیق در تفکر، احساس و رفتار فرد میانجامد، و راهکاری موثر برای بهبود کیفیت زندگی روانی و اجتماعی افراد است.
طرحواره درمانی رویکردی عمیق و تحولآفرین است که میتواند فرد را از چرخههای تکراری و ناسالم رهایی بخشد.
این روش با ترکیب تکنیکهای شناختی، هیجانی و رفتاری، به ریشههای مشکلات روانی نفوذ میکند و به فرد کمک میکند، تاب آوری بیشتر و تجربهای سالمتر از خود، دیگران و جهان داشته باشد.
اگرچه فرایند آن زمانبر است، اما نتایج پایدار و ارزشمندش میتواند زندگی فرد را به شکلی بنیادین تغییر دهد.
به همین دلیل، طرحواره درمانی یکی از مهمترین دستاوردهای روانشناسی معاصر محسوب میشود و همچنان در حال گسترش و تکامل است.

۵ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !