با عنوان : بررسی نقش واسطه ای مهارت های ارتباطی در رابطه بین مهارتهای دوستیابی و احساس تنهایی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان نایین درسال 1400
دوستی[1]، زمینه مهمی برای رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی فراهم میآورد (والدریپ، مالکولم و جنسن- کمپل[2]، 2008). هنگام تعریف دوست، داشتن فعالیت های مشترک یکی از اولین ویژگی های دوستی است که توسط کودکان (لا گیاپا[3]، 1977) و نوجوانان (پارکس[4]، 2007) ذکر شده است. هلم[5] (2005) دوستی را به عنوان یک رابطه متمایز شخصی تعریف میکند که به درجاتی از صمیمت نیاز دارد و دربردارنده نگرانی هر کدام از دوستان برای بهزیستی و رفاه دیگری است. دوستی فرصت تمرین مهارت های بین فردی، به کارگیری ابراز هیجانات مختلف، تبادل ایده و همکاری را فراهم میسازد و همه این عوامل در رشد نوجوانی مؤثر است (برندت[6]، 1992). داشتن دوست، پیش بینی کننده مهم شادکامی و رضایت از زندگی است (دمیر، اورتل-کلارک، اوزدکیر و اوزدمیر[7]، 2015) و دوستی بهزیستی روان شناختی را پیش بینی میکند (لارسن، بوکووسکی، اونولا و نامی[8]، 2007). افراد بدون دوست در معرض خطر تنهایی، استرس، عاطفه منفی و سایکوپاتولوژی رشد هستند (وایت هوس، دورکین، جاکوت و زیاتس[9]، 2009). تعداد و کیفیت تعاملات اجتماعی در اوایل زندگی میتواند تنهایی، بهزیستی و افسردگی را در 30 سال بعد پیش بینی نماید (کارمیچل، ریس و دوبرستین[10]، 2015). جوانانی که در دوران کودکی هیچ دوستی را نداشتهاند، نسبت به کسانی که حداقل یک دوست داشتهاند، مشکلات روانی بیشتری را نشان میدهند (ساکی، سارکان، فومبون، کولت و مالچیرو[11]، 2015).
روابط با همسالان با افزایش سن برای نوجوانان به طور فزایندهای مهم و ارزشمند تلقی میشود (جانکووسکی، مور، مرچانت، کاهن و پفیفر[12]، 2014) و تأثیر بسزایی بر رشد اجتماعی- عاطفی نوجوانان دارد (فلنری و اسمیت[13]، 2017). از آنجایی که روابط موفق همسالان به مهارتهای اجتماعی مانند درک فرد، همدلی و رفتار اجتماعی نیاز دارد، تصور میشود که همه این عوامل نشان دهنده شایستگی اجتماعی نوجوانان هستند. شاخصهای رایج شایستگی اجتماعی در میان نوجوانان شامل وضعیت گروه همسالان، کیفیت دوستی و ثبات دوستی ها است (فلنری و اسمیت، 2017). نتایج فیشر، جوسول و شیورز[14] (2020) نشان داد که ویژگی های مثبت دوستی تا حدودی رابطه بین نقصان مهارتهای اجتماعی و احساسات اجتماعی تنهایی را تعدیل میکنند.
در طول روز، ما با انواع مختلفی از افراد مانند افرادی که میشناسیم و آنهایی که غریبه هستند، ارتباط برقرار میکنیم. اکثر تعاملات ما به احتمال زیاد شامل دیگران مانند دوستان است اما گاهی اوقات با افرادی که دوست نداریم نیز ارتباط برقرار میسازیم. مهارت های ارتباطی[15] به منزله آن دسته از مهارتهایی هستند که به واسطه آنها افراد میتوانند درگیر تعامل های بین فردی و فرآیند ارتباط شوند؛ یعنی فرآیندی که افراد در طی آن، اطلاعات، افکار و احساسات خود را از طریق مبادله کلامی و غیر کلامی با یکدیگر در میان میگذارند (هارجی، ساندرز، و دیکسون[16]، 1386). این مهارتها مشتمل بر مهارت های فرعی یا خرده مهارت های مربوط به درک پیام های کلامی و غیر کلامی، نظم دهی به هیجان ها، گوش دادن، بینش نسبت به فرآیند ارتباط و قاطعیت در ارتباط است که اساس مهارتهای ارتباطی را تشکیل میدهند. مهارتهای ارتباطی فرد را برای مقابله با موقعیت ها یاری میکند و شخص را قادر میسازد در رابطه با سایر افراد جامعه، فرهنگ و محیط خود به گونهای مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامتی، به ویژه سلامت روانشناختی خود را تأمین کند (اسپنسر[17]، 2006). نارسایی مهارتهای ارتباطی با احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی، ناسازگاری اجتماعی، افسردگی، عزت نفس پایین و عدم موفقیت های شغلی و تحصیلی همراه میباشد (حسین چاری و فداکار، 1384). اگر رابطه نوجوان با همسالان با استفاده از مهـارتهـاي ارتبـاطي مناسب افزايش يابد، توانـايي آنهـا در تفكيـك تفكـر از حفظ استقلال شخصي در حين صميميت نيـز افزايش مييابد (زارعی محمودآبادی و سلطانی علی آباد، 1391). مدل آسیب پذیری کمبود مهارتهای اجتماعی[18] پیش بینی میکند که افراد با مهارتهای اجتماعی ناکافی در معرض خطر طیف وسیعی از مشکلات روانی- اجتماعی قرار دارند؛ به ویژه هنگامی که با استرس روبرو میشوند (سگرین[19]، 2019). پژوهش سگرین (2019) در قالب مدل سازی معادلات ساختاری تأثیرات غیرمستقیم مهارت های اجتماعی بر سلامت روانی و جسمی را از طریق استرس و تنهایی نشان داد. این مدل نشان داد که مهارتهای اجتماعی ضعیف با افزایش استرس و تنش با سلامت روحی و جسمی ضعیف ارتباط دارند.
بر اثر پیشرفت روزافزون جوامع و کمرنگ شدن روابط انسانی و هم چنین تغییر ماهیتِ این روابط، یکی از پدیدههایی که مورد توجه محققان قرار گرفته احساس تنهایی است. تنهایی اغلب معادل انزوای اجتماعی یا مشارکت اجتماعی است (بن- زور[20]، 2012). تنهایی به عنوان فقدان روابط اجتماعی "معنادار" (فیس، مارتین و پون[21]، 1999). یا "ناسازگاری" بین سطوح واقعی و مطلوب تعامل اجتماعی تصور میشود (فیس، پرلمن و پیلو[22]، 1982). اکثر تعاریف تنهایی نیز به طور معمول بر ماهیت ذهنی یا فردگرایانه این مفهوم تاکید میکنند (روکاچ، 2011) و بیان میکنند که دو نفر با منابع اجتماعی مشابه ممکن است تجربیات ذهنی بسیار متفاوتی از تنهایی داشته باشند. برای مثال؛ فردی ممکن است مشارکت اجتماعی بسیار کمی داشته باشد یا شبکه اجتماعی کوچکی داشته باشد اما از کیفیت و فراوانی تعاملاتش راضی باشد و در نتیجه احساس تنهایی زیادی را تجربه نکند. درحالی که؛ دیگری ممکن است دارای شبکههای اجتماعی بزرگی باشد و در فعالیت های اجتماعی زیادی مشارکت داشته باشد اما ارتباطات معناداری با افراد و فعالیتهای این شبکه ها نداشته باشد و این امر احتمال تنهایی آنها را افزایش میدهد (هینتریچ و گولون[23]، 2006؛ پینکوراتو سورنسن[24]، 2001). اگرچه تنهایی از نظر مفهومی به اندازه شبکه اجتماعی و یا فراوانی مشارکت اجتماعی گره خورده است، اما ابراز تنهایی به این امر بستگی دارد که فرد به طور ذهنی چگونه کیفیت این روابط را درک میکند و چقدر از انواع حمایتهای دریافت شده از این روابط رضایت دارد (روکاچ[25]، 2011).
احساس تنهایی در هر دوره از زندگی فرد قابل مشاهده است و خود را به صورت افزایش سطوح اضطراب، عصبانیت نسبت به محیط، غمگینی و احساس متفاوت بودن از دیگران و ناتوانی در برآورده کردن نیازهای صمیمیت در جامعه و یا روابط خصوصی نشان میدهد (ایسن[26]، 2010). تحقیقات نشان داده است که افراد در هر برههای از زندگیشان به ویژه در دوران نوجوانی احساس تنهایی را تجربه میکنند که این امر منجر به بروز مشکلات فردی و اجتماعی مانند اعتیاد به الکل، خودکشی، اختلالات روانی، عزت نفس پایین، چاقی و افسردگی میشود (کانات[27]، 2019). در مطالعات قبلی، گزارش شده است که افراد با سطوح بالاتری از احساس تنهایی در مقایسه با افرادی که دارای سطح پایینتری از احساس تنهایی هستند، احساس نارضایتی میکنند (تزگول- داست[28]، 2007). در زمینه رابطه بین مهارتهای اجتماعی و اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ، پژوهشها حاکی از آنند که نوجوانانی که اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ میکنند، عزت نفس پایین و نسبت به تواناییهای خود تردید دارند و در رفتارهای خود حالتهایی همچون خجالت، شرم، اضطراب، عدم جسارت، خطرپذیری کم و درون گرایی را نشان میدهند. آن ها پرخاشگر، تندخو و منزوی هستند و به دلیل فقدان مهارتهای اجتماعی لازم، در برقراری و تداوم روابط دوستانه نزدیک شکست میخورند (ورد[29]، 2004). شواهد پژوهشی نشان میدهند که عدم رضایت از تماس با دوستان به شدت با تنهایی در تمام گروههای سنی همراه است (نیکلوسن و تورسن[30]، 2016) و بین مهارتهای ارتباطی و سطوح تنهایی رابطه معناداری وجود دارد (بوزکان، موزین، بولکان و سرین[31]، 2010؛ یولیوتاس و آکوی[32]، 2014). همچنین، وایت هوس و همکاران (2009) در پژوهشی نشان دادند که افزایش سطوح احساس تنهایی در نوجوانان مبتلا به اختلال آسپرگر به وسیله سطوح بالای درگیری/ خیانت در بهترین دوستی هایشان پیش بینی میشود. فیشر و همکاران (2020) پژوهشی در جهت بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی، کیفیت دوستی و احساس تنهایی را مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که ویژگیهای مثبت دوستی تا حدودی رابطه بین نقصان مهارتهای اجتماعی و احساسات اجتماعی تنهایی را تعدیل میکنند.
در مجموع میتوان گفت که بین چگونگی روابط میان فردی و مشکلات سلامت روانی ارتباط وجود دارد؛ به طوری که روابط میان فردی ضعیف، باعث کاهش سلامت روانی[33] و آموزش آن به بهبود و افزایش سلامت روانی در نوجوانان و والدین آن ها منجر میگردد (هارل، مرکر و روزییر[34]، 2009). روابط میان فردی جزء رفتارهای اکتسابی و آموخته شدهای است که برای زندگی اثربخش ضروری میباشد و هیچ انسانی از بدو تولد و بدون آموختن نمیتواند روابط بین فردی موثری برقرار کند. مهارت ارتباطی در کاهش احساس تنهایی اثرگذار است و کیفیت روابط میان فردی با هم جنسان با احساس تنهایی رابطه دارد (آلترمن[35] و همکاران، 2015). لذا هدف این پژوهش بررسی نقش واسطهای مهارتهای ارتباطی در رابطه بین مهارتهای دوستیابی و احساس تنهایی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان نایین درسال 1400 است.
https://irijournals.com/journals/psychology/v8-i1-spring01/
۴۴۷ بازدید
۲۶ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !