ارتباط جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی
ارتباط جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی
مهرداد رامبرزینی
جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی دو رشته مهم علوم انسانی هستند که هر دو به مطالعه انسان، جامعه و روابط اجتماعی میپردازند.
هرچند این دو رشته از نظر هدف، روش و کاربرد تفاوتهایی دارند، اما در عمل پیوندی عمیق و همیشگی میان آنها وجود دارد.
مددکاری اجتماعی بدون شناخت جامعه، فرهنگ، نهادها و رفتارهای اجتماعی نمیتواند مؤثر باشد؛ و جامعهشناسی بدون توجه به مسائل اجتماعی واقعی و نیازهای مردم از جنبه عملی تهی میشود. در این مقاله بهصورت کامل و ساده، ارتباط جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی را بررسی میکنیم و نشان میدهیم چگونه این دو رشته در کنار یکدیگر میتوانند در حل مشکلات فردی و اجتماعی نقش تعیینکنندهای داشته باشند.
مفهوم جامعهشناسی
جامعهشناسی علمی است که به مطالعه رفتار انسانها در چارچوب جامعه، گروهها، نهادها و روابط اجتماعی میپردازد.
جامعهشناسی به دنبال درک قوانین و الگوهای پنهان در پس رفتارهای اجتماعی است.
جامعهشناسان میکوشند بفهمند چرا افراد به شکل خاصی رفتار میکنند، چه عواملی باعث نابرابری، فقر، جرم، یا انحراف اجتماعی میشود و چگونه میتوان این پدیدهها را تغییر داد.
در واقع جامعهشناسی چشماندازی وسیع به ما میدهد تا بتوانیم جامعه را در سطح کلان و خرد بشناسیم.
این علم به تحلیل ساختارهای قدرت، نظام اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی و حتی خانوادگی میپردازد.
مفهوم مددکاری اجتماعی
مددکاری اجتماعی یا Social Work حرفهای است که هدف آن کمک به افراد، گروهها و جوامع برای بهبود وضعیت زندگی و دستیابی به رفاه اجتماعی است.
مددکار اجتماعی با شناخت مشکلات و نیازهای افراد، تلاش میکند با استفاده از منابع موجود و روشهای علمی، آنان را در جهت حل مسائلشان یاری دهد.
مددکاری اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی، انساندوستی، برابری و عدالت اجتماعی عمل میکند.
مددکاران اجتماعی در حوزههایی مانند بهزیستی، مدارس، بیمارستانها، زندانها، مراکز ترک اعتیاد، محلات آسیبدیده و سازمانهای مردمنهاد فعالیت دارند.
شباهتها و تفاوتهای جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی
در نگاه اول ممکن است جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی دو حوزه کاملاً جدا به نظر برسند.
جامعهشناسی بیشتر نظری است و به تحلیل پدیدههای اجتماعی در سطح کلان میپردازد، در حالی که مددکاری اجتماعی حرفهای کاربردی است که در سطح فردی و گروهی با مشکلات واقعی سر و کار دارد. اما در عمق، این دو رشته ارتباطی تنگاتنگ دارند.
جامعهشناسی پایهی علمی مددکاری اجتماعی است.
مددکاران اجتماعی برای تحلیل مشکلات فردی و اجتماعی باید ریشههای آن را در ساختار جامعه بشناسند.
مثلاً برای کمک به خانوادهای که با فقر و بیکاری روبهروست، مددکار باید عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر فقر را درک کند؛ و این دقیقاً همان کاری است که جامعهشناسی به او میآموزد.
تفاوت اصلی در این است که جامعهشناسی بیشتر به "شناخت و تبیین" میپردازد، در حالی که مددکاری اجتماعی به "عمل و مداخله" متکی است. جامعهشناس میخواهد بداند *چرا* پدیدهای رخ میدهد، اما مددکار اجتماعی میخواهد بداند *چگونه* میتوان آن را اصلاح کرد.
نقش جامعهشناسی در آموزش و کار مددکاران اجتماعی
یکی از مهمترین پیوندهای این دو رشته در حوزه آموزش است. در تمام دانشگاههای جهان، دانشجویان مددکاری اجتماعی واحدهایی از جامعهشناسی را میگذرانند. این درسها به آنها کمک میکند تا دیدی گستردهتر نسبت به جامعه و مشکلات آن پیدا کنند.
موضوعاتی مانند خانواده، فقر، جرم، آسیبهای اجتماعی، بیکاری، نابرابری جنسیتی، طبقات اجتماعی و فرهنگ، مستقیماً از مباحث جامعهشناسی هستند که در کار مددکاران اجتماعی کاربرد دارند. بدون شناخت جامعه و ساختارهای آن، مددکار نمیتواند تصمیم درستی برای مداخله و حمایت از مددجو بگیرد.
به بیان دیگر، جامعهشناسی پایه نظری مددکاری اجتماعی است و مددکاری اجتماعی ابزار عملی جامعهشناسی محسوب میشود.
کاربرد جامعهشناسی در مددکاری اجتماعی
جامعهشناسی به مددکاران اجتماعی کمک میکند تا عوامل ریشهای مشکلات را شناسایی کنند. برای مثال:
* جامعهشناسی فقر توضیح میدهد که فقر فقط نتیجه تنبلی یا بیمسئولیتی فرد نیست، بلکه ریشه در ساختار اقتصادی، بیکاری، تبعیض و سیاستهای ناعادلانه دارد.
* جامعهشناسی خانواده نشان میدهد که طلاق، خشونت یا اعتیاد در خانوادهها نه فقط مشکل فردی، بلکه پدیدهای اجتماعی است که باید در بستر فرهنگ و ارزشهای جامعه تحلیل شود.
* جامعهشناسی انحرافات اجتماعی به مددکار کمک میکند تا در برخورد با مجرمان یا معتادان به جای قضاوت، به درک شرایط اجتماعی آنان بپردازد و مسیر بازگشتشان به جامعه را هموار کند.
بنابراین جامعهشناسی به مددکاری اجتماعی دیدی علمی، منصفانه و چندبعدی میدهد تا از سطح علائم فراتر رفته و به درمان علتها بپردازد.
رویکرد جامعهشناسی در تحلیل مشکلات مددجویان
در مددکاری اجتماعی، هر مددجو در چارچوب محیط اجتماعی خود بررسی میشود.
این اصل ریشه در جامعهشناسی دارد. مددکار اجتماعی میداند که هیچ فردی جدا از جامعه نیست.
خانواده، مدرسه، محیط کار، فرهنگ و نظام اقتصادی، همه بر زندگی فرد تأثیر میگذارند.
برای مثال، کودکی که در مدرسه دچار افت تحصیلی است، شاید قربانی مشکلات خانوادگی یا فشارهای طبقاتی باشد.
یک زن که دچار افسردگی است، ممکن است از تبعیضهای اجتماعی رنج ببرد. مددکار اجتماعی با تکیه بر شناخت جامعهشناسی، تلاش میکند این عوامل را شناسایی و اصلاح کند.
مددکاری اجتماعی بهعنوان جامعهشناسی کاربردی
برخی پژوهشگران معتقدند مددکاری اجتماعی در واقع «جامعهشناسی کاربردی» است.
یعنی همان دانشی که جامعهشناسی در سطح نظری ارائه میدهد، در مددکاری اجتماعی بهصورت عملی اجرا میشود.
جامعهشناس با پژوهش به شناخت میرسد و مددکار با مداخله به تغییر.
این دیدگاه بهویژه در زمینههایی مانند کاهش فقر، پیشگیری از جرم، توانمندسازی زنان و بهبود کیفیت زندگی بسیار اهمیت دارد.
در اینجا مددکاران اجتماعی، یافتههای جامعهشناسی را در زندگی واقعی به کار میبرند و به تحقق عدالت اجتماعی کمک میکنند.
جامعهشناسی و سیاستگذاری اجتماعی
از دیگر نقاط اشتراک جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی، نقش آنها در سیاستگذاری اجتماعی است.
جامعهشناسان با تحلیل دادهها و بررسی ساختارهای اجتماعی، به دولتها و سازمانها کمک میکنند تا سیاستهای مؤثرتری برای رفاه عمومی تدوین کنند.
مددکاران اجتماعی نیز با تجربه میدانی خود، نیازهای واقعی مردم را به این سیاستها منتقل میکنند.
بهعنوان نمونه، در سیاستهای حمایتی برای کودکان کار، جامعهشناسان با بررسی علل پدیده (مانند فقر، مهاجرت یا فروپاشی خانواده)، راهکارهای نظری ارائه میدهند و مددکاران اجتماعی با کار مستقیم با کودکان، این راهکارها را در عمل بهکار میگیرند.
اهمیت نگاه جامعهشناسی در مداخله مددکاری
نگاه جامعهشناسی به مددکاران کمک میکند تا از قضاوت اخلاقی و نگاه سطحی بپرهیزند.
جامعهشناسی میآموزد که رفتار انسانها نتیجه ترکیب عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.
وقتی مددکار اجتماعی با فردی بیکار، معتاد یا بزهکار روبهرو میشود، درک جامعهشناختی او باعث میشود به جای سرزنش، به ساختارهای اجتماعی پشت این رفتار توجه کند. چنین نگاهی باعث میشود مداخلات مددکاری مؤثرتر، انسانیتر و پایدارتر باشند.
تأثیر جامعهشناسی در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی
جامعهشناسی فقط در درمان آسیبها به مددکار کمک نمیکند، بلکه در پیشگیری نیز نقش مهمی دارد.
شناخت علل اجتماعی آسیبها مانند فقر، تبعیض، مهاجرت بیرویه، نابرابری آموزشی و ضعف نهاد خانواده، زمینهساز برنامههای پیشگیرانه است.
مددکاران اجتماعی با بهرهگیری از تحقیقات جامعهشناسی، میتوانند طرحهایی برای آموزش، توانمندسازی و حمایت از گروههای آسیبپذیر طراحی کنند تا از بروز مشکلات در آینده جلوگیری شود.
تعامل جامعهشناسی با روشهای مددکاری
مددکاری اجتماعی دارای روشهایی مانند مددکاری فردی، گروهی و جامعهای است. در هر یک از این روشها، مفاهیم و یافتههای جامعهشناسی نقش بنیادین دارند.
در مددکاری فردی، مددکار با شناخت نقشهای اجتماعی فرد (پدر، مادر، دانشآموز، کارگر و غیره) به تحلیل وضعیت او میپردازد. در مددکاری گروهی، نظریههای گروههای اجتماعی و تعاملات انسانی بهکار میرود. در مددکاری جامعهای، مددکار با استفاده از نظریههای جامعهشناسی توسعه و تغییر اجتماعی، برای بهبود شرایط محلی یا شهری تلاش میکند.
نقش پژوهش جامعهشناختی در مددکاری اجتماعی
تحقیق و پژوهش بخش مهمی از هر دو رشته است. مددکار اجتماعی برای طراحی برنامههای مؤثر باید از دادههای واقعی جامعه استفاده کند. جامعهشناسی ابزارهای پژوهشی مانند پرسشنامه، مصاحبه و تحلیل داده را در اختیار مددکار قرار میدهد.
به کمک پژوهش، مددکار میتواند بفهمد چه سیاستهایی مؤثر بوده و کدام نیازها هنوز برطرف نشده است. این ارتباط نزدیک میان پژوهش جامعهشناسی و عمل مددکاری، موجب پیشرفت هر دو حوزه میشود.
چالشهای ارتباط جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی
با وجود این ارتباط قوی، گاهی بین این دو رشته فاصله ایجاد میشود. یکی از دلایل این مسئله، تمرکز زیاد جامعهشناسی بر نظریه و تحلیلهای کلان است که ممکن است از واقعیتهای روزمره فاصله بگیرد. در مقابل، مددکاری اجتماعی گاهی بیش از حد بر اقدامهای فردی تمرکز میکند و از دیدگاه ساختاری غافل میماند.
راهحل این چالش، تقویت همکاری میان دانشگاهها، مراکز پژوهشی و نهادهای اجرایی است تا یافتههای جامعهشناسی به زبان کاربردی برای مددکاران ترجمه شود و تجربیات مددکاران نیز به غنای نظری جامعهشناسی کمک کند.
در پایان میتوان گفت جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی دو رشتهی مکمل هستند که بدون یکدیگر ناقص میمانند.
جامعهشناسی به مددکاری اجتماعی اندیشه، تحلیل و دیدگاه علمی میدهد؛ و مددکاری اجتماعی به جامعهشناسی جان، حرکت و اثر عملی میبخشد.
در جهانی که با مشکلات پیچیده اجتماعی روبهروست—از فقر و نابرابری گرفته تا بحران خانواده و اعتیاد—همکاری این دو حوزه بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
مددکاران اجتماعی با درک عمیق جامعهشناسی میتوانند راهحلهای ریشهایتری برای مشکلات پیدا کنند و جامعهشناسان نیز با مشاهده فعالیتهای مددکاری، نظریههای خود را واقعیتر و انسانیتر سازند.
بنابراین، ارتباط جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی نه فقط یک ارتباط علمی، بلکه پیوندی انسانی و اخلاقی است که هدف مشترک آن ساختن جامعهای عادلانهتر، آگاهتر و انسانیتر است.
۴ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !