زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی
طی پنج سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است
بی توجهی ساختاری و فرهنگی به آسیب های اجتماعی، تغییر الگوی جنسیتی این آسیب ها را به دنبال داشته و به سمت «زنانه»شدن درحرکت است.» این هشدار یکی از پژوهشگران و فعالان حوزه زن و خانواده است.
موضوعی که بارها مطرح شده و اخیرا زنگ خطر آن از سوی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده هم به صدا درآمده است. انسیه خزعلی اعلام کرده «در سال های اخیر شاهد گسترش آسیب ها به ویژه در حوزه زنان و خانواده هستیم» آسیب هایی که چهره ای جهانی و چندوجهی دارد و به دلیل تغییر سطح و مدل زندگی و به واسطه عدم آگاهی لازم، بیشترین ضربه را زنان متحمل می شوند.
نظر به وسیع بودن ابعاد این آسیب ها و گسترش روزافزون آن و با توجه به اینکه به صورت مستقیم عملکرد فرد و جامعه را به مخاطره می افکند، باید به عنوان یک دغدغه مهم در دستور کار سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. گسترش نرخ طلاق و تکدی گری، ابتلا به اعتیاد و مصرف روزافزون سیگار نشان از افزایش مسائل اجتماعی در جامعه دارد که در این میان پایین آمدن سن اعتیاد و زنانه شدن این پدیده بیش ازپیش مشاهده می شود.
امروزه زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی در سطح جهان به شمار می روند. «بر پایه گزارش اداره مواد و جرائم سازمان ملل، نسبت زنان در جمعیت مصرف کننده مواد از 10 درصد در کشورهای آسیایی تا 40 درصد در کشورهای اروپایی تخمین زده شده است.
اگرچه درباره برخی از انواع مواد این تفاوت جنسی، به ویژه در مردان وزنان جوان کاهش داشته، اما با در نظر گرفتن 16 تا 38 میلیون مصرف کننده مواد مخدر در جهان تعداد زنان مصرف کننده مواد قابل توجه است. در ایران هم بیشترین اطلاعات درباره آمار زنان معتاد مربوط به گزارش های آماری سازمان بهزیستی در سال های اخیر است که اطلاعات تمامی مراجعه کنندگان به مراکز درمانی سراسر کشور را شامل می شود. در این گزارش ها زنان 10 درصد از مجموع معتادان در ایران (2 میلیون و 800 هزار نفر) را تشکیل می دهند.» (استناد به آمار خبرگزاری ایرنا در سال 1399) .
طی پنج سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است، زنانی که بسیاری از آن ها مهارت و سواد کافی را برای ورود به جامعه ندارند و به دلایل زیرساختی بی شمار ازجمله عدم برنامه ریزی مناسب برای رسیدگی و توانمندسازی آن ها «جامعه نیز به آن ها روی خوش نشان نمی دهد.» این تعبیر حسین مهاجر، پژوهشگر اجتماعی است که تاکید می کند: «این زنان از عرف های اشتباه و محدودیت و فقر آسیب دیده اند و کمک های دولتی هم در حد مستمری های کمیته امداد و بهزیستی و یارانه است.
بر کسی پوشیده نیست که مبالغ پرداختی از سوی این سازمان ها برای داشتن زندگی مرفه کافی نیست و 70 درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند.»این پژوهشگر به گروهی از زنان سرپرست خانوار اشاره دارد که همسر در کنارشان حضور دارد، اما به دلایلی مانند بیماری جسمی و روانی یا عوامل دیگر امکان تامین معاش زندگی را ندارند که شوربختانه بیش ترین و شایع ترین آسیب ها نیز متوجه این گروه از زنان است چراکه افزون بر فرزندان که مشکلاتی با ابعاد گسترده دارند، مشکلات نگهداری از همسر بیمار هم به آن افزوده شده است و طبیعتا موانع مربوط به فرصت های شغلی که پایه و اساس ورود زن سرپرست خانوار به فقر اقتصادی و مالی است، می تواند دریچه ای برای نزدیک شدن به آسیب های اجتماعی باشد.»
این مسئله سرآغازی برای ورود به چرخه فقر و به دنبال آن بروز ناامیدی و افسردگی و بیماری های روان تنی و مانند آن است. در این میان بخشی از زنان هم به شغل هایی تن می دهند که علاقه ای به آن ندارند. این موضوع ازنظر حسین مهاجر، سبب بروز سرخوردگی و آسیب های جدی می شود: «برخی از آن ها گاه و لاجرم به قاچاق و کار های خلاف روی می آورند، فرآیندهایی که محکوم به شکست است و دیر یا زود آن ها را به چرخه های ژرف تری از آسیب های اجتماعی وارد می کند.»
محمدی می گوید: «به نظرم باید این گونه به بحث بپردازیم که آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران به شکلی باعث می شود که آن ها پیامدهای منفی بسیاری را تجربه کنند. اگر این تعبیر را بپذیریم آن موقع می توانیم بگوییم که اعتیاد و یا طلاق، به نسبت مردان، برای زنان اثرات ویرانگری دارد.»
این مددکار اجتماعی در خصوص عوامل موثر بر تشدید آسیب های زنان عنوان می کند: «یکی از مواردی که سبب می شود میزان آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران شدیدتر باشد، این است که زنان کمتر به سراغ دریافت خدمات می روند. برای مثال زنانی که درگیر اعتیاد هستند، باوجود خطرات فراوان اما به دلیل ارزش های اجتماعی و برچسب زنی ها کمتر به سراغ دریافت کمک می روند. درحالی که جامعه با آسیب ها و مسائل مردان بیشتر مدارا می کند! از طرف دیگر امکانات و خدمات و تسهیلاتی که برای زنان وجود دارد به نسبت مردان کمتر است. اگرچه بیشترین افراد مبتلابه آسیب هایی نظیر اعتیاد را مردان تشکیل می دهند اما برنامه هایی که برای زنان در این حوزه تدبیر شده مختص آن ها نیست. خدمات معمولا به شکلی تعریف می شود که مختص گروه های خاص باشد.»محمدی با اشاره به اهمیت و ضرورت پرداختن به آسیب های زنان، بیان می کند: «در خانواده ای که در آن مرد اعتیاد دارد زن به دلیل فرزندانش به نحوی سعی می کند آن را رفع ورجوع کند و درواقع ظاهر خانواده حفظ می شود.
درحالی که اگر زن در خانواده ای دچار اعتیاد شود تاثیراتش به مراتب به دلیل تاثیراتی که بر فرزند پروری دارد و یا به دلیل نقش های عاطفی که وی در محیط منزل دارد، بیشتر است. به طوری که می توان گفت در این شرایط آن خانواده زودتر به فروپاشی و از هم گسستگی منجر می شود.»این مددکار اجتماعی راهکار کاهش و یا مقابله با آسیب ها در گروه زنان را ارائه خدمات به آن ها دانسته و خاطرنشان می کند: «هرچند هنجارها و ارزش های اجتماعی باعث می شوند زنان کمتر کمک بخواهند اما باید دسترس پذیری بیشتری برای خدمات به آن ها فراهم شود. همچنین آموزش خانواده و غربالگری کاملا مصرانه آسیب ها در گروه زنان و دختران بسیار مهم است و باید در مدارس سیستم غربالگری آسیب ها اجرا شود.
خیلی از نوجوانان اکنون اعتیاد و مصرف سیگار را شروع کرده اند.» آن طور که رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت می گوید، مقایسه مصرف دخانیات در گروه سنی 18 تا 24 سال در سال 1400 نسبت به مطالعه قبلی در سال 1395، حاکی از آن است که مصرف روزانه سیگار در زنان این گروه سنی 190 درصد افزایش یافته و این در حالی است که به گفته محمدی، «مدارس و به طورکلی مراکز آموزشی هوشیاری لازم را ندارند. چنانچه سیستم غربالگری خوب و دقیقی در برخی از نهادها مثل آموزش وپرورش وجود داشته باشد، می توان به مقدار قابل ملاحظه ای افرادی که مستعد درگیری به آسیب های اجتماعی هستند را شناسایی کرد. نقش مددکاران اجتماعی نیز در شناسایی و کمک به حل مسائل و مشکلات این افراد بسیار پررنگ است و باید بیش ازپیش از پتانسیل این گروه ها استفاده شود.»
این عبارت گوشه ای از اظهارات سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران است که دو دیدگاه را مطرح می کند، «یک دیدگاه که معتقد است، زنان به عنوان بخشی از جامعه، تحت تاثیر عوامل متعدد و با توجه به خصوصیاتی که دارند، دست به ارتکاب جرم می زنند؛ ولی بااین حال آمارها حاکی از این امر بوده که نرخ بزهکاری زنان در سرتاسر جهان کمتر از مردان است. اما گروهی دیگر معتقدند، این گفته زمانی درست است که زنان نقش و جایگاه کمتری نسبت به مردان در جامعه داشته باشند؛ با توجه به تحولات و تغییرات جهانی، آنان بیشتر در جامعه حضور دارند و کمتر از مردان مرتکب جرم نمی شوند.
باید این موضوع را هم در نظر گرفت که زنان با توجه به خصوصیات بدنی و جسمی خود، دست به هر جرمی نمی زنند، بلکه مرتکب جرائمی می شوند که با خصوصیات آنان مطابقت داشته باشد.»موسوی چلک، در ادامه از افزایش آسیب های اجتماعی خبر داده و می گوید: «این موضوع سال هاست در جامعه روند رو به رشدی دارد؛ به گونه ای که مقام معظم رهبری سال 95 طی جلسات آسیب های اجتماعی به صراحت اعلام کردند: «باید نگران باشیم. در این مورد 20 سال عقب هستیم.» آسیب های اجتماعی خاص سال های اخیر نیست و از قبل وجود داشته است؛ مهارت های فردی برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم، وجود شرایط در حوزه اقتصادی، فرهنگی و ویژگی های فردی، خانوادگی و عوامل اجتماعی در این مورد اثرگذار بوده است. ظهور و بروز آسیب های اجتماعی در کشور متفاوت است و گاه می بینیم یک موضوع بیشتر و موردی دیگر، کمتر شیوع پیدا می کند. اما آنچه امروز بیشتر تجربه می کنیم، تنوع آسیب های اجتماعی و جرائم به خصوص در حوزه مواد مخدر، خطرناک شدن مصرف مواد به دلیل گرایش به مواد صنعتی و شیمیایی و مشهودتر شدن جرائم و خشونت ها در زنان است؛ اما بالاترین فراوانی و بالاترین نسبت جرائم را همچنان مردان جامعه دارند. مشاهده می کنیم که دخترها و پسرها از سنین پایین سیگار استعمال می کنند که به راحتی نمی توان این موضوع را نادیده گرفت.»
موسوی چلک دراین باره به ایمنا می گوید: «مخدرهای جدید در سال های اخیر گوی رقابت را از مخدرهای سنتی ربوده است و بعد از جولان دادن در بین مصرف کنندگان مرد، اکنون به جمع های زنانه ورود پیداکرده است و روزبه روز دامنه مصرف آن افزایش می یابد. بر اساس آمارهای جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند. برای مثال فاصله زمانی نخستین تجربه مصرف مواد مخدر و روان گردان تا تزریق در زنان، به طور متوسط دو سال به طول می انجامد؛ درحالی که این زمان در مردان حدود هشت سال است. با این حساب زنان 6 سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید که درمان آن سخت تر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است، کشیده می شوند.
آمارها نشان می دهد که گرایش زنان به مصرف مواد دخانی به ویژه سیگار و قلیان، روبه افزایش است و این زنگ خطری برای سلامت جامعه تلقی می شود. از حدود صدسال پیش یعنی زمانی که شرکت های دخانیات زنان را با تبلیغات فریبنده هدف خود قراردادند، تعداد زنان سیگاری روبه افزایش است. متاسفانه زنان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آمار گرایش زنان و دختران کشور به مصرف مواد دخانی، روبه افزایش است.
این راهم باید در نظر داشت که اعتیاد زن به شدت آسیب زننده تر از اعتیاد مرد است. وقتی یک زن در خانواده درگیر اعتیاد شود، ابتدا کانون خانواده دچار فروپاشی می شود و نمی تواند به وظایف مادری و همسری خود عمل کند. انگ اجتماعی اعتیاد زنان بیشتر از مردان است و خانواده معمولا سریع تر زن معتاد را طرد می کند. جامعه در مقابل جرمی که زنان با آن درگیر می شوند برای پذیرش و بازتوانی، مقاومت دارد. جامعه یک مرد معتاد را راحت تر از یک زن معتاد می پذیرد. همه این موارد باعث می شود که نگران این شرایط باشیم. همچنین تمایل زنان معتاد برای درمان، کمتر و احتمال بازگشت به سمت مواد مخدر پس از درمان در آن ها 19 درصد بیشتر از مردان است.»
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: «اعتیاد یا خشونت و بزهکاری زنان در سنین پایین، می تواند نشانه ناکارآمدی مدیریت اجتماعی و تحت تاثیر مدیریت فرهنگی و اقتصادی در کشور باشد. در این شرایط به طور طبیعی باید روی موارد تعیین کننده و موثر تمرکز کرد. علاوه بر این، وجود مهارت هایی همچون تاب آوری، مداخله در بحران، حل تعارض، مهارت ارتباطی، کنترل خشم، تصمیم گیری، حل مسئله، خودمراقبتی و سایر مهارت های داشتن یک زندگی سالم برای تصمیم گیری در شرایط سخت، بسیار مهم و تعیین کننده است.
اما کارکرد نهادهای آموزشی روی این مهارت ها بسیار اندک است.»موسوی چلک در خاتمه با اشاره به اینکه در سیاست های کلی تحول در نظام آموزش وپرورش، روی موضوع سبک زندگی و آموزش مهارت های ارتباطی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی تاکید جدی می شود، بیان می کند: «این موضوع در عمل اتفاق نمی افتد. به همین دلیل در آموزش وپرورش کشور آموزش مهم تر از پرورش است. آموزش وپرورش بهترین بستر برای ارتقای سلامت روان اجتماعی است؛ به این واسطه که سه ضلع مثلث یعنی دانش آموزان، اولیای مدرسه و خانه با یکدیگر در ارتباط هستند و هرچقدر روی این موضوع سرمایه گذاری کنیم آینده کشور را تضمین می کنیم. علاوه برنهاد آموزش وپرورش و دانشگاه، باید رسانه ها و تشکل های غیردولتی هم فعال باشند؛ نباید ظرفیت ها را برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی از دست بدهیم. باوجود خانواده بانشاط تر، می توانیم جامعه بهتری داشته باشیم.
نقش زن در خانواده غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت روان زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان می توانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار مهم و اثرگذار است.»
بی توجهی ساختاری و فرهنگی به آسیب های اجتماعی، تغییر الگوی جنسیتی این آسیب ها را به دنبال داشته و به سمت «زنانه»شدن درحرکت است.» این هشدار یکی از پژوهشگران و فعالان حوزه زن و خانواده است.
موضوعی که بارها مطرح شده و اخیرا زنگ خطر آن از سوی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده هم به صدا درآمده است. انسیه خزعلی اعلام کرده «در سال های اخیر شاهد گسترش آسیب ها به ویژه در حوزه زنان و خانواده هستیم» آسیب هایی که چهره ای جهانی و چندوجهی دارد و به دلیل تغییر سطح و مدل زندگی و به واسطه عدم آگاهی لازم، بیشترین ضربه را زنان متحمل می شوند.
نظر به وسیع بودن ابعاد این آسیب ها و گسترش روزافزون آن و با توجه به اینکه به صورت مستقیم عملکرد فرد و جامعه را به مخاطره می افکند، باید به عنوان یک دغدغه مهم در دستور کار سیاست گذاران و برنامه ریزان باشد. گسترش نرخ طلاق و تکدی گری، ابتلا به اعتیاد و مصرف روزافزون سیگار نشان از افزایش مسائل اجتماعی در جامعه دارد که در این میان پایین آمدن سن اعتیاد و زنانه شدن این پدیده بیش ازپیش مشاهده می شود.
امروزه زنان بزرگترین قربانیان آسیب های اجتماعی در سطح جهان به شمار می روند. «بر پایه گزارش اداره مواد و جرائم سازمان ملل، نسبت زنان در جمعیت مصرف کننده مواد از 10 درصد در کشورهای آسیایی تا 40 درصد در کشورهای اروپایی تخمین زده شده است.
اگرچه درباره برخی از انواع مواد این تفاوت جنسی، به ویژه در مردان وزنان جوان کاهش داشته، اما با در نظر گرفتن 16 تا 38 میلیون مصرف کننده مواد مخدر در جهان تعداد زنان مصرف کننده مواد قابل توجه است. در ایران هم بیشترین اطلاعات درباره آمار زنان معتاد مربوط به گزارش های آماری سازمان بهزیستی در سال های اخیر است که اطلاعات تمامی مراجعه کنندگان به مراکز درمانی سراسر کشور را شامل می شود. در این گزارش ها زنان 10 درصد از مجموع معتادان در ایران (2 میلیون و 800 هزار نفر) را تشکیل می دهند.» (استناد به آمار خبرگزاری ایرنا در سال 1399) .
مشکل اقتصادی زنان سرپرست خانوار، دریچه ای برای نزدیک شدن به آسیب های اجتماعی
ناکافی بودن حمایت های دولتی از زنان سرپرست خانوار، آنان را با موقعیت دشواری مواجه کرده و بعضا به دلیل فقر و انزوای اجتماعی در دام اعتیاد و دیگر آسیب ها گرفتار می شوند. مهم ترین مشکل این زنان، ایفای نقش های دوگانه داخل و خارج از خانه است. ایفای نقش مادری، رسیدگی به امورات منزل و خانه داری، تلاش برای کسب فرصت های شغلی مناسب که در اغلب اوقات بسیار نادر است و انجام فعالیت های اقتصادی چه در سطح کارهای خدماتی و پاره وقت و چه در سطوح بالاتر؛ فشار مضاعف ایجاد می کند که می تواند اثرات بلندمدت بر جسم و روان این زنان باقی بگذارد.طی پنج سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است، زنانی که بسیاری از آن ها مهارت و سواد کافی را برای ورود به جامعه ندارند و به دلایل زیرساختی بی شمار ازجمله عدم برنامه ریزی مناسب برای رسیدگی و توانمندسازی آن ها «جامعه نیز به آن ها روی خوش نشان نمی دهد.» این تعبیر حسین مهاجر، پژوهشگر اجتماعی است که تاکید می کند: «این زنان از عرف های اشتباه و محدودیت و فقر آسیب دیده اند و کمک های دولتی هم در حد مستمری های کمیته امداد و بهزیستی و یارانه است.
بر کسی پوشیده نیست که مبالغ پرداختی از سوی این سازمان ها برای داشتن زندگی مرفه کافی نیست و 70 درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند.»این پژوهشگر به گروهی از زنان سرپرست خانوار اشاره دارد که همسر در کنارشان حضور دارد، اما به دلایلی مانند بیماری جسمی و روانی یا عوامل دیگر امکان تامین معاش زندگی را ندارند که شوربختانه بیش ترین و شایع ترین آسیب ها نیز متوجه این گروه از زنان است چراکه افزون بر فرزندان که مشکلاتی با ابعاد گسترده دارند، مشکلات نگهداری از همسر بیمار هم به آن افزوده شده است و طبیعتا موانع مربوط به فرصت های شغلی که پایه و اساس ورود زن سرپرست خانوار به فقر اقتصادی و مالی است، می تواند دریچه ای برای نزدیک شدن به آسیب های اجتماعی باشد.»
این مسئله سرآغازی برای ورود به چرخه فقر و به دنبال آن بروز ناامیدی و افسردگی و بیماری های روان تنی و مانند آن است. در این میان بخشی از زنان هم به شغل هایی تن می دهند که علاقه ای به آن ندارند. این موضوع ازنظر حسین مهاجر، سبب بروز سرخوردگی و آسیب های جدی می شود: «برخی از آن ها گاه و لاجرم به قاچاق و کار های خلاف روی می آورند، فرآیندهایی که محکوم به شکست است و دیر یا زود آن ها را به چرخه های ژرف تری از آسیب های اجتماعی وارد می کند.»
آسیب های جامعه، زنانه و مردانه ندارد؟
الهام محمدی، مددکار اجتماعی از زاویه دیگری به این مسئله می نگرد و تلویحا از دسته بندی آسیب های جامعه در قالب مجزای زنانه و مردانه پرهیز دارد. مطابق تعریف او، آسیب های اجتماعی به معنای انحراف از هنجارهای جامعه است و این انحراف می تواند هم از سوی مردان و هم زنان صورت پذیرد. برای نمونه در مورد اعتیاد هر دو جنسیت می توانند به آن گرفتار شوند، بنابراین گفتن اینکه آسیب های اجتماعی ویژه زنان است و یا در میان زنان بیشتر اتفاق می افتد تعبیر درستی نیست.محمدی می گوید: «به نظرم باید این گونه به بحث بپردازیم که آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران به شکلی باعث می شود که آن ها پیامدهای منفی بسیاری را تجربه کنند. اگر این تعبیر را بپذیریم آن موقع می توانیم بگوییم که اعتیاد و یا طلاق، به نسبت مردان، برای زنان اثرات ویرانگری دارد.»
این مددکار اجتماعی در خصوص عوامل موثر بر تشدید آسیب های زنان عنوان می کند: «یکی از مواردی که سبب می شود میزان آسیب های اجتماعی در میان زنان و دختران شدیدتر باشد، این است که زنان کمتر به سراغ دریافت خدمات می روند. برای مثال زنانی که درگیر اعتیاد هستند، باوجود خطرات فراوان اما به دلیل ارزش های اجتماعی و برچسب زنی ها کمتر به سراغ دریافت کمک می روند. درحالی که جامعه با آسیب ها و مسائل مردان بیشتر مدارا می کند! از طرف دیگر امکانات و خدمات و تسهیلاتی که برای زنان وجود دارد به نسبت مردان کمتر است. اگرچه بیشترین افراد مبتلابه آسیب هایی نظیر اعتیاد را مردان تشکیل می دهند اما برنامه هایی که برای زنان در این حوزه تدبیر شده مختص آن ها نیست. خدمات معمولا به شکلی تعریف می شود که مختص گروه های خاص باشد.»محمدی با اشاره به اهمیت و ضرورت پرداختن به آسیب های زنان، بیان می کند: «در خانواده ای که در آن مرد اعتیاد دارد زن به دلیل فرزندانش به نحوی سعی می کند آن را رفع ورجوع کند و درواقع ظاهر خانواده حفظ می شود.
درحالی که اگر زن در خانواده ای دچار اعتیاد شود تاثیراتش به مراتب به دلیل تاثیراتی که بر فرزند پروری دارد و یا به دلیل نقش های عاطفی که وی در محیط منزل دارد، بیشتر است. به طوری که می توان گفت در این شرایط آن خانواده زودتر به فروپاشی و از هم گسستگی منجر می شود.»این مددکار اجتماعی راهکار کاهش و یا مقابله با آسیب ها در گروه زنان را ارائه خدمات به آن ها دانسته و خاطرنشان می کند: «هرچند هنجارها و ارزش های اجتماعی باعث می شوند زنان کمتر کمک بخواهند اما باید دسترس پذیری بیشتری برای خدمات به آن ها فراهم شود. همچنین آموزش خانواده و غربالگری کاملا مصرانه آسیب ها در گروه زنان و دختران بسیار مهم است و باید در مدارس سیستم غربالگری آسیب ها اجرا شود.
خیلی از نوجوانان اکنون اعتیاد و مصرف سیگار را شروع کرده اند.» آن طور که رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت می گوید، مقایسه مصرف دخانیات در گروه سنی 18 تا 24 سال در سال 1400 نسبت به مطالعه قبلی در سال 1395، حاکی از آن است که مصرف روزانه سیگار در زنان این گروه سنی 190 درصد افزایش یافته و این در حالی است که به گفته محمدی، «مدارس و به طورکلی مراکز آموزشی هوشیاری لازم را ندارند. چنانچه سیستم غربالگری خوب و دقیقی در برخی از نهادها مثل آموزش وپرورش وجود داشته باشد، می توان به مقدار قابل ملاحظه ای افرادی که مستعد درگیری به آسیب های اجتماعی هستند را شناسایی کرد. نقش مددکاران اجتماعی نیز در شناسایی و کمک به حل مسائل و مشکلات این افراد بسیار پررنگ است و باید بیش ازپیش از پتانسیل این گروه ها استفاده شود.»
زنان کمتر مرتکب جرم می شوند؟
فروریختگی فرهنگی، بالا رفتن هزینه های زندگی، طلاق و اعتیاد در جوامع مختلف از دلایلی است که موجب شده زنان هم مرتکب جرائمی مانند کلاهبرداری، قاچاق، قتل و سرقت شوند.این عبارت گوشه ای از اظهارات سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران است که دو دیدگاه را مطرح می کند، «یک دیدگاه که معتقد است، زنان به عنوان بخشی از جامعه، تحت تاثیر عوامل متعدد و با توجه به خصوصیاتی که دارند، دست به ارتکاب جرم می زنند؛ ولی بااین حال آمارها حاکی از این امر بوده که نرخ بزهکاری زنان در سرتاسر جهان کمتر از مردان است. اما گروهی دیگر معتقدند، این گفته زمانی درست است که زنان نقش و جایگاه کمتری نسبت به مردان در جامعه داشته باشند؛ با توجه به تحولات و تغییرات جهانی، آنان بیشتر در جامعه حضور دارند و کمتر از مردان مرتکب جرم نمی شوند.
باید این موضوع را هم در نظر گرفت که زنان با توجه به خصوصیات بدنی و جسمی خود، دست به هر جرمی نمی زنند، بلکه مرتکب جرائمی می شوند که با خصوصیات آنان مطابقت داشته باشد.»موسوی چلک، در ادامه از افزایش آسیب های اجتماعی خبر داده و می گوید: «این موضوع سال هاست در جامعه روند رو به رشدی دارد؛ به گونه ای که مقام معظم رهبری سال 95 طی جلسات آسیب های اجتماعی به صراحت اعلام کردند: «باید نگران باشیم. در این مورد 20 سال عقب هستیم.» آسیب های اجتماعی خاص سال های اخیر نیست و از قبل وجود داشته است؛ مهارت های فردی برای ورود به جامعه و داشتن زندگی سالم، وجود شرایط در حوزه اقتصادی، فرهنگی و ویژگی های فردی، خانوادگی و عوامل اجتماعی در این مورد اثرگذار بوده است. ظهور و بروز آسیب های اجتماعی در کشور متفاوت است و گاه می بینیم یک موضوع بیشتر و موردی دیگر، کمتر شیوع پیدا می کند. اما آنچه امروز بیشتر تجربه می کنیم، تنوع آسیب های اجتماعی و جرائم به خصوص در حوزه مواد مخدر، خطرناک شدن مصرف مواد به دلیل گرایش به مواد صنعتی و شیمیایی و مشهودتر شدن جرائم و خشونت ها در زنان است؛ اما بالاترین فراوانی و بالاترین نسبت جرائم را همچنان مردان جامعه دارند. مشاهده می کنیم که دخترها و پسرها از سنین پایین سیگار استعمال می کنند که به راحتی نمی توان این موضوع را نادیده گرفت.»
افزایش گرایش زنان به مصرف مواد دخانی
مصرف موادمخدر از دیرباز عملی مردانه محسوب شده و تریاک به عنوان ماده مخدر سنتی در جمع های مردانه یکه تازی کرده است؛ اما امروزه با ورود مخدرهای جدید، هم تریاک تا حدودی از گردونه مصرف خارج شده و هم برخی از زنان پادررکاب مردان گذاشته و وارد این عرصه شده اند.موسوی چلک دراین باره به ایمنا می گوید: «مخدرهای جدید در سال های اخیر گوی رقابت را از مخدرهای سنتی ربوده است و بعد از جولان دادن در بین مصرف کنندگان مرد، اکنون به جمع های زنانه ورود پیداکرده است و روزبه روز دامنه مصرف آن افزایش می یابد. بر اساس آمارهای جهانی، اعتیاد در زنان عوارض خطرناک تری نسبت به مردان ایجاد می کند. برای مثال فاصله زمانی نخستین تجربه مصرف مواد مخدر و روان گردان تا تزریق در زنان، به طور متوسط دو سال به طول می انجامد؛ درحالی که این زمان در مردان حدود هشت سال است. با این حساب زنان 6 سال زودتر از مردان به ورطه وابستگی شدید که درمان آن سخت تر و عوارض جسمی، روانی و اجتماعی آن نیز به مراتب بیشتر است، کشیده می شوند.
آمارها نشان می دهد که گرایش زنان به مصرف مواد دخانی به ویژه سیگار و قلیان، روبه افزایش است و این زنگ خطری برای سلامت جامعه تلقی می شود. از حدود صدسال پیش یعنی زمانی که شرکت های دخانیات زنان را با تبلیغات فریبنده هدف خود قراردادند، تعداد زنان سیگاری روبه افزایش است. متاسفانه زنان ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آمار گرایش زنان و دختران کشور به مصرف مواد دخانی، روبه افزایش است.
این راهم باید در نظر داشت که اعتیاد زن به شدت آسیب زننده تر از اعتیاد مرد است. وقتی یک زن در خانواده درگیر اعتیاد شود، ابتدا کانون خانواده دچار فروپاشی می شود و نمی تواند به وظایف مادری و همسری خود عمل کند. انگ اجتماعی اعتیاد زنان بیشتر از مردان است و خانواده معمولا سریع تر زن معتاد را طرد می کند. جامعه در مقابل جرمی که زنان با آن درگیر می شوند برای پذیرش و بازتوانی، مقاومت دارد. جامعه یک مرد معتاد را راحت تر از یک زن معتاد می پذیرد. همه این موارد باعث می شود که نگران این شرایط باشیم. همچنین تمایل زنان معتاد برای درمان، کمتر و احتمال بازگشت به سمت مواد مخدر پس از درمان در آن ها 19 درصد بیشتر از مردان است.»
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تاکید می کند: «اعتیاد یا خشونت و بزهکاری زنان در سنین پایین، می تواند نشانه ناکارآمدی مدیریت اجتماعی و تحت تاثیر مدیریت فرهنگی و اقتصادی در کشور باشد. در این شرایط به طور طبیعی باید روی موارد تعیین کننده و موثر تمرکز کرد. علاوه بر این، وجود مهارت هایی همچون تاب آوری، مداخله در بحران، حل تعارض، مهارت ارتباطی، کنترل خشم، تصمیم گیری، حل مسئله، خودمراقبتی و سایر مهارت های داشتن یک زندگی سالم برای تصمیم گیری در شرایط سخت، بسیار مهم و تعیین کننده است.
اما کارکرد نهادهای آموزشی روی این مهارت ها بسیار اندک است.»موسوی چلک در خاتمه با اشاره به اینکه در سیاست های کلی تحول در نظام آموزش وپرورش، روی موضوع سبک زندگی و آموزش مهارت های ارتباطی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی تاکید جدی می شود، بیان می کند: «این موضوع در عمل اتفاق نمی افتد. به همین دلیل در آموزش وپرورش کشور آموزش مهم تر از پرورش است. آموزش وپرورش بهترین بستر برای ارتقای سلامت روان اجتماعی است؛ به این واسطه که سه ضلع مثلث یعنی دانش آموزان، اولیای مدرسه و خانه با یکدیگر در ارتباط هستند و هرچقدر روی این موضوع سرمایه گذاری کنیم آینده کشور را تضمین می کنیم. علاوه برنهاد آموزش وپرورش و دانشگاه، باید رسانه ها و تشکل های غیردولتی هم فعال باشند؛ نباید ظرفیت ها را برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی از دست بدهیم. باوجود خانواده بانشاط تر، می توانیم جامعه بهتری داشته باشیم.
نقش زن در خانواده غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت روان زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان می توانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار مهم و اثرگذار است.»
۴۹۳ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !