پایگاه جمعیت همیاران
سلامت روان اجتماعی ایران
فرهنگ‌ پذیری چیست ؟
فرهنگ‌پذیری نشان می‌دهد که تماس میان فرهنگ‌ها اجتناب‌ناپذیر و سازنده است.

نظریه فرهنگ‌پذیری یکی از مهم‌ترین نظریه‌ها در حوزه‌ی روان‌شناسی اجتماعی و مطالعات فرهنگی است.
این نظریه توضیح می‌دهد که وقتی افراد یا گروه‌هایی از یک فرهنگ با فرهنگ دیگری تماس پیدا می‌کنند، چه تغییراتی در رفتار، ارزش‌ها و هویت آن‌ها شکل می‌گیرد.
در جهان امروزی که مهاجرت و ارتباطات بین‌المللی افزایش یافته، فرهنگ‌پذیری پدیده‌ای بسیار مهم است.
این نظریه به ما کمک می‌کند بفهمیم چگونه انسان‌ها با فرهنگ‌های جدید سازگار می‌شوند و در عین حال چگونه هویت خود را حفظ می‌کنند.

عفت حیدری فرهنگ یار تاب آوری ایران معتقد است فرهنگ‌پذیری به‌طور کلی به معنای فرایند یادگیری و سازگاری با فرهنگی دیگر است.
افراد در مسیر زندگی خود ممکن است به دلایل گوناگون از جمله مهاجرت، تحصیل یا کار در محیط‌های بین‌المللی در معرض فرهنگی تازه قرار گیرند.
این تماس فرهنگی باعث می‌شود آنان ارزش‌ها، زبان، آداب و رفتارهای جدیدی بیاموزند.
فرهنگ‌پذیری همیشه آسان نیست؛ گاهی با چالش، تضاد یا استرس همراه است. با این حال، نتیجه‌ی مثبت آن گسترش درک متقابل و شکل‌گیری هویتی غنی‌تر و چندبعدی است.

در واقع، نظریه‌ فرهنگ‌پذیری نشان می‌دهد که تماس میان فرهنگ‌ها اجتناب‌ناپذیر و سازنده است.
این فرایند اگر آگاهانه مدیریت شود، می‌تواند به همزیستی فرهنگی، احترام متقابل و پیشرفت اجتماعی منجر گردد.
از سوی دیگر، نادیده‌گرفتن آن ممکن است به سوءتفاهم، انزوا یا تعارض فرهنگی بینجامد.

1. تعریف فرهنگ‌پذیری چیست؟

فرهنگ‌پذیری (Acculturation) به معنای فرایند تغییر، یادگیری و سازگاری فرهنگی است که زمانی رخ می‌دهد که افراد با فرهنگی متفاوت از فرهنگ خود در تماس باشند.
در این فرایند، فرد یا گروه، عناصر جدیدی از فرهنگ میزبان را می‌آموزد و در عین حال ممکن است برخی ویژگی‌های فرهنگ بومی خود را حفظ یا تغییر دهد. واژه‌ی فرهنگ‌پذیری از ریشه‌ی لاتین *acculturare* گرفته شده است و به معنای «به سوی فرهنگ رفتن» است.

فرهنگ‌پذیری یک پدیده‌ی طبیعی و تدریجی است که در اثر تعامل میان انسان‌ها شکل می‌گیرد. این فرایند شامل یادگیری زبان جدید، شناخت ارزش‌ها و عادات فرهنگی دیگران، و انطباق با محیط اجتماعی جدید است. گاهی این فرایند ساده و دل‌پذیر است، اما در بسیاری از موارد می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، زیرا فرد باید میان حفظ سنت‌های خود و پذیرش ارزش‌های جدید تعادل برقرار کند.

فرهنگ‌پذیری مختص مهاجران نیست؛ بلکه برای هر فردی که در محیطی چندفرهنگی زندگی می‌کند نیز صدق می‌کند. این مفهوم به ما کمک می‌کند تا سازوکار تغییر فرهنگی و اجتماعی را بهتر درک کنیم. در عصر جهانی‌شدن، فرهنگ‌پذیری به پلی میان ملت‌ها و جوامع تبدیل شده است و نقشی کلیدی در ایجاد تفاهم، رشد شخصی و ارتباط میان انسان‌ها ایفا می‌کند.

 2. نظریه‌پرداز اصلی: جان دبلیو بری چیست؟

جان دبلیو بری، روان‌شناس کانادایی، از چهره‌های برجسته در مطالعه‌ی فرهنگ‌پذیری است. او در دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی مدلی علمی ارائه داد که امروز به «مدل فرهنگ‌پذیری بری» شناخته می‌شود. بری معتقد بود که افراد هنگام روبه‌رو شدن با فرهنگی تازه، باید به دو پرسش مهم پاسخ دهند: آیا می‌خواهند فرهنگ اصلی خود را حفظ کنند؟ و آیا می‌خواهند با فرهنگ جدید ارتباط برقرار کنند؟ پاسخ به این پرسش‌ها تعیین می‌کند که فرد چه نوع رویکردی در فرایند فرهنگ‌پذیری اتخاذ می‌کند.

از دید بری، فرهنگ‌پذیری فرایندی دوسویه است. یعنی نه‌تنها فرد از جامعه‌ی میزبان تأثیر می‌گیرد، بلکه جامعه‌ی میزبان نیز از فرهنگ تازه‌واردها تأثیر می‌پذیرد. او باور داشت که سازگاری موفق فرهنگی زمانی رخ می‌دهد که هر دو طرف، یعنی مهاجر و جامعه‌ی جدید، در فضایی از احترام و پذیرش متقابل با هم تعامل داشته باشند.

مدل بری به دلیل سادگی و کاربرد گسترده‌اش، در روان‌شناسی بین‌فرهنگی، آموزش و سیاست‌گذاری اجتماعی مورد استفاده‌ی فراوان قرار گرفته است. این مدل توضیح می‌دهد که فرهنگ‌پذیری می‌تواند به رشد و همزیستی منجر شود یا در صورت نبود حمایت و پذیرش، به انزوا و فشار روانی ختم گردد. به همین دلیل، نظریه‌ی بری نقش مهمی در درک رفتارهای فرهنگی مهاجران و جوامع چندفرهنگی ایفا می‌کند.

 3. چهار راهبرد فرهنگ‌پذیری چیست؟

بری در مدل خود چهار راهبرد اصلی برای فرهنگ‌پذیری معرفی کرد: یکپارچگی، همسان‌سازی، جدایی و حاشیه‌نشینی. در راهبرد یکپارچگی (Integration) فرد می‌کوشد ضمن حفظ فرهنگ اصلی خود، با فرهنگ جدید نیز سازگار شود. این شیوه بهترین شکل فرهنگ‌پذیری است، زیرا فرد احساس هویت کامل دارد و در جامعه‌ی میزبان نیز پذیرفته می‌شود.

در راهبرد همسان‌سازی (Assimilation) فرد تصمیم می‌گیرد از فرهنگ اصلی خود فاصله بگیرد و کاملاً در فرهنگ جدید ادغام شود. این حالت معمولاً زمانی دیده می‌شود که فرد برای پذیرفته‌شدن در جامعه‌ی میزبان ارزش‌های بومی خود را کنار می‌گذارد.

در راهبرد جدایی (Separation) فرد تنها به حفظ سنت‌ها و ارزش‌های خود پایبند می‌ماند و از تعامل با جامعه‌ی جدید خودداری می‌کند. این رویکرد گاهی ناشی از ترس از دست دادن هویت فرهنگی است.

در راهبرد حاشیه‌نشینی (Marginalization) فرد نه با فرهنگ خود و نه با فرهنگ جدید احساس تعلق ندارد. در این وضعیت، احساس بی‌هویتی و انزوا افزایش می‌یابد. شناخت این چهار الگو کمک می‌کند تا درک کنیم چرا فرایند فرهنگ‌پذیری برای هر فرد متفاوت است و چه عواملی بر موفقیت آن تأثیر می‌گذارد.

 4. ابعاد فرهنگ‌پذیری چیست ؟

فرهنگ‌پذیری در سه بُعد اصلی شکل می‌گیرد: فردی، گروهی و روان‌شناختی.
در بُعد فردی، تغییراتی در رفتار، زبان، عادات روزمره و هویت شخصی رخ می‌دهد. فرد ممکن است در آغاز میان ارزش‌های گذشته و جدید دچار تعارض شود، اما با گذشت زمان تعادلی میان آن‌ها برقرار می‌کند.

در بُعد گروهی، فرایند فرهنگ‌پذیری در سطح اجتماع یا قوم اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، حضور گروهی از مهاجران در یک شهر ممکن است به تغییر سبک غذا، موسیقی و حتی روابط اجتماعی آن منطقه بینجامد.

در بُعد روان‌شناختی، فرهنگ‌پذیری با احساسات، باورها و سلامت روانی افراد ارتباط مستقیم دارد. فرد ممکن است در مسیر سازگاری دچار اضطراب، دلتنگی یا سردرگمی شود، اما در صورت برخورداری از حمایت خانواده، دوستان و جامعه، این احساسات کاهش می‌یابد.

شناخت ابعاد مختلف فرهنگ‌پذیری اهمیت زیادی دارد، زیرا نشان می‌دهد که این فرایند تنها یادگیری رفتارهای جدید نیست، بلکه شامل دگرگونی درونی، اجتماعی و ذهنی نیز هست. موفقیت در فرهنگ‌پذیری زمانی حاصل می‌شود که فرد احساس کند به جامعه‌ی جدید تعلق دارد، بدون آن‌که ریشه‌های فرهنگی خود را از دست بدهد.

 5. استرس فرهنگ‌پذیری چیست ؟

استرس فرهنگ‌پذیری به فشارهای روانی گفته می‌شود که افراد در زمان سازگاری با فرهنگ جدید تجربه می‌کنند. این استرس ممکن است ناشی از یادگیری زبان، تفاوت‌های فرهنگی، تبعیض اجتماعی یا دوری از خانواده و وطن باشد. افرادی که وارد جامعه‌ی تازه‌ای می‌شوند، معمولاً مدتی احساس بیگانگی، دلتنگی و اضطراب دارند.

شدت این استرس به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله شخصیت فرد، میزان حمایت اجتماعی و نوع راهبرد فرهنگ‌پذیری که انتخاب کرده است. کسانی که از راهبرد یکپارچگی پیروی می‌کنند، معمولاً کمتر دچار فشار روانی می‌شوند، زیرا هم در فرهنگ جدید مشارکت دارند و هم پیوند خود را با فرهنگ اصلی حفظ می‌کنند.

برای کاهش استرس فرهنگ‌پذیری، حمایت‌های اجتماعی و سیاست‌های پذیرنده‌ی فرهنگی اهمیت زیادی دارد. ایجاد محیط‌های آموزشی چندفرهنگی، خدمات مشاوره برای مهاجران و برنامه‌های آشنایی با فرهنگ میزبان می‌تواند این فشار را کاهش دهد. در نهایت، درک و مدیریت استرس فرهنگ‌پذیری برای ساخت جوامع هماهنگ‌تر و همدل‌تر ضروری است.

 6. مثال‌های واقعی از فرهنگ‌پذیری

برای درک بهتر فرهنگ‌پذیری، فرض کنید خانواده‌ای ایرانی به کانادا مهاجرت کرده‌اند. آن‌ها در خانه به زبان فارسی صحبت می‌کنند و جشن نوروز را برگزار می‌کنند، اما در عین حال فرزندانشان در مدرسه به زبان انگلیسی تحصیل می‌کنند و در فعالیت‌های فرهنگی کانادایی شرکت دارند. این نمونه‌ای از یکپارچگی فرهنگی است، جایی که هر دو فرهنگ در زندگی فردی و اجتماعی خانواده حضور دارد.

در نمونه‌ای دیگر، دانشجویی که برای تحصیل به کشور دیگری رفته است، ممکن است برای هماهنگی با محیط جدید، شیوه‌ی پوشش، زبان و حتی سبک تفکر خود را تغییر دهد. این حالت نمونه‌ای از همسان‌سازی است.

برخی افراد نیز ممکن است با جامعه‌ی میزبان ارتباط برقرار نکنند و تنها بر حفظ سنت‌های خود تمرکز داشته باشند؛ این وضعیت جدایی نام دارد. در مقابل، افرادی که نه در فرهنگ اصلی و نه در فرهنگ جدید احساس تعلق ندارند، در وضعیت حاشیه‌نشینی قرار می‌گیرند. این مثال‌ها نشان می‌دهد فرهنگ‌پذیری برای هر فرد تجربه‌ای متفاوت است و به شرایط، نگرش و حمایت اجتماعی بستگی دارد

عفت حیدری عضو ارشد خانه تاب آوری در پایان تاکید میکند نظریه‌ فرهنگ‌پذیری در بسیاری از حوزه‌ها کاربرد دارد. در آموزش و پرورش، به معلمان و مدیران کمک می‌کند تا محیطی چندفرهنگی و پذیرا برای دانش‌آموزان مهاجر ایجاد کنند. در روان‌شناسی، این نظریه ابزاری برای درک بهتر چالش‌های روانی مهاجران، پناهندگان و اقلیت‌های قومی است.
افرادی که مهارت‌های فرهنگ‌پذیری بالایی دارند، قادرند همزمان با حفظ هویت فرهنگی خود، با جامعه میزبان ارتباط برقرار کنند و از منابع اجتماعی و حمایتی موجود بهره‌مند شوند. این توانایی سازگاری موجب افزایش تاب‌آوری می‌شود، زیرا فرد می‌تواند چالش‌های فرهنگی، زبانی و اجتماعی را بهتر مدیریت کند و فشارهای روانی را کاهش دهد.

در جامعه‌شناسی، نظریه‌ی فرهنگ‌پذیری برای تحلیل تغییرات اجتماعی و روابط میان گروه‌های مختلف فرهنگی استفاده می‌شود. در کسب‌وکار و مدیریت منابع انسانی نیز این نظریه نقش مهمی دارد، زیرا درک تفاوت‌های فرهنگی در محل کار، به افزایش همکاری و کاهش تعارض کمک می‌کند.

سیاست‌گذاران از این نظریه برای طراحی برنامه‌های مهاجرتی و اجتماعی بهره می‌برند تا جوامعی بسازند که در آن تفاوت‌های فرهنگی پذیرفته و ارزشمند شمرده شود. به طور کلی، شناخت و به‌کارگیری درست نظریه‌ی فرهنگ‌پذیری می‌تواند باعث شود جوامع چندفرهنگی با آرامش، احترام و درک متقابل بیشتری در کنار هم زندگی کنند.


۰ بازدید


۰ امتیاز


۰ نظر
نظرات کاربران


هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !
انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد !
شما هم می توانید در این کار سهیم باشید ! کمک های مالی شما مایه دلگرمی ماست !
دریافت کمک های مردمی
جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران
جمعیت همیاران سلامت روان با هدف افزایش توانمندی اقشار مختلف جامعه در راستای افزایش سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت می نماید. باور ما بر این است که با افزایش مشارکت جویی و احترام به خرد جمعی و رویکرد تسهیل گرانه می توانیم در ارتقای سطح کیفیت زندگی اقشار جامعه تاثیر داشته باشیم. این سایت با همت و تلاش و پیگیری مستمر جناب آقای حمید بیخسته مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی کشور در سال 1395 راه اندازی گردید.
تمامی حقوق محفوظ و متعلق به جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران می باشد .
Copyright © 2015 for HamyaranIran.ir , By SmProgram web Developer , All rights reserved .