مدل شناختی-رفتاری در مداخله با رفتارهای خودکشی
خاطره اکبری
روانشناس و کارشناس سلامت
مدل شناختی-رفتاری (CBT) یکی از رویکردهای مؤثر در پیشگیری و مداخله در بحرانهای خودکشی است.
این مدل بر این فرض استوار است که **افکار، احساسات و رفتارها بهصورت متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند و با شناسایی و اصلاح الگوهای ناکارآمد میتوان شدت افکار خودکشی و خطر اقدام را کاهش داد.
عناصر اصلی مداخله
1. شناسایی و اصلاح تحریفهای شناختی:
درمانگر به مراجع کمک میکند تا افکار خودکار منفی و باورهای بنیادی ناسازگار (مانند بیارزشی، ناامیدی یا ناتوانی در کنترل زندگی) را شناسایی و با افکار واقعبینانهتر جایگزین کند.
2. توسعهی مهارتهای مقابلهای و حل مسئله:
مراجع میآموزد چگونه بهجای واکنشهای تکانشی، از راهبردهای مقابلهای سازگار مانند حل مسئله، تنظیم هیجان و ارتباط مؤثر استفاده کند.
3. افزایش فعالیتهای مثبت و ارتباط اجتماعی:
تشویق فرد به انجام فعالیتهای لذتبخش یا معنادار، بازسازی روابط حمایتی و کاهش انزوا از دیگران از اجزای کلیدی این مرحله است.
4. ایجاد برنامهی ایمنی شخصی (Safety Plan):
در این برنامه، نشانههای هشداردهنده، راههای انحراف از افکار خودکشی، افراد یا مکانهای حمایتی و نحوهی دسترسی به کمکهای اضطراری مشخص میشود تا فرد در شرایط بحرانی از آن استفاده کند.
مدل شناختی-رفتاری (CBT) برای پیشگیری و مداخله در خودکشی
خودکشی یکی از مسائل جدی و مهم سلامت روان در جهان است و هر ساله هزاران نفر را تحت تأثیر قرار میدهد.
 پیشگیری از خودکشی و مداخله در افکار و رفتارهای خودکشی نیازمند روشهای علمی و مؤثر است.
 یکی از روشهای مورد تأیید روانشناسان و روانپزشکان، مدل شناختی-رفتاری یا CBT است.
 این مدل بر پایه این فرض است که افکار، احساسات و رفتارها با یکدیگر در تعامل هستند و هرگونه تغییر در افکار میتواند بر احساسات و رفتارها تأثیر بگذارد و بالعکس.
 بنابراین، اصلاح الگوهای فکری منفی و تقویت مهارتهای مقابلهای، میتواند به کاهش افکار و رفتارهای خودکشی کمک کند و خطر اقدام به خودکشی را کاهش دهد.
در رواندرمانی شناختی-رفتاری برای خودکشی،
 اولین گام شناسایی تحریفهای شناختی است.
 تحریفهای شناختی افکار منفی و غیرمنطقی هستند که فرد نسبت به خود، دیگران و آینده دارد.
 افرادی که با افکار خودکشی دست و پنجه نرم میکنند، معمولاً باورهایی مانند بیارزشی، ناامیدی مطلق و ناتوانی در کنترل زندگی دارند.
 این افکار باعث میشوند فرد راهحلهای واقعی و مؤثر برای مشکلات خود نبیند و افکار خودکشی تنها گزینه موجود به نظر برسد.
 در CBT، درمانگر به فرد کمک میکند تا این افکار را شناسایی کرده، آنها را ارزیابی کند و با افکار واقعبینانهتر جایگزین نماید.
 برای مثال، به جای فکر «من هیچ ارزشی ندارم»، فرد میتواند بیاموزد که «ممکن است مشکلاتی داشته باشم، اما ارزش من فقط به شکستهایم بستگی ندارد و من میتوانم راهحل پیدا کنم».
گام بعدی در مدل CBT برای پیشگیری از خودکشی، توسعه مهارتهای مقابلهای و حل مسئله است.
 بسیاری از افکار و رفتارهای خودکشی ناشی از ناتوانی در مواجهه با بحرانها و استرسهای زندگی است.
 در این مرحله، فرد میآموزد که به جای واکنشهای تکانشی، از راهبردهای مؤثر مانند حل مسئله، مدیریت هیجانات و تکنیکهای آرامسازی استفاده کند.
 مهارت حل مسئله به فرد کمک میکند بحرانهای زندگی را به مراحل قابل مدیریت تقسیم کند و راهحلهای عملی پیدا کند. مهارتهای مقابلهای شامل تکنیکهایی برای کاهش استرس، کنترل هیجانات و درخواست کمک از دیگران است.
 این مهارتها باعث میشوند فرد احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشد و احتمال بروز رفتارهای خودکشی کاهش یابد.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم CBT در خودکشی، افزایش فعالیتهای مثبت و ارتباط اجتماعی است.
 انزوا و کاهش فعالیتهای لذتبخش میتواند شدت افکار خودکشی را افزایش دهد.
 بنابراین، فرد تشویق میشود فعالیتهای معنادار و لذتبخش را در زندگی روزمره خود قرار دهد.
 این فعالیتها میتواند شامل ورزش سبک، هنر و خلاقیت، شرکت در گروههای حمایتی یا گذراندن وقت با دوستان و خانواده باشد.
 ارتباط با دیگران و دریافت حمایت اجتماعی به کاهش احساس تنهایی و ناامیدی کمک میکند و فرد میآموزد که بحرانها را با پشتیبانی دیگران مدیریت کند.
یکی از مهمترین بخشهای رواندرمانی شناختی-رفتاری برای خودکشی، ایجاد برنامه ایمنی شخصی (Safety Plan) است.
 برنامه ایمنی شخصی نقشهای عملی برای مواقع بحرانی است که فرد در شرایط شدت افکار خودکشی میتواند از آن استفاده کند.
 این برنامه شامل شناسایی نشانههای هشداردهنده، روشهای انحراف از افکار خودکشی، لیست افراد و منابع حمایتی و نحوه دسترسی به کمکهای اضطراری است. 
هدف برنامه ایمنی این است که فرد در لحظات بحرانی بداند چه اقداماتی میتواند انجام دهد و چگونه خود را ایمن نگه دارد.
 تحقیقات نشان میدهند که داشتن برنامه ایمنی میتواند خطر اقدام به خودکشی را کاهش دهد، زیرا فرد احساس میکند کنترل بیشتری بر وضعیت دارد و تنها نیست.
ویژگی دیگر CBT در مواجهه با خودکشی، رویکرد مشارکتی و گام به گام درمان است. 
درمانگر و مراجع به طور مشترک روی شناسایی افکار منفی، آموزش مهارتهای مقابلهای و اجرای برنامه ایمنی کار میکنند.
 این مشارکت فعال باعث میشود فرد مسئولیت تغییرات خود را بر عهده بگیرد و مهارتهای آموخته شده را به صورت پایدار در زندگی روزمره خود استفاده کند.
در CBT، ارزیابی مداوم و نظارت بر خطر خودکشی نیز اهمیت زیادی دارد.
 درمانگر در هر جلسه میزان شدت افکار خودکشی، رفتارهای مرتبط و تغییرات فرد را بررسی میکند و در صورت نیاز مداخلات فوری انجام میدهد. این نظارت مستمر باعث میشود درمانگر بتواند برنامه درمانی را بر اساس نیازهای فعلی تنظیم کند و پیشگیری از خودکشی به شکل مؤثر انجام شود.
علاوه بر این، CBT به آموزش خودمدیریتی و تقویت مهارتهای فردی توجه ویژه دارد.
 فرد میآموزد که چگونه افکار و هیجانات خود را شناسایی و مدیریت کند و از راهبردهای جایگزین برای مقابله با بحرانها استفاده نماید. 
این آموزش باعث میشود بعد از پایان جلسات درمان، فرد توانایی استفاده مستقل از تکنیکها و راهبردهای مقابلهای را داشته باشد و احتمال بروز رفتارهای خودکشی کاهش یابد.
CBT همچنین میتواند در مداخلات گروهی و خانوادهمحور به کار رود.
 آموزش خانواده و نزدیکان فرد به آنها کمک میکند رفتارهای حمایتی مؤثر ارائه دهند و محیطی ایمن و پایدار برای فرد فراهم کنند. شرکت در گروههای حمایتی نیز باعث میشود فرد احساس کند تنها نیست و دیگران تجربیات مشابهی را پشت سر گذاشتهاند، که امید و انگیزه او را افزایش میدهد.
تحقیقات علمی نشان دادهاند که رواندرمانی شناختی-رفتاری برای خودکشی میتواند افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب و ناامیدی را کاهش دهد و مهارتهای حل مسئله، مدیریت هیجان و استفاده از حمایت اجتماعی را افزایش دهد. افراد تحت CBT بهتر میتوانند با بحرانهای زندگی مواجه شوند و احتمال اقدام به خودکشی کاهش مییابد.
در نتیجه، مدل شناختی-رفتاری یک رویکرد علمی، ساختارمند و قابل اعتماد برای پیشگیری و مداخله در خودکشی است.
 تمرکز این مدل بر شناسایی افکار منفی، آموزش مهارتهای مقابلهای، تقویت فعالیتهای مثبت و ارتباط اجتماعی و ایجاد برنامه ایمنی شخصی باعث کاهش خطر خودکشی و بهبود کیفیت زندگی فرد میشود.
 درمان CBT بر پایه مشارکت فعال، ارزیابی مداوم و آموزش خودمدیریتی استوار است و نتایج آن در مطالعات علمی معتبر به اثبات رسیده است.
 استفاده از این مدل به عنوان بخشی از برنامههای پیشگیری از خودکشی و مداخلات بالینی میتواند جان بسیاری از افراد را نجات دهد و نقش مؤثری در سلامت روان جامعه ایفا کند.
تابآوری خودکشی یا Suicide Resilience به توانایی فرد در مقابله با افکار و تمایلات خودکشی و بازگشت به وضعیت روانی سالم اشاره دارد.
این مفهوم در حوزه روانشناسی بالینی و سلامت روان اهمیت ویژهای دارد، زیرا افراد در معرض خطر خودکشی معمولاً با عوامل متعددی مانند افسردگی، اضطراب، استرس شدید و فشارهای اجتماعی روبهرو هستند. تابآوری خودکشی نه تنها به کاهش خطر خودکشی کمک میکند، بلکه کیفیت زندگی فرد را نیز بهبود میبخشد. در نتیجه، شناخت عوامل تابآوری و روشهای تقویت آن برای پیشگیری از خودکشی اهمیت حیاتی دارد.
تابآوری خودکشی یک فرآیند چندبعدی است که ترکیبی از حمایت اجتماعی، مهارتهای مقابلهای، خودآگاهی، معنابخشی، مهارت حل مسئله و دسترسی به منابع درمانی را شامل میشود. تقویت این عوامل میتواند به کاهش خطر خودکشی و بهبود سلامت روان کمک کند. سازمانها، خانوادهها و متخصصان سلامت روان باید برنامههایی طراحی کنند که تابآوری را در سطح فردی و اجتماعی ارتقا دهد و فضایی امن و حمایتگر برای افراد در معرض خطر فراهم کند.
 
                    ۳ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
 
                