وسواس جنسی یا Sexual OCD؛ شناخت، علائم و راهکارهای درمانی
وسواس جنسی یا آنچه در ادبیات علمی بهعنوان Sexual Obsessive-Compulsive Disorder (SOCD) شناخته میشود، یکی از زیرشاخههای پیچیده و کمتر شناختهشدهی اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است.
دکتر منیر بیگلربیگی روانشناس و سکس تراپ
در این اختلال، فرد دچار افکار، تصاویر ذهنی یا تکانههای ناخواسته و مزاحم با محتوای جنسی میشود که معمولاً با هویت فرد، ارزشهای اخلاقی یا باورهای دینی او در تضاد قرار میگیرند. این افکار بههیچوجه نشاندهنده تمایلات واقعی فرد نیستند، بلکه نشانهای از الگوی وسواس فکری هستند که اضطراب شدید و احساس گناه به دنبال دارند. مبتلایان اغلب از خود میپرسند: «آیا این فکر به معنای آن است که من واقعاً چنین گرایشی دارم؟» درحالیکه پاسخ علمی روشن است: وسواس جنسی ریشه در اضطراب دارد نه در تمایلات واقعی فرد.
نشانههای وسواس جنسی متنوع هستند و ممکن است در قالب افکار مزاحم، تصاویر ذهنی یا تکانههای ناگهانی ظاهر شوند.
برای مثال، فرد ممکن است بهطور ناخواسته دچار فکر یا تصویر ذهنی درباره رابطه جنسی با افراد نامناسب (مانند محارم، کودکان یا حتی شخصیتهای مذهبی) شود.
در موارد دیگر، افکار وسواسی ممکن است درباره گرایش جنسی باشد؛ فردی که همیشه خود را دگرجنسگرا میدانسته، ناگهان دچار تردید وسواسگونه در مورد همجنسگرایی میشود.
همچنین برخی بیماران دچار ترس از انجام رفتارهای ممنوع یا غیرقانونی میشوند، بدون آنکه هرگز تمایلی واقعی به آن داشته باشند.
این افکار، اضطراب شدیدی را بهدنبال دارد و فرد برای کاهش آن ممکن است وارد رفتارهای اجباری مانند دعا کردن مکرر، اعتراف به اطرافیان یا جستوجوی مداوم در اینترنت شود.
وسواس جنسی اگر درمان نشود، میتواند آثار مخربی بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بر جای بگذارد.
بسیاری از مبتلایان از ترس قضاوت دیگران درباره افکارشان، دچار احساس شرم، گناه و انزوا میشوند.
این انزوا بهمرور منجر به افسردگی، کاهش اعتمادبهنفس و افت عملکرد شغلی یا تحصیلی خواهد شد.
در روابط زناشویی نیز SOCD میتواند مانع صمیمیت شود، زیرا فرد ممکن است به دلیل افکار ناخواسته، از برقراری رابطه جنسی یا حتی تماس عاطفی با همسر خود اجتناب کند.
در سطح اجتماعی، این اختلال منجر به خودسانسوری شدید، اضطراب دائمی در حضور دیگران و حتی اجتناب از مکانها یا موقعیتهایی میشود که احتمال بروز افکار وسواسی در آنها وجود دارد.
علت دقیق وسواس جنسی همانند سایر انواع OCD، چندعاملی است و ترکیبی از عوامل زیستی، روانی و محیطی در بروز آن نقش دارند.
از منظر زیستی، پژوهشها نشان دادهاند که عدم تعادل در سیستم سروتونین مغز و فعالیت بیشازحد نواحی خاصی از قشر پیشپیشانی و هسته دمی (caudate nucleus) با این اختلال مرتبط است.
از نظر روانشناختی، افراد کمالگرا یا کسانی که در محیطهای سختگیرانه مذهبی یا اخلاقی رشد کردهاند، بیشتر در معرض ابتلا به SOCD قرار دارند.
تجربههای آسیبزا یا سوءاستفاده جنسی در گذشته نیز میتواند زمینهساز بروز این اختلال شود.
علاوه بر این، استرس شدید، فشارهای اجتماعی و عدم آگاهی عمومی نسبت به ماهیت افکار وسواسی، به تداوم و تشدید این مشکل دامن میزنند.
تشخیص وسواس جنسی نیازمند ارزیابی دقیق روانپزشکی و روانشناختی است. متخصصان برای افتراق این اختلال از سایر مشکلات مانند اختلالات هویت جنسی، اختلالات پارافیلیک یا مشکلات اخلاقی از مصاحبه بالینی، پرسشنامههای استاندارد OCD و بررسی تاریخچه خانوادگی استفاده میکنند.
نکته کلیدی در تشخیص، این است که افکار مزاحم در SOCD ناخواسته، اضطرابزا و مغایر با ارزشهای فرد هستند، درحالیکه در اختلالات دیگر ممکن است فرد از آن افکار لذت ببرد یا به دنبال تحقق آنها باشد. همین تمایز به متخصص کمک میکند تا خط مرزی روشن میان وسواس جنسی و سایر اختلالات روانی ترسیم کند.
درمان وسواس جنسی معمولاً ترکیبی از درمان دارویی و رواندرمانی است.
از نظر دارویی، مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs) مانند فلوکستین، سرترالین یا فلووکسامین معمولاً برای کاهش شدت افکار وسواسی تجویز میشوند. اما بخش اصلی درمان، رواندرمانی بهویژه شناختدرمانی-رفتاردرمانی (CBT) است. یکی از روشهای اثربخش در CBT برای OCD، مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) است؛ یعنی فرد بهتدریج در معرض افکار یا موقعیتهای اضطرابآور قرار میگیرد و یاد میگیرد بدون انجام رفتارهای اجباری، اضطراب خود را مدیریت کند. علاوه بر این، رویکردهایی مانند ذهنآگاهی (Mindfulness)، پذیرش و تعهد درمانی (ACT) و آموزش مهارتهای تنظیم هیجان نیز میتوانند اثربخش باشند. حمایت خانواده و آموزش صحیح به اطرافیان نیز نقشی اساسی در کاهش شرم و انگ اجتماعی دارد.
مبتلایان به وسواس جنسی باید بدانند که این اختلال قابل مدیریت است و با درمان مناسب، میتوان کیفیت زندگی را بهطور چشمگیری بهبود بخشید.
آموزش روانی نخستین گام مهم است؛ فرد باید درک کند که افکار وسواسی به معنای واقعیت یا تمایل واقعی نیستند.
دکتر منیر بیگلربیگی روانشناس و سکس تراپ در خاتمه آورده است تمرینهای ذهنآگاهی، یادداشتبرداری از افکار و تکنیکهای آرامسازی مانند تنفس عمیق میتوانند در مدیریت اضطراب روزانه کمککننده باشند.
مهمتر از همه، فرد نباید خود را در چرخه «اجتناب و احساس گناه» گرفتار کند؛ بلکه باید بپذیرد که وجود افکار مزاحم طبیعی است و هرچه در برابر آنها مقاومت شدیدتری نشان دهد، شدت و تکرار آنها افزایش خواهد یافت.
ارتباط مستمر با روانشناس یا روانپزشک، پیگیری منظم درمان دارویی و حضور در گروههای حمایتی از دیگر عوامل کلیدی برای بهبودی و تاب آوری در این موضوع هستند.

۷ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !