پارادایم مددکاری اجتماعی
پارادایم مددکاری اجتماعی به چارچوب فکری، نظری و ارزشی حاکم بر این حرفه گفته میشود که شیوه نگاه مددکار اجتماعی به انسان، مسئله اجتماعی، جامعه و مداخله حرفهای را تعیین میکند.
دکتر محمدرضا مقدسی
مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری فرهنگی
پارادایم مددکاری اجتماعی مشخص میسازد که مشکلات اجتماعی چگونه تعریف شوند، ریشه آنها در کجا جستوجو شود و چه راهبردهایی برای کمک به فرد، خانواده و جامعه به کار گرفته شود.
پارادایم مددکاری اجتماعی بر پایه ارزشهایی چون کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی و توانمندسازی شکل میگیرد و جهتگیری نظری و عملی این حرفه را هدایت میکند.
مددکاری اجتماعی از بدو شکلگیری خود تا امروز، دستخوش تحولات عمیق نظری و عملی بوده است. در آغاز، این حرفه بیشتر بر کمکهای خیریه، حمایتهای اخلاقی و رسیدگی به فقر متمرکز بود، اما بهتدریج با گسترش علوم اجتماعی، روانشناسی و جامعهشناسی، پایههای علمی آن تقویت شد و پارادایمهای مختلفی در آن شکل گرفت. هر پارادایم بازتابدهنده شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی زمان خود است و پاسخ متفاوتی به مسائل انسانی ارائه میدهد.
پارادایم مددکاری اجتماعی به مجموعهای از باورها، ارزشها، مفروضات نظری و چارچوبهای فکری گفته میشود که نحوه نگاه مددکار اجتماعی به انسان، جامعه، مسئله اجتماعی و شیوه مداخله حرفهای را شکل میدهد. فهم پارادایم مددکاری اجتماعی برای دانشجویان، پژوهشگران و فعالان این حوزه اهمیت اساسی دارد، زیرا پارادایم تعیین میکند مددکار اجتماعی چگونه مشکل را تعریف کند، چه عواملی را مؤثر بداند و از چه راهبردهایی برای کمک به فرد، خانواده و جامعه استفاده کند.
مددکاری اجتماعی بدون شناخت پارادایمی، به مجموعهای از اقدامات پراکنده و غیرهدفمند تبدیل میشود.
یکی از نخستین پارادایمهای مددکاری اجتماعی، پارادایم فردمحور یا درمانی بود.
در این دیدگاه، مسئله اجتماعی عمدتاً بهعنوان مشکلی در فرد تلقی میشد. تمرکز اصلی مددکار اجتماعی بر اصلاح رفتار، نگرش و کارکرد روانی فرد قرار داشت. این پارادایم تحت تأثیر روانکاوی و روانشناسی بالینی شکل گرفت و به دنبال آن بود که با شناسایی تعارضهای درونی، ناکارآمدیهای شخصیتی و مشکلات عاطفی، فرد را به سطحی از سازگاری برساند. اگرچه این رویکرد در بهبود وضعیت بسیاری از مراجعان مؤثر بود، اما بهتدریج مورد نقد قرار گرفت، زیرا نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و ساختاری را کمتر مورد توجه قرار میداد.
با افزایش آگاهی نسبت به تأثیر محیط اجتماعی بر زندگی انسان، پارادایم محیطمحور یا اجتماعی در مددکاری اجتماعی شکل گرفت.
این پارادایم بر این اصل استوار بود که مشکلات فردی اغلب ریشه در ساختارهای نابرابر اجتماعی، فقر، تبعیض و محرومیت دارند. در این نگاه، مددکار اجتماعی تنها به درمان فرد بسنده نمیکند، بلکه تلاش میکند شرایط محیطی را نیز تغییر دهد. سیاستگذاری اجتماعی، دفاع از حقوق محرومان و مشارکت در اصلاح ساختارهای اجتماعی از عناصر کلیدی این پارادایم به شمار میروند.
پارادایم سیستمها یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ مددکاری اجتماعی محسوب میشود.
این رویکرد انسان را بهعنوان بخشی از سیستمهای بههمپیوسته مانند خانواده، مدرسه، جامعه و فرهنگ در نظر میگیرد. بر اساس پارادایم سیستمها، مشکل نهتنها در فرد یا جامعه، بلکه در تعامل میان سیستمها شکل میگیرد. مددکار اجتماعی در این چارچوب تلاش میکند روابط میان اجزای سیستم را بهبود بخشد و تعادل را به سیستم بازگرداند. این پارادایم به دلیل جامعنگری و انعطافپذیری، همچنان یکی از پرکاربردترین چارچوبهای نظری در مددکاری اجتماعی است.
با گذر زمان، پارادایم اکولوژیک یا زیستمحیطی توسعه یافت که شباهتهایی با نظریه سیستمها دارد، اما تمرکز آن بر تعامل پویای انسان و محیط است.
در این دیدگاه، فرد و محیط بهطور مداوم بر یکدیگر تأثیر میگذارند. مددکاری اجتماعی در این پارادایم تلاش میکند تناسب میان توانمندیهای فرد و مطالبات محیط را افزایش دهد. اگر این تناسب برقرار نباشد، آسیب اجتماعی یا روانی بروز میکند. این رویکرد بهویژه در حوزههایی مانند کودکآزاری، سالمندی و توانبخشی کاربرد فراوان دارد.
یکی دیگر از پارادایمهای مهم مددکاری اجتماعی، پارادایم توانمندسازی است.
این دیدگاه با فاصله گرفتن از نگاه آسیبمحور، بر تواناییها، استعدادها و منابع افراد و جوامع تمرکز دارد. در پارادایم توانمندسازی، مددکار اجتماعی نقش تسهیلگر را ایفا میکند و تلاش میکند مراجعان را به بازیگران فعال زندگی خود تبدیل کند. این پارادایم بر خودباوری، مشارکت، افزایش مهارتها و دسترسی به منابع تأکید دارد و با مفاهیمی مانند تابآوری و سرمایه اجتماعی پیوند نزدیکی پیدا کرده است.
در دهههای اخیر، پارادایم مبتنی بر حقوق بشر جایگاه ویژهای در مددکاری اجتماعی یافته است
. این پارادایم بر کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، برابری و حق دسترسی همه افراد به منابع اساسی زندگی تأکید میکند. مددکار اجتماعی در این چارچوب، نهتنها یک ارائهدهنده خدمت، بلکه یک مدافع حقوق انسانی است. مقابله با تبعیض، حمایت از گروههای بهحاشیهراندهشده و مطالبهگری اجتماعی از مؤلفههای اصلی این پارادایم به شمار میروند.
پارادایم انتقادی نیز یکی از رویکردهای مهم در مددکاری اجتماعی معاصر است.
این پارادایم با الهام از نظریههای انتقادی و فمینیستی شکل گرفته و ساختارهای قدرت، ایدئولوژیها و نابرابریهای نهادی را مورد بررسی قرار میدهد. پارادایم انتقادی مددکار اجتماعی را به کنشگری آگاه و منتقد تبدیل میکند که هدفش تغییر ساختارهای ناعادلانه اجتماعی است. در این دیدگاه، بیعدالتیهای اجتماعی نه امری طبیعی، بلکه نتیجه روابط قدرت هستند.
از سوی دیگر، پارادایم شواهدمحور در پاسخ به نیاز به اثربخشی و پاسخگویی حرفهای شکل گرفت. این رویکرد تأکید دارد که مداخلات مددکاری اجتماعی باید بر اساس پژوهشهای علمی معتبر طراحی و اجرا شوند. استفاده از دادههای تجربی، ارزیابی مستمر و انتخاب مداخلات اثباتشده، از اصول اساسی این پارادایم هستند. هدف آن ارتقای کیفیت خدمات و افزایش اعتماد عمومی به حرفه مددکاری اجتماعی است.
در سالهای اخیر، مفهوم تابآوری یا همان resiliency بهعنوان یک پارادایم نوین و تلفیقی در مددکاری اجتماعی مطرح شده است.
پارادایم تابآوری بر توانایی افراد، خانوادهها و جوامع برای سازگاری، رشد و بازیابی پس از بحران تأکید دارد. این رویکرد ضمن توجه به آسیبها، بر ظرفیتها و منابع درونی و بیرونی نیز تمرکز میکند.
تابآوری پلی میان مددکاری فردی، خانوادگی و اجتماعی ایجاد کرده و با شرایط پیچیده دنیای معاصر همخوانی بالایی دارد.
درک پارادایم مددکاری اجتماعی بدون توجه به بستر فرهنگی امکانپذیر نیست.
هر جامعهای دارای ارزشها، هنجارها و ساختارهای خاص خود است و پارادایمهای وارداتی بدون بومیسازی، کارایی لازم را نخواهند داشت. مددکاری اجتماعی در ایران نیز نیازمند پارادایمی بومی است که همزمان به ارزشهای فرهنگی، باورهای دینی و واقعیتهای اجتماعی توجه داشته باشد. ترکیب خردمندانه دانش جهانی و تجربه بومی میتواند به شکلگیری پارادایمی کارآمد و اثربخش منجر شود.
پارادایم مددکاری اجتماعی نه یک چارچوب ثابت، بلکه پدیدهای پویا و در حال تحول است. تغییرات اجتماعی، بحرانهای جهانی، پیشرفت فناوری و تحولات فرهنگی همواره پارادایمهای موجود را به چالش میکشند و زمینهساز ظهور رویکردهای جدید میشوند. مددکار اجتماعی حرفهای باید توانایی تحلیل و انتخاب آگاهانه پارادایم مناسب را داشته باشد و از تعصب نظری پرهیز کند.
دکتر محمدرضا مقدسی معاون علمی و پژوهشی جمعیت همیاران سلامت روان ایران در جمع بندی نهایی و سخن پایانی آورده است پارادایم مددکاری اجتماعی مسیر حرکت حرفه را تعیین میکند. این پارادایم است که مشخص میسازد مددکار اجتماعی چگونه بیندیشد، چگونه عمل کند و چگونه به تغییر اجتماعی کمک نماید. انتخاب پارادایم مناسب، کیفیت مداخله را افزایش و به ارتقای شأن حرفهای مددکاری اجتماعی و تحقق عدالت اجتماعی کمک میکند. مددکاری اجتماعی زمانی به رسالت اصلی خود دست مییابد که با اتکا بر پارادایمی انسانی، علمی و بومی، در خدمت بهبود کیفیت زندگی انسانها گام بردارد.
۳ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !