نقش مددکاران اجتماعی در توانمندسازی بیننسلی
امروز جوامع انسانی در حال تجربه تحولات عظیم جمعیتی، فرهنگی و اجتماعی هستند.
افزایش طول عمر، کاهش نرخ باروری، تغییر ساختار خانوادهها، مهاجرت، گسترش فناوریهای دیجیتال و چالشهای اقتصادی باعث شده است که روابط بین نسلها اهمیت بیشتری پیدا کند. توانمندسازی بیننسلی به معنای ایجاد فرصتهای برابر برای همه گروههای سنی و تقویت پیوند میان کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان است.
این مفهوم بر رشد متقابل و حمایت دوسویه تأکید دارد؛ یعنی هر نسل هم دریافتکننده و هم ارائهدهنده حمایت است.
مددکاران اجتماعی به دلیل جایگاه حرفهای و مأموریت اخلاقی خود، نقشی حیاتی در تحقق توانمندسازی بیننسلی دارند.
آنان در عرصههای گوناگون از خانواده گرفته تا جامعه و سیاستگذاری، در کنار افراد قرار میگیرند و با استفاده از دانش، مهارت و ارزشهای حرفهای، زمینه مشارکت فعال و برابر نسلها را فراهم میکنند.
هدف این مقاله بررسی نقش مددکاران اجتماعی در توانمندسازی بیننسلی است.
در این نگاه، کودک نیازمند مراقبت و آموزش است اما در عین حال میتواند شادی، انرژی و نوآوری را به محیط خانواده و جامعه تزریق کند.
نوجوانان با خلاقیت و انگیزه خود آینده را میسازند و سالمندان با تجربه و خرد خود راهنمایی ارزشمندی برای نسلهای جوانتر هستند.
بزرگسالان نیز بهعنوان حلقه میانی نقش مدیریت منابع و انتقال ارزشها را ایفا میکنند.
اهمیت روابط بیننسلی در این است که انسجام اجتماعی، پایداری اقتصادی، تداوم فرهنگی و افزایش تابآوری جامعه در گرو آن است.
جامعهای که نسلها در آن با هم در ارتباط و همکاری باشند، در برابر بحرانهایی مانند بیماریهای فراگیر، بحران اقتصادی یا تغییرات اقلیمی مقاومتر خواهد بود.
توانمندسازی بیننسلی در چهار حوزه اصلی نمود پیدا میکند.
در سطح خانواده، روابط والدین و فرزندان، نقش پدربزرگها و مادربزرگها و تعامل اعضای خانواده تقویت میشود.
در سطح جامعه، فضاهایی برای همکاری و یادگیری مشترک میان نسلها ایجاد میگردد.
در سطح سیاست، قوانین و برنامههایی به اجرا درمیآید که حمایت برابر از همه سنین را تضمین کند.
در سطح فردی نیز، اعتمادبهنفس، مهارتها و تابآوری افراد افزایش مییابد تا بتوانند در تعاملات بیننسلی سهمی فعال داشته باشند.
نظریه توانمندسازی بر این اصل استوار است که افراد و گروهها باید توانایی کنترل زندگی خود را پیدا کنند.
در روابط بیننسلی این نظریه به معنای ایجاد شرایطی است که همه نسلها بتوانند در تصمیمگیریها نقش داشته باشند.
نظریه نظامها خانواده و جامعه را همچون یک شبکه بههمپیوسته در نظر میگیرد.
هر تغییری در یک نسل بر نسل دیگر اثر میگذارد.
به همین دلیل مددکاران اجتماعی با نگاه سیستمی، تلاش میکنند تعادل و همکاری میان بخشهای مختلف این شبکه برقرار شود.
رویکرد مبتنی بر توانمندیها به جای تمرکز بر مشکلات، بر ظرفیتها و تواناییهای افراد تأکید میکند.
سالمندان را نه بهعنوان افراد وابسته بلکه بهعنوان دارندگان تجربه ارزشمند و جوانان را نه بهعنوان افراد بیمسئولیت بلکه بهعنوان حاملان انرژی و نوآوری میبیند.
نظریه بومشناختی برونفنبرنر نیز روابط نسلها را در بستر محیطهای گوناگون بررسی میکند؛ از خانواده و مدرسه گرفته تا جامعه، نهادهای دولتی و سیاستهای کلان. این نظریه به مددکاران کمک میکند تا بدانند چه عواملی در سطوح مختلف بر روابط بیننسلی اثرگذار است.
پیرشناسی انتقادی و مطالعات جوانان نیز بر این نکته تأکید دارند که کلیشههای منفی درباره سالمندان و جوانان، مانع توانمندسازی میشود. با نقد این کلیشهها میتوان زمینه عدالت نسلی را فراهم آورد.
آنان مدافع عدالت اجتماعی هستند و برای سیاستهایی تلاش میکنند که نیازهای همه نسلها را پوشش دهد.
برای نمونه، حمایت از مراقبت مقرونبهصرفه کودکان و سالمندان، ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان و تضمین حقوق بازنشستگی برای سالمندان از حوزههای فعالیت آنان است.
مددکاران اجتماعی همچنین تسهیلگر گفتگو میان نسلها هستند.
بسیاری از تعارضهای خانوادگی ریشه در تفاوت ارزشها و سبک زندگی نسلها دارد.
مددکاران با برگزاری جلسات گفتوگو و میانجیگری، کمک میکنند اعضای خانواده یکدیگر را بهتر درک کنند و احترام متقابل داشته باشند.
آنان در نقش مربی، به توانمندسازی فردی نسلها میپردازند.
به جوانان مهارتهای زندگی، مشارکت مدنی و رهبری آموزش میدهند. برای سالمندان کارگاههای سواد دیجیتال، سلامت و مشارکت اجتماعی برگزار میکنند.
در بسیاری از برنامهها، جوانان به سالمندان مهارتهای فناوری یاد میدهند و سالمندان تجارب زندگی خود را منتقل میکنند.
در نقش ارائهدهنده خدمات، مددکاران اجتماعی خانوادهها را به خدمات آموزشی، بهداشتی و حمایتی متصل میکنند.
بهویژه خانوادههایی که همزمان باید از کودکان و والدین سالمند مراقبت کنند، به کمک حرفهای نیاز دارند. طراحی برنامههایی مانند مسکن مشترک یا فعالیتهای اجتماعی نیز از وظایف آنان است.
مددکاران اجتماعی همچنین سازماندهنده جامعه هستند.
آنان مراکز بیننسلی ایجاد میکنند، ابتکارات محلی را تقویت میکنند و مشارکت مردم در تصمیمگیریها را افزایش میدهند.
آنان پژوهشگر و اثرگذار بر سیاست هستند. با انجام تحقیقات میدانی و ارائه دادههای علمی، سیاستگذاران را برای اتخاذ تصمیمهای عادلانه و مبتنی بر شواهد یاری میکنند.
راهبردهای عملی در توانمندسازی بیننسلی
توانمندسازی بیننسلی در عمل نیازمند برنامهها و مداخلات مشخص است. در سطح خانواده، برنامههای والدگری طراحی میشود تا مهارتهای ارتباطی والدین و فرزندان بهبود یابد.
پدربزرگها و مادربزرگهایی که به دلیل غیبت والدین مسئولیت پرورش نوهها را دارند، از حمایت عاطفی و مالی برخوردار میشوند.
همچنین میانجیگری خانوادگی در اختلافاتی مانند تقسیم ارث یا سبک زندگی به کمک مددکاران اجتماعی انجام میشود.
در سطح جامعه، پروژههای یادگیری بیننسلی راهاندازی میشود.
در این پروژهها جوانان به سالمندان آموزش دیجیتال میدهند و سالمندان تجربههای تاریخی و فرهنگی خود را در اختیار جوانان میگذارند.
باغهای اجتماعی و برنامههای داوطلبی مشترک نمونههای دیگر این نوع فعالیتها هستند.
در سطح سیاست، مددکاران اجتماعی برای تحقق عدالت بیننسلی تلاش میکنند.
آنان خواهان تخصیص بودجه برابر برای آموزش کودکان و حمایت از سالمندان هستند.
طراحی شهرهای دوستدار همه سنین و تصویب سیاستهایی برای تعادل میان کار و زندگی از جمله اهداف آنان است.
نخستین چالش موانع ساختاری است. بسیاری از کشورها منابع کافی برای اجرای برنامههای گسترده ندارند و سیاستها نیز پراکنده و ناکافی است.
چالش دوم هنجارهای فرهنگی و سنگرایی است. در برخی جوامع، جوانان بیتجربه و غیرمسئول تصور میشوند و سالمندان نیز بهعنوان افرادی ناتوان معرفی میگردند. این کلیشهها مانع شکلگیری روابط برابر میان نسلهاست.
چالش سوم فشار کاری و فرسودگی حرفهای است. مددکاران اجتماعی معمولاً با پروندههای سنگین و منابع محدود مواجهاند و این امر میتواند باعث استرس و فرسودگی شغلی شود.
چالش چهارم شکاف دیجیتال است. بسیاری از سالمندان به دلیل ناآشنایی با فناوری، از فرصتهای توانمندسازی محروم میشوند. مددکاران باید تعادلی میان نیازهای نسل دیجیتال و نسلهای قدیمیتر برقرار کنند.
چالش پنجم جهانیشدن و مهاجرت است. مهاجرت اغلب خانوادهها را از هم جدا میکند و روابط بیننسلی را تضعیف میسازد.
مددکاران اجتماعی باید به خانوادههای فراملی کمک کنند تا از راه دور نیز بتوانند ارتباط و حمایت متقابل داشته باشند.
در اروپا برخی مدارس برنامههای یادگیری بیننسلی اجرا میکنند.
سالمندان بهعنوان مربی و مشاور در کلاسها حاضر میشوند و تجربیات خود را منتقل میکنند.
در مقابل، از حضور در محیط آموزشی انرژی میگیرند و احساس تنهاییشان کاهش مییابد. مددکاران اجتماعی نقش اصلی در طراحی و نظارت بر این برنامهها دارند.
در کشورهای آفریقایی که با بحران HIV/AIDS مواجهاند، بسیاری از کودکان یتیم تحت سرپرستی پدربزرگها و مادربزرگها قرار میگیرند.
مددکاران اجتماعی با ارائه حمایت مالی، مشاوره روانی و ایجاد گروههای محلی، این خانوادهها را توانمند میکنند.
در آمریکای شمالی نیز برنامههایی برای مسکن مشترک میان دانشجویان و سالمندان اجرا شده است.
این طرحها علاوه بر کاهش هزینه مسکن برای دانشجویان، به سالمندان نیز حس امنیت و همراهی میدهد. مددکاران اجتماعی در انتخاب، آموزش و هماهنگی این همخانگیها نقش کلیدی دارند.
توانمندسازی بیننسلی در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
اهداف توسعه پایدار سازمان ملل بر اصل «هیچکس نباید جا بماند» تأکید دارد و آموزش مادامالعمر را ترویج میکند.
برنامه بینالمللی مادرید درباره سالمندی بر همبستگی بین نسلها تأکید دارد.
کنوانسیون حقوق کودک نیز بر مشارکت و حمایت کودکان صحه میگذارد.
سیاستهای سازمان بینالمللی کار درباره کار شایسته نیز شرایطی را فراهم میکند که بزرگسالان بتوانند میان کار و مراقبت از خانواده تعادل برقرار کنند.
در بسیاری از کشورها نیز سیاستهای ملی خانواده شامل یارانههای مراقبتی و خدمات مشاوره خانوادگی است.
آینده توانمندسازی بیننسلی با فرصتهای تازهای همراه است.
یکی از این فرصتها توانمندسازی دیجیتال است. با افزایش فناوریهای ارتباطی، مددکاران اجتماعی میتوانند برنامههایی طراحی کنند که شکاف دیجیتال را کاهش دهد و ارتباط میان نسلها را از طریق فضای مجازی تقویت کند.
سیاستگذاری فراگیر نیز فرصت دیگری است. حضور شوراهای جوانان و هیئتهای مشورتی سالمندان در تصمیمگیریهای محلی و ملی میتواند به عدالت بیننسلی کمک کند.
همکاری جهانی نیز اهمیت زیادی دارد. تجربه کشورها در زمینه توانمندسازی بیننسلی میتواند به اشتراک گذاشته شود و خانوادههای مهاجر نیز از طریق شبکههای فراملی مورد حمایت قرار گیرند.
توانمندسازی بیننسلی یکی از ارکان توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است.
این توانمندسازی تنها زمانی محقق میشود که همه نسلها فرصت رشد، یادگیری و مشارکت برابر داشته باشند.
مددکاران اجتماعی با نقشهای گوناگون خود در خانواده، جامعه و سیاستگذاری، پلی میان نسلها ایجاد میکنند.
آنان با دفاع از عدالت اجتماعی، آموزش و توانمندسازی، ارائه خدمات حمایتی، سازماندهی جامعه و پژوهشهای علمی، زمینهای فراهم میآورند که همه نسلها در کنار هم شکوفا شوند.
خدیجه عزیزی روانشناس و مترجم زبان اشاره خانه تاب آوری تاکید میکند چالشهایی مانند کمبود منابع، سنگرایی، فشار کاری و شکاف دیجیتال وجود دارد، اما با رویکردهای نوآورانه، حمایت سیاستی و همکاری جهانی میتوان این موانع را پشت سر گذاشت.
توانمندسازی بیننسلی به معنای ساختن جامعهای است که در آن کودکان، جوانان، بزرگسالان و سالمندان نه در رقابت بلکه در همبستگی با یکدیگر زندگی کنند.
مددکاران اجتماعی عاملان اصلی تحقق این چشمانداز هستند و نقش آنان در آینده جوامع انسانی بیش از پیش حیاتی خواهد بود.
افزایش طول عمر، کاهش نرخ باروری، تغییر ساختار خانوادهها، مهاجرت، گسترش فناوریهای دیجیتال و چالشهای اقتصادی باعث شده است که روابط بین نسلها اهمیت بیشتری پیدا کند. توانمندسازی بیننسلی به معنای ایجاد فرصتهای برابر برای همه گروههای سنی و تقویت پیوند میان کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان است.
این مفهوم بر رشد متقابل و حمایت دوسویه تأکید دارد؛ یعنی هر نسل هم دریافتکننده و هم ارائهدهنده حمایت است.
مددکاران اجتماعی به دلیل جایگاه حرفهای و مأموریت اخلاقی خود، نقشی حیاتی در تحقق توانمندسازی بیننسلی دارند.
آنان در عرصههای گوناگون از خانواده گرفته تا جامعه و سیاستگذاری، در کنار افراد قرار میگیرند و با استفاده از دانش، مهارت و ارزشهای حرفهای، زمینه مشارکت فعال و برابر نسلها را فراهم میکنند.
هدف این مقاله بررسی نقش مددکاران اجتماعی در توانمندسازی بیننسلی است.
مفهوم توانمندسازی بیننسلی
توانمندسازی بیننسلی مفهومی است که به ارتباط میان نسلها از منظر عدالت، مشارکت و فرصتهای برابر مینگرد. این توانمندسازی تنها به معنای حمایت از سالمندان یا کودکان نیست، بلکه فرآیندی است که در آن همه نسلها توانایی رشد، یادگیری و اثرگذاری پیدا میکنند.در این نگاه، کودک نیازمند مراقبت و آموزش است اما در عین حال میتواند شادی، انرژی و نوآوری را به محیط خانواده و جامعه تزریق کند.
نوجوانان با خلاقیت و انگیزه خود آینده را میسازند و سالمندان با تجربه و خرد خود راهنمایی ارزشمندی برای نسلهای جوانتر هستند.
بزرگسالان نیز بهعنوان حلقه میانی نقش مدیریت منابع و انتقال ارزشها را ایفا میکنند.
اهمیت روابط بیننسلی در این است که انسجام اجتماعی، پایداری اقتصادی، تداوم فرهنگی و افزایش تابآوری جامعه در گرو آن است.
جامعهای که نسلها در آن با هم در ارتباط و همکاری باشند، در برابر بحرانهایی مانند بیماریهای فراگیر، بحران اقتصادی یا تغییرات اقلیمی مقاومتر خواهد بود.
توانمندسازی بیننسلی در چهار حوزه اصلی نمود پیدا میکند.
در سطح خانواده، روابط والدین و فرزندان، نقش پدربزرگها و مادربزرگها و تعامل اعضای خانواده تقویت میشود.
در سطح جامعه، فضاهایی برای همکاری و یادگیری مشترک میان نسلها ایجاد میگردد.
در سطح سیاست، قوانین و برنامههایی به اجرا درمیآید که حمایت برابر از همه سنین را تضمین کند.
در سطح فردی نیز، اعتمادبهنفس، مهارتها و تابآوری افراد افزایش مییابد تا بتوانند در تعاملات بیننسلی سهمی فعال داشته باشند.
چارچوبهای نظری توانمندسازی بیننسلی
برای درک بهتر نقش مددکاران اجتماعی در این حوزه باید به نظریهها و چارچوبهای علمی رجوع کرد.نظریه توانمندسازی بر این اصل استوار است که افراد و گروهها باید توانایی کنترل زندگی خود را پیدا کنند.
در روابط بیننسلی این نظریه به معنای ایجاد شرایطی است که همه نسلها بتوانند در تصمیمگیریها نقش داشته باشند.
نظریه نظامها خانواده و جامعه را همچون یک شبکه بههمپیوسته در نظر میگیرد.
هر تغییری در یک نسل بر نسل دیگر اثر میگذارد.
به همین دلیل مددکاران اجتماعی با نگاه سیستمی، تلاش میکنند تعادل و همکاری میان بخشهای مختلف این شبکه برقرار شود.
رویکرد مبتنی بر توانمندیها به جای تمرکز بر مشکلات، بر ظرفیتها و تواناییهای افراد تأکید میکند.
سالمندان را نه بهعنوان افراد وابسته بلکه بهعنوان دارندگان تجربه ارزشمند و جوانان را نه بهعنوان افراد بیمسئولیت بلکه بهعنوان حاملان انرژی و نوآوری میبیند.
نظریه بومشناختی برونفنبرنر نیز روابط نسلها را در بستر محیطهای گوناگون بررسی میکند؛ از خانواده و مدرسه گرفته تا جامعه، نهادهای دولتی و سیاستهای کلان. این نظریه به مددکاران کمک میکند تا بدانند چه عواملی در سطوح مختلف بر روابط بیننسلی اثرگذار است.
پیرشناسی انتقادی و مطالعات جوانان نیز بر این نکته تأکید دارند که کلیشههای منفی درباره سالمندان و جوانان، مانع توانمندسازی میشود. با نقد این کلیشهها میتوان زمینه عدالت نسلی را فراهم آورد.
نقشهای مددکاران اجتماعی در توانمندسازی بیننسلی
مددکاران اجتماعی در توانمندسازی بیننسلی نقشهای گوناگونی ایفا میکنند.آنان مدافع عدالت اجتماعی هستند و برای سیاستهایی تلاش میکنند که نیازهای همه نسلها را پوشش دهد.
برای نمونه، حمایت از مراقبت مقرونبهصرفه کودکان و سالمندان، ایجاد فرصتهای شغلی برای جوانان و تضمین حقوق بازنشستگی برای سالمندان از حوزههای فعالیت آنان است.
مددکاران اجتماعی همچنین تسهیلگر گفتگو میان نسلها هستند.
بسیاری از تعارضهای خانوادگی ریشه در تفاوت ارزشها و سبک زندگی نسلها دارد.
مددکاران با برگزاری جلسات گفتوگو و میانجیگری، کمک میکنند اعضای خانواده یکدیگر را بهتر درک کنند و احترام متقابل داشته باشند.
آنان در نقش مربی، به توانمندسازی فردی نسلها میپردازند.
به جوانان مهارتهای زندگی، مشارکت مدنی و رهبری آموزش میدهند. برای سالمندان کارگاههای سواد دیجیتال، سلامت و مشارکت اجتماعی برگزار میکنند.
در بسیاری از برنامهها، جوانان به سالمندان مهارتهای فناوری یاد میدهند و سالمندان تجارب زندگی خود را منتقل میکنند.
در نقش ارائهدهنده خدمات، مددکاران اجتماعی خانوادهها را به خدمات آموزشی، بهداشتی و حمایتی متصل میکنند.
بهویژه خانوادههایی که همزمان باید از کودکان و والدین سالمند مراقبت کنند، به کمک حرفهای نیاز دارند. طراحی برنامههایی مانند مسکن مشترک یا فعالیتهای اجتماعی نیز از وظایف آنان است.
مددکاران اجتماعی همچنین سازماندهنده جامعه هستند.
آنان مراکز بیننسلی ایجاد میکنند، ابتکارات محلی را تقویت میکنند و مشارکت مردم در تصمیمگیریها را افزایش میدهند.
آنان پژوهشگر و اثرگذار بر سیاست هستند. با انجام تحقیقات میدانی و ارائه دادههای علمی، سیاستگذاران را برای اتخاذ تصمیمهای عادلانه و مبتنی بر شواهد یاری میکنند.
راهبردهای عملی در توانمندسازی بیننسلی
توانمندسازی بیننسلی در عمل نیازمند برنامهها و مداخلات مشخص است. در سطح خانواده، برنامههای والدگری طراحی میشود تا مهارتهای ارتباطی والدین و فرزندان بهبود یابد.
پدربزرگها و مادربزرگهایی که به دلیل غیبت والدین مسئولیت پرورش نوهها را دارند، از حمایت عاطفی و مالی برخوردار میشوند.
همچنین میانجیگری خانوادگی در اختلافاتی مانند تقسیم ارث یا سبک زندگی به کمک مددکاران اجتماعی انجام میشود.
در سطح جامعه، پروژههای یادگیری بیننسلی راهاندازی میشود.
در این پروژهها جوانان به سالمندان آموزش دیجیتال میدهند و سالمندان تجربههای تاریخی و فرهنگی خود را در اختیار جوانان میگذارند.
باغهای اجتماعی و برنامههای داوطلبی مشترک نمونههای دیگر این نوع فعالیتها هستند.
در سطح سیاست، مددکاران اجتماعی برای تحقق عدالت بیننسلی تلاش میکنند.
آنان خواهان تخصیص بودجه برابر برای آموزش کودکان و حمایت از سالمندان هستند.
طراحی شهرهای دوستدار همه سنین و تصویب سیاستهایی برای تعادل میان کار و زندگی از جمله اهداف آنان است.
چالشهای پیش روی مددکاران اجتماعی
مددکاران اجتماعی در مسیر توانمندسازی بیننسلی با چالشهای زیادی روبهرو میشوند.نخستین چالش موانع ساختاری است. بسیاری از کشورها منابع کافی برای اجرای برنامههای گسترده ندارند و سیاستها نیز پراکنده و ناکافی است.
چالش دوم هنجارهای فرهنگی و سنگرایی است. در برخی جوامع، جوانان بیتجربه و غیرمسئول تصور میشوند و سالمندان نیز بهعنوان افرادی ناتوان معرفی میگردند. این کلیشهها مانع شکلگیری روابط برابر میان نسلهاست.
چالش سوم فشار کاری و فرسودگی حرفهای است. مددکاران اجتماعی معمولاً با پروندههای سنگین و منابع محدود مواجهاند و این امر میتواند باعث استرس و فرسودگی شغلی شود.
چالش چهارم شکاف دیجیتال است. بسیاری از سالمندان به دلیل ناآشنایی با فناوری، از فرصتهای توانمندسازی محروم میشوند. مددکاران باید تعادلی میان نیازهای نسل دیجیتال و نسلهای قدیمیتر برقرار کنند.
چالش پنجم جهانیشدن و مهاجرت است. مهاجرت اغلب خانوادهها را از هم جدا میکند و روابط بیننسلی را تضعیف میسازد.
مددکاران اجتماعی باید به خانوادههای فراملی کمک کنند تا از راه دور نیز بتوانند ارتباط و حمایت متقابل داشته باشند.
در اروپا برخی مدارس برنامههای یادگیری بیننسلی اجرا میکنند.
سالمندان بهعنوان مربی و مشاور در کلاسها حاضر میشوند و تجربیات خود را منتقل میکنند.
در مقابل، از حضور در محیط آموزشی انرژی میگیرند و احساس تنهاییشان کاهش مییابد. مددکاران اجتماعی نقش اصلی در طراحی و نظارت بر این برنامهها دارند.
در کشورهای آفریقایی که با بحران HIV/AIDS مواجهاند، بسیاری از کودکان یتیم تحت سرپرستی پدربزرگها و مادربزرگها قرار میگیرند.
مددکاران اجتماعی با ارائه حمایت مالی، مشاوره روانی و ایجاد گروههای محلی، این خانوادهها را توانمند میکنند.
در آمریکای شمالی نیز برنامههایی برای مسکن مشترک میان دانشجویان و سالمندان اجرا شده است.
این طرحها علاوه بر کاهش هزینه مسکن برای دانشجویان، به سالمندان نیز حس امنیت و همراهی میدهد. مددکاران اجتماعی در انتخاب، آموزش و هماهنگی این همخانگیها نقش کلیدی دارند.
توانمندسازی بیننسلی در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
اهداف توسعه پایدار سازمان ملل بر اصل «هیچکس نباید جا بماند» تأکید دارد و آموزش مادامالعمر را ترویج میکند.
برنامه بینالمللی مادرید درباره سالمندی بر همبستگی بین نسلها تأکید دارد.
کنوانسیون حقوق کودک نیز بر مشارکت و حمایت کودکان صحه میگذارد.
سیاستهای سازمان بینالمللی کار درباره کار شایسته نیز شرایطی را فراهم میکند که بزرگسالان بتوانند میان کار و مراقبت از خانواده تعادل برقرار کنند.
در بسیاری از کشورها نیز سیاستهای ملی خانواده شامل یارانههای مراقبتی و خدمات مشاوره خانوادگی است.
آینده توانمندسازی بیننسلی با فرصتهای تازهای همراه است.
یکی از این فرصتها توانمندسازی دیجیتال است. با افزایش فناوریهای ارتباطی، مددکاران اجتماعی میتوانند برنامههایی طراحی کنند که شکاف دیجیتال را کاهش دهد و ارتباط میان نسلها را از طریق فضای مجازی تقویت کند.
جوامع سبز و پایدار نیز زمینهای برای همکاری میان نسلها هستند. جوانان با نوآوری خود و سالمندان با دانش بومی خود میتوانند در پروژههای محیطزیستی مشارکت کنند.
سیاستگذاری فراگیر نیز فرصت دیگری است. حضور شوراهای جوانان و هیئتهای مشورتی سالمندان در تصمیمگیریهای محلی و ملی میتواند به عدالت بیننسلی کمک کند.
همکاری جهانی نیز اهمیت زیادی دارد. تجربه کشورها در زمینه توانمندسازی بیننسلی میتواند به اشتراک گذاشته شود و خانوادههای مهاجر نیز از طریق شبکههای فراملی مورد حمایت قرار گیرند.
توانمندسازی بیننسلی یکی از ارکان توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است.
این توانمندسازی تنها زمانی محقق میشود که همه نسلها فرصت رشد، یادگیری و مشارکت برابر داشته باشند.
مددکاران اجتماعی با نقشهای گوناگون خود در خانواده، جامعه و سیاستگذاری، پلی میان نسلها ایجاد میکنند.
آنان با دفاع از عدالت اجتماعی، آموزش و توانمندسازی، ارائه خدمات حمایتی، سازماندهی جامعه و پژوهشهای علمی، زمینهای فراهم میآورند که همه نسلها در کنار هم شکوفا شوند.
خدیجه عزیزی روانشناس و مترجم زبان اشاره خانه تاب آوری تاکید میکند چالشهایی مانند کمبود منابع، سنگرایی، فشار کاری و شکاف دیجیتال وجود دارد، اما با رویکردهای نوآورانه، حمایت سیاستی و همکاری جهانی میتوان این موانع را پشت سر گذاشت.
توانمندسازی بیننسلی به معنای ساختن جامعهای است که در آن کودکان، جوانان، بزرگسالان و سالمندان نه در رقابت بلکه در همبستگی با یکدیگر زندگی کنند.
مددکاران اجتماعی عاملان اصلی تحقق این چشمانداز هستند و نقش آنان در آینده جوامع انسانی بیش از پیش حیاتی خواهد بود.

۱۵ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !