مفهوم جدید رفاه به شادکامی انسان و بهباشی مرتبط است
مفهوم جدید رفاه به شادکامی انسان و بهباشی مرتبط است
براي سالیان طولانی مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران به پارادایم رفاه به مثابه مسئله و موضوعی اجتماعی توجه میکردند؛ اما با توجه به تأثیرات مهم رفاه بر بهره وري و رابطه رشد و توسعه اقتصادي با رفاه و از سویی دیگر اثر این نظامهاي کارآمد بر توزیع درآمد و به دنبال آن رفاه جامعه امروز دیگر رفاه اجتماعی یا اقتصادي صرف مدنظر نیست.
اگرچه مفهوم جدید رفاه به شادکامی انسان و روانشناسی سلامت مرتبط شده است
اما هنوز هم رفاه اجتماعی تعبیری است که بیشتر به یک وضعیت چند جانبه - اقتصادی, اجتماعی و سیاسی معطوف است و حفظ شان انسانها و مسوولیت پذیری جامعه در قبال آن و ارتقای توانمندی کلیت جامعه در عرصه های فردی و جمعی از اهداف اساسی آن است.
هرچند تعریف مشخصی از رفاه که موردقبول همگـان باشـد، ارائـه نـشده اسـت؛ می توان گفت که درگذشته شاخص ها و مؤلفه هاي این مفاهیم شـامل حـداقل نیازهـاي اساسی جوامع بوده است و با گذشت زمان و توسعه جوامع دامنه آنها نیز گسترش پیدا کرده است و هم اکنون تعاریف جدید این مفاهیم به شادکامی انسان در زنـدگی مربـوط می شود
رفاه داراي ابعاد عینی و ذهنی است و توسـط خـود فـرد ارزیابی مـی شـود و مـیتوانـد در سـطح فـردي و اجتمـاعی انـدازه گیـري شـود و بـه قسمت هایی از رضایت مندي از زندگی که نمی تواند به وسیله توسعه اقتـصادي توضـیح داده شود یا تحت تأثیر آن قرار گیرد، توجه می کند( McAllister, 2005).
اگرچه غالب اندازه گیري هاي رفاه مربوط به درآمد است.این در حالی است که با توجه به ماهیت چندین بعدي که رفاه دارد، سنجش درآمد محور رفاه با ضعف هایی مواجه است .
پرداختن به موضوع رفاه و عدالت اجتماعی از اهداف عمده دولت ها و از مسائل محوري برنام ههاي اقتصادي- اجتماعی محسوب می گردد.
این گستردگی به حدي است که دولتهاي مختلف در جهان مهم ترین خدمات خود را ایجاد و توسعه نظام رفاهی کارآمد میدانند.
با شهرنشینی فزاینده جهانی، اهمیت درك سلامت انسان ب هطور فزاینده اي موردتوجه قرارگرفته است( Bai et al, 2012: 465). در سال هاي اخیر پیشرفتهایی که پیرامون تحقیقات رفاه انجام شده است، از مطالعات شاخص هاي اجتماعی، کیفیت زندگی و مفاهیم چندبعدي فقر که داراي نظم خاصی هستند، بهره گرفته اند( Camfield et al, 2008).
مفهوم کیفیت زندگی موضوعی است که اهمیت آن به طور روزافزونی در بسیاري از رشته هاي علمی و دانشگاهی در حال گسترش است.
تحقیقات کیفیت زندگی ارتباط نزدیکی با تحقیقات رفاه دارند و در رشته هاي اقتصاد، روان شناسی سلامت و تحقیقات مربوط به شاخص هاي اجتماعی کاربرد دارند.
بررسی تجربیات سنجش کیفیت زندگی نشان میدهد که موضوع کیفیت زندگی در مطالعات انجام گرفته بیشتر در رابطه با مقوله و نظام سلامت و از دیدگاه پزشکی موردبررسی قرارگرفته است.
این در حالی است که این مقوله تنها یکی از جنبه هاي سازه کیفیت زندگی است این شاخصها عوامل متعدی را دربر میگیرند که نشاندهنده معیارهایی چون تحصیلات، بهداشت و خدمات بهداشتی، کیفیت محیط زیست، قدرت خرید، استقرار مالی، برابری جنسیت، فرصتهای اجتماعی و فرهنگی، عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی هستندعدالت و برابری اجتماعی میتواند با فقر و برابری اتماعی و به تبع آن با رفاه مرتبط باشد .
فهرست زیر تعدادی از شاخصهای رایج رفاه اجتماعی را نشان میدهد:
1. تحصیلات: میزان دسترسی به تحصیلات کیفیت بالا، دسترسی به تحصیلات مادامالعمر و برابری در دسترسی به تحصیلات
2. بهداشت: سالمندی طولانی و سالم، دسترسی به خدمات بهداشتی کیفیت بالا، عدالت در دسترسی به خدمات بهداشتی
3. کیفیت محیط زیست: کیفیت هوا و آب و سایر منابع طبیعی، حفاظت از تنوع زیستی
4. قدرت خرید: توانایی خرید کالاها و خدمات، عدم وجود فقر مطلق، میزان توزیع ثروت
5. استقرار مالی: دسترسی به خدمات مالی، توانایی اداره دیون، داراییهای منزل
6. برابری جنسیت: تساوی در حقوق و فرصتها بر اساس جنس، دسترسی برابر به تحصیلات، کار و خدمات بهداشتی
7. فرصتهای اجتماعی و فرهنگی: دسترسی به مراکز فرهنگی، فرصتها برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی
8. عدالت اجتماعی: تساوی در فرصتها و چقرمندیها، کیفیت نهادهای اجتماعی و قضایی
9. سرمایه اجتماعی: میزان اعتماد به دیگران، فعالیتهای داوطلبانه، شرکت در فعالیتهای سیاسی
اندازهگیری این عوامل اغلب چالش برانگیز است و به دلیل تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی، الگوهای مناسب برای تمام موقعیتها وجود ندارد.
به همین دلیل، ارزیابیهای مداوم و انعطافپذیر برای شاخصهای رفاه اجتماعی ضروری است.
بنابراین، هرکدام از این شاخصهای رفاه اجتماعی به ما اطلاعات مهمی را درباره موقعیت فعلی شرایط اجتماعی و میزان دستیابی به رفاه در جامعه میدهد.
عواملی مثل تحصیلات، بهداشت، محیط زیست، قدرت خرید و استقرار مالی، برابری جنسیت، فرصتهای اجتماعی و فرهنگی، عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی، هرکدام به نحوی مدل کلی رفاه اجتماعی را تشکیل میدهند.
با استفاده از این شاخصها، میتوان به سیاستمداران و مدیران توصیههایی کرد تا خطمشیها و برنامههای درست و عادلانهای ارائه دهند که بهبود رفاه اجتماعی را تسهیل کند.
براي سالیان طولانی مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران به پارادایم رفاه به مثابه مسئله و موضوعی اجتماعی توجه میکردند؛ اما با توجه به تأثیرات مهم رفاه بر بهره وري و رابطه رشد و توسعه اقتصادي با رفاه و از سویی دیگر اثر این نظامهاي کارآمد بر توزیع درآمد و به دنبال آن رفاه جامعه امروز دیگر رفاه اجتماعی یا اقتصادي صرف مدنظر نیست.
اگرچه مفهوم جدید رفاه به شادکامی انسان و روانشناسی سلامت مرتبط شده است
اما هنوز هم رفاه اجتماعی تعبیری است که بیشتر به یک وضعیت چند جانبه - اقتصادی, اجتماعی و سیاسی معطوف است و حفظ شان انسانها و مسوولیت پذیری جامعه در قبال آن و ارتقای توانمندی کلیت جامعه در عرصه های فردی و جمعی از اهداف اساسی آن است.
هرچند تعریف مشخصی از رفاه که موردقبول همگـان باشـد، ارائـه نـشده اسـت؛ می توان گفت که درگذشته شاخص ها و مؤلفه هاي این مفاهیم شـامل حـداقل نیازهـاي اساسی جوامع بوده است و با گذشت زمان و توسعه جوامع دامنه آنها نیز گسترش پیدا کرده است و هم اکنون تعاریف جدید این مفاهیم به شادکامی انسان در زنـدگی مربـوط می شود
رفاه داراي ابعاد عینی و ذهنی است و توسـط خـود فـرد ارزیابی مـی شـود و مـیتوانـد در سـطح فـردي و اجتمـاعی انـدازه گیـري شـود و بـه قسمت هایی از رضایت مندي از زندگی که نمی تواند به وسیله توسعه اقتـصادي توضـیح داده شود یا تحت تأثیر آن قرار گیرد، توجه می کند( McAllister, 2005).
اگرچه غالب اندازه گیري هاي رفاه مربوط به درآمد است.این در حالی است که با توجه به ماهیت چندین بعدي که رفاه دارد، سنجش درآمد محور رفاه با ضعف هایی مواجه است .
پرداختن به موضوع رفاه و عدالت اجتماعی از اهداف عمده دولت ها و از مسائل محوري برنام ههاي اقتصادي- اجتماعی محسوب می گردد.
این گستردگی به حدي است که دولتهاي مختلف در جهان مهم ترین خدمات خود را ایجاد و توسعه نظام رفاهی کارآمد میدانند.
با شهرنشینی فزاینده جهانی، اهمیت درك سلامت انسان ب هطور فزاینده اي موردتوجه قرارگرفته است( Bai et al, 2012: 465). در سال هاي اخیر پیشرفتهایی که پیرامون تحقیقات رفاه انجام شده است، از مطالعات شاخص هاي اجتماعی، کیفیت زندگی و مفاهیم چندبعدي فقر که داراي نظم خاصی هستند، بهره گرفته اند( Camfield et al, 2008).
مفهوم کیفیت زندگی موضوعی است که اهمیت آن به طور روزافزونی در بسیاري از رشته هاي علمی و دانشگاهی در حال گسترش است.
تحقیقات کیفیت زندگی ارتباط نزدیکی با تحقیقات رفاه دارند و در رشته هاي اقتصاد، روان شناسی سلامت و تحقیقات مربوط به شاخص هاي اجتماعی کاربرد دارند.
بررسی تجربیات سنجش کیفیت زندگی نشان میدهد که موضوع کیفیت زندگی در مطالعات انجام گرفته بیشتر در رابطه با مقوله و نظام سلامت و از دیدگاه پزشکی موردبررسی قرارگرفته است.
این در حالی است که این مقوله تنها یکی از جنبه هاي سازه کیفیت زندگی است این شاخصها عوامل متعدی را دربر میگیرند که نشاندهنده معیارهایی چون تحصیلات، بهداشت و خدمات بهداشتی، کیفیت محیط زیست، قدرت خرید، استقرار مالی، برابری جنسیت، فرصتهای اجتماعی و فرهنگی، عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی هستندعدالت و برابری اجتماعی میتواند با فقر و برابری اتماعی و به تبع آن با رفاه مرتبط باشد .
فهرست زیر تعدادی از شاخصهای رایج رفاه اجتماعی را نشان میدهد:
1. تحصیلات: میزان دسترسی به تحصیلات کیفیت بالا، دسترسی به تحصیلات مادامالعمر و برابری در دسترسی به تحصیلات
2. بهداشت: سالمندی طولانی و سالم، دسترسی به خدمات بهداشتی کیفیت بالا، عدالت در دسترسی به خدمات بهداشتی
3. کیفیت محیط زیست: کیفیت هوا و آب و سایر منابع طبیعی، حفاظت از تنوع زیستی
4. قدرت خرید: توانایی خرید کالاها و خدمات، عدم وجود فقر مطلق، میزان توزیع ثروت
5. استقرار مالی: دسترسی به خدمات مالی، توانایی اداره دیون، داراییهای منزل
6. برابری جنسیت: تساوی در حقوق و فرصتها بر اساس جنس، دسترسی برابر به تحصیلات، کار و خدمات بهداشتی
7. فرصتهای اجتماعی و فرهنگی: دسترسی به مراکز فرهنگی، فرصتها برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی
8. عدالت اجتماعی: تساوی در فرصتها و چقرمندیها، کیفیت نهادهای اجتماعی و قضایی
9. سرمایه اجتماعی: میزان اعتماد به دیگران، فعالیتهای داوطلبانه، شرکت در فعالیتهای سیاسی
اندازهگیری این عوامل اغلب چالش برانگیز است و به دلیل تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی، الگوهای مناسب برای تمام موقعیتها وجود ندارد.
به همین دلیل، ارزیابیهای مداوم و انعطافپذیر برای شاخصهای رفاه اجتماعی ضروری است.
بنابراین، هرکدام از این شاخصهای رفاه اجتماعی به ما اطلاعات مهمی را درباره موقعیت فعلی شرایط اجتماعی و میزان دستیابی به رفاه در جامعه میدهد.
عواملی مثل تحصیلات، بهداشت، محیط زیست، قدرت خرید و استقرار مالی، برابری جنسیت، فرصتهای اجتماعی و فرهنگی، عدالت اجتماعی و سرمایه اجتماعی، هرکدام به نحوی مدل کلی رفاه اجتماعی را تشکیل میدهند.
با استفاده از این شاخصها، میتوان به سیاستمداران و مدیران توصیههایی کرد تا خطمشیها و برنامههای درست و عادلانهای ارائه دهند که بهبود رفاه اجتماعی را تسهیل کند.
۴۸۴ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !