روانشناسي پوشش و مصونيت از منظر قرآن کريم
چکيده:
انسان به همان اندازه که از استعدادهاي شگرف و دامنهداري برخوردار است، به ازاي هر استعداد، آفتي در انتظار اوست. دقيقاً چون بنايي که در بيرون آب مرتفعتر ميشود به هر ميزان که مرتفعتر شود، معکوس آن در آب رو به قهقرا ميرود. از اين رو، بيشترين ايجاد مصونيت براي انسان است که در تيررس آفتهاي بيشماري است، بهويژه جنس زن، به دليل ويژگيهاي شخصياش بيشتر آماج تيرهاي آلوده است. مصونيت يعني در امان ماندن استعدادهاي رشد انسان براي شکوفايي.
تعبيراتي نظير: حجاب، عفاف، پوشش، حيا و برخي از نبايدها، همگي فلشهايي است به سمت اين هدف، يعني ايجاد مصونيت.
در اين مقاله، سعي نگارنده بر اين است که عفاف و خود نگهداري را در چند حيطه با تکه بر هشدارهاي وحي و سنت بيان کند:
1- حيطهي انديشه و گرايش
2- بايدهاي حيطهي گفتاري
3- بايدهاي حيطهي رفتاري
4- سه دوره خطرناک فراروي امّت اسلامي
کليد واژه:
انديشه، مصونيت، عفاف، پوشش، حجاب
بايدهاي حيطه انديشه و گرايش:
نگرش به خويشتن، نگرش به دنيا و مظاهر دنيا، نگرش به آفريدههاي الهي، در بحث انديشه، اهميّت ويژه دارد.
بهترين قانون در نظر عقل و انديشه، هماهنگي آن با موجوديِّت انسان و پرورشدهندهي پتانسيلهاي ارزشمند و تأمين کنندهي نيازهاي واقعي اوست. از آنجا که پديد آورندهي انسان، بهتر از هر انسانشناس، روانشناس، جامعهشناس، حکيم، فيلسوف و ... به مخلوق خود و نيازمنديهايش، آگاه است، قوانيني که برايش وضع ميکند، عالمانه، حکيمانه و بر اساس ساختار روحي و جسمي و مصالح و مقاصد واقعي انسان است.
امام علي (ع) ميفرمايند:«اگر خداوند سبحان از محرمات نهي نميکرد، هر آينه بر عاقل و خردمند لازم بود که از آنها دوري کند.»(1)
و همچنين ميفرمايند:«حکم دوگونه است: حکم خداوند و حکم جاهليّت، پس هر کس حکم خدا را رها کند، به حکم جاهليّت تن در داده است.»(2)
خداوند ايمان را نشانهي انديشه و گرايش درست و مطابق با فطرت بيان ميکند:
{مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ...}(3)
{هر کس عمل صالح کند، خواه مرد باشد، خواه زن، در حالي که ايمان داشته باشد، ما او را زنده ميکنيم و حيات پاکيزهاي به او ميبخشيم و...}
ايمان هم يک نوع نگرش و انديشه است، منتهي انديشهاي که با نگرش مخلوط شده است. زيرا ايمان - بنابر تعبير امام عليبنابيطالب (ع) - در آغاز، معرفت قلبي است و آنگاه اقرار به زبان و عمل با اندام و جوارح. اين آيه صراحت دارد که زن و مرد در رسيدن به حيات طيّبه در اثر ايمان و عمل صالح، برابرند. از قرآن کريم برداشت ميشود که زن و مرد - غير از تفاوتهاي جنسيّتي که لازمهي زيبايي و تنوّع آفرينش و متناسب با رسالتهاي اختصاصي آنها است - براي راهيابي به کمال بزرگ، تفاوتي ندارد. بعد از معرفت و نگرش صحيح زن به خداي هستي، بحث ايمان او مطرح ميشود، و بعد از شدّت يافتن ايمان، تقوي شکل ميگيرد و خودنگهداري در برابر آفتهاي مختلفي که هويّت زن را تهديد ميکند. فرمان به تقوي و پاکدامني براي تقويت مصونيت زن در برابر تهاجمات بيروني و دروني، به زن است. نوع نگرش زن به زندگي، هم در ايمان او اثرگذار است و نيز ايمان راسخ به خدا ميتواند، مانع نگرش غير واقعي به حيات دنيا باشد؛ زيرا در بسياري از موارد، علاقهها و گرايشها، بينشها را تغيير و جهت ميدهد. اين آيه به زنان پيامبر فرمان پارسايي و پاکدامني ميدهد تا هويّت آنها و همهي زنان مؤمن از آسيبهاي دروني و بيروني مصون بماند.
{يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً} (4)
«اي همسران پيامبر شما مانند هيچ يک از زنان [ديگر] نيستيد اگر ميخواهيد پارسا و با تقوي باشيد با ناز سخن نگوييد تا کسي که در دلش مرض است (بر شما) طمع ورزد و (لازم است که) گفتاري شايسته گوييد».
نور تقوي چنان پر جاذبه و قوي است که به انسان کرامت و برتري ميدهد. عيبها و حتّي زشتيهاي ظاهري را ميپوشاند و او را دوستداشتني ميکند. کسي که لباس تقوي، به تن کند، تمام خير دنيا و آخرت را براي خود به دست آورده است. خداوند آنجا که به زنان پيامبر دستور به تقوي ميدهد، بلافاصله، آفتهاي آن را بر ميشمرد و ميفرمايد: اگر قصد پارسايي و تقوي داريد، با نامحرم با ناز و نرمي سخن نگوييد و بيش از حدّ ضرورت با او مراوده نداشته باشيد و در رفتار و گفتار مراقب خويش باشيد.
در روانشناسي زن و مرد اين مسأله مورد مطالعه قرار گرفته است و تأثير و نحوهي سخن گفتن زن بر روح مرد به اثبات رسيده؛ اما شايد کمتر به عفت زبان پرداخته باشند؛ به خصوص زنان که تکلّم و سخنگفتن آنها راحتتر و روانتر صورت ميگيرد؛ به تعبير امام اميرالمؤمنين (ع) تکلّم فراوان حامل خطاهاي بيشتري است. هدف خداوند از آفرينش انسانها، مزيّن کردن آنها به زيور تقوي است.
{يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذِي خَلَقَکمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ} (5)
«اي مردمان، خداي خودتان را که شما و پيشينيان را آفريد، پرستش کنيد شايد با تقوي شويد».
نگرش به دنيا:
انديشههاي مسموم دنيايي به دنبال اين است که جاذبهي دنيا را در نظر مردم به ويژه زنان جلوهي کاذب دهد و نيمهي خاکي دنيا را در معرض ديد قرار دهد و مدام به انسان دنيايي، حاکميّت و اصالت بخشد و با تلاقي عميق فراروي روح پاک او قرار دهد. امّا انسان دورانديش به نداي فطرت خويش پاسخ ميگويد و به دنبال دعوت نمايندگان خدا رفته و روش و منش خويش را با آنها سازگاري ميدهد.
{يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما يُحْيِيکمْ} (6)
«اي کساني که ايمان آوردهايد، دعوت خداوند و پيامبر را اجابت کنيد، هنگامي که شما را به سوي چيزي ميخوانند که مايهي حيات و رشد شما ميشود».
خطاب فوق به مؤمناني است که در متن حيات طبيعي هستند و از آنها خواسته شده است براي حيات اصلي و طيّبه خود، دعوت خدا و نبي اکرم (ص) را پاسخ بگويند.
زنِ مطرح در مکتب فمينيسم در انديشهي احياء حيات دوّم نيست و همهي دغدغهها بر محور دغدغهي جلوهگري در حيات اوّل (طبيعي) دور ميزند.
پوشش؛ تابع تفکّر و جهانبيني و جلوهاي از بينش و گرايش فرد است چه مرد و چه زن، تعريفهايي براي پوشش آنها در مکتبهاي آسماني و مکتبهاي بشري مطرح است. يکي از برتريهاي انساني، پوشش است، پوشش فقط مختصّ زنان نيست بلکه شامل مردان هم ميشود، حيا و عفاف، خويشتنيابي و حفظنگاه و... به هر دو جنس سفارش شده است. لباس و حجاب، مقولهاي است براي زن و مرد. امّا نوع پوشش زنان به دليل ساختار خاصّ جسمانيشان بيشتر مورد تأکيد قرار گرفته است.
مسألهي پوشش چيزي نيست که تازه مطرح شده باشد يا با ظهور اسلام شکل گرفته باشد بلکه از ابتداي خلقت و پس از آنکه آدم و حوا به زمين آمدند مطرح شد. قرآن ميفرمايد:
{فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُرِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما...}(7)
{پس شيطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود براي آنان نمايان گرداند...}
و در آيهي 26 همين سوره خطاب به همهي فرزندان حضرت آدم (ع) ميفرمايد:
{يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْکمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِکمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوي ذلِک خَيْرٌ ذلِک مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّکرُونَ} (8)
«اي فرزندان آدم در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و (براي شما) زينتي است ولي بهترين جامه (لباس) تقوا است اين از نشانههاي (قدرت) خداست باشد که متذکر شوند»
حجاب و عفاف هر دو در اصل به معناي منع و امتناع است. حجاب که جمع آن حجب است، به معني پوشش، چادر، پرده، چادر زنان، نقاب، روبند، روپوش، حايل و حاجز و هرگونه پرده و يا وسيلهي جداسازي است.
گفتار دوم: بايدهاي حيطهي گفتار
روانشناسي گفتگو، يکي از مباحث مهّم اخلاقي در خانواده و اجتماع است. ارتباط انسانها عموماً از طريق زباني و شفاهي است و زبان از اوّلين ابزار ارزشمند ارتباط با ديگران است. انسان از طريق سخن گفتن، احساسات و عواطف خويش را ابراز ميکند. بهرهگيري صحيح و به جا و به موقع از اين نعمت الهي سبب بهرهوري بهينه از اين نعمت است. لحن گفتگو اهميّت ويژه دارد. لحن گفتگو با افراد و اشخاص مختلف، متفاوت است. صداي نرم و ظريف و زيباي زن براي بسياري از مردان، تحريککننده است. و قرآن به مراقبه فرمان داده است. گاهي يک گفتگوي ساده از پشت تلفن، سبب انحراف جواني ميشود، در صورتي که اصول گفتگوي با نامحرم رعايت نشود و گفتگوي خيلي آزادانه و همراه با خندههاي دلبرانه و ناز و کرشمه باشد، طوفاني در دل مرد نامحرم ايجاد ميکند و آرامش او را بر هم ميزند.
قرآن با نگاهي روانشناختي به اين موضوع پرداخته است و حکم الهي را بيان نموده است: {فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً}
«(با مردان) با ناز و کرشمه سخن نگوييد که انسان بيمار دل در شما طمع کند و سخن شايستهاي (که وحي و عقل آن را به رسميّت شناخته) بگوييد».
«خداوند در اين آيه شخصيّت واقعي زن را بيان نموده و ميفرمايد: مسووليّت خويش را به فراموشي نسپاريد و بدانيد اگر تقوي پيشه کنيد در پيشگاه خدا ممتازيد و به دنبال اين ارزش، نخستين دستور در زمينهي عفّت صادر ميشود، خصوصاً به سراغ يک نکته بسيار ظريف ميرود تا مسايل ديگر در اين رابطه خود به خود روشن شود. بنابراين ميفرمايد: به گونهي هوسانگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، بلکه به هنگام سخن گفتن، جدّي و خشک و بهطور معمولي سخن بگوييد. نه همچون زنان کمشخصيّت که سعي دارند، با تعبيرات تحريککننده که گاه توأم با کرشمه است، سخن گوييد.»
تعبير به {الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ} تعبير بسيار گويايي است، از اين حقيقت که غريزهي جنسي در حدّ تعادل و مشروع عين سلامت است. امّا هنگامي که از اين حدّ بگذرد نوعي بيماري خواهد بود و امروز دانشمندان انواع و اقسامي از اين بيماري رواني را که بر اثر طغيان اين غريزه و تن دادن به انواع آلودگيهاي جنسي و محيطهاي کثيف به وجود ميآيد، نام برده و شرح دادهاند.
در مورد «قول معروف» که خداوند فرمان داده است، آن نوع سخن گفتني است، که مورد رضاي خدا و پيامبر (ص) و توأم با حقّ و عدالت باشد.
خداوند زن را محدود نکرده و نفرموده که با کسي سخننگو، بلکه براي سخن گفتن او نظام خاصّ قرار داده است، تا هم به فعاليّتهاي اجتماعي خويش بپردازد و هم از شرّ مردان هوسباز و مريض در امان باشد و با امنيّت خاطر، زندگي کند.
با مطالعهي تاريخ و زندگي انسانهاي بزرگ نظير الگوي تقوي و عفاف چون فاطمهي زهرا (س) و زينب کبري (س) و ديگران، متوجه ميشويم که اين زنان انديشمند و با تقوي، در عين حالي که نقشهاي اجتماعي پر رنگ و تأثيرگذار داشتهاند، همهي موازين و حدود الهي را رعايت کردهاند و حتّي در سخن گفتن با نامحرم و موارد غير ضروري، به کمترين حد اکتفا مينمودند.
گفتار سوم: بايدهاي حيطهي رفتاري
رفتار تابشي از درون است، تمام عقايد، دغدغهها، انتخابها، گرايشها، خلقيّات و حساسيّتها، در رفتار، جلوهگر است.
عفّت رفتاري يک ويژگي فطري بشر است و عنصر زن، بيشتر به اين خصيصه آراسته شده است، ويل دورانت معتقد است: انسانها به ويژه زنان داراي حياي طبيعي و عفّت رفتاري بهطور فطري هستند و آن لازمه حيات جمعي است.(9)
طيفهاي رفتاري گوناگون است؛ پارسايي در همهي جوارح انسان، خود را مينماياند.
جلوهاي از عفّت رفتاري، خويشتنباني زن، در برابر ترفندها، نقشهها و نگاههاي آلودهي برخي از مردان بيمار دل است.
مهّمترين علّت پوشش انسانها، حفظ شئونات انساني و ايجاد بهداشت رواني در جامعه است. ملّتي که از پوشش مناسب برخوردار است، هم خود و هم جامعهاش در امنيِّت رواني به سر ميبرد. امنيّت و بهداشت رواني، از مهمترين اصول زيستي به شمار ميآيد و در تعريف سازمان بهداشت جهاني از سلامت روان به اين موضوع اشاره شده است:
«سلامت فکر و روان، عبارت است از قابليّت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران. (10) تا جايي که در کتب تاريخي خواندهايم مسأله پوشش و حجاب در اقوام و ملل مختلف به شيوههاي متفاوت بوده و از اهميّت ويژه برخوردار است.»
شهيد مطهّري علّت و پيدايش حجاب را در نظريّات مختلف فلسفي (رهبانيّت)، اجتماعي (عدم امنيّت)، اخلاقي (حسادت و خودخواهي مرد)، اقتصادي (پدر شاهي) و رواني (عادت زنانگي) بحث کرده و با ادلهي محکم علمي همه آنها را رد نموده است. ايشان معتقدند، اين نظريّات بيشتر از سوي مخالفان حجاب، طرّاحي ميشود.
«ريشه اجتماعي پديد آمدن حريم و حايل ميان زن و مرد را در ميل به رياضت، يا ميل مرد به استثمار زن با حسادت مرد يا عدم امنيّت اجتماعي، يا عادت زنانگي نبايد جستجو کرد و لااقل بايد کمتر در اينها جستوجو کرد، بلکه ريشه اين پديده را در يک تدبير ماهرانه غريزي خود زن، بايد جستجو کرد.»(11)
«حيا و عفاف و ستر و پوشش تدبيري است که خود زن با يک نوع الهام براي گرانبهاکردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به کار برده است. زن، با هوش فطري خود و با يک حسّ مخصوص خود، دريافته است که از لحاظ جسمي نميتواند، با مرد برابري کند و اگر بخواهد در ميدان زندگي با مرد پنجه نرم کند از عهده زور و بازوي او بر نميآيد، از طرف ديگر نقطهضعف مرد را در همان نيازي يافته که خلقت در وجود مرد نهاده است و او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقيّت و مطلوبيّت قرار داده است. وقتي که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد يافت و نقطهضعف مرد را در برابر خود دانست، همان طور که متوسّل به زيور و خودآرايي و تجمّل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسّل به دورنگه داشتن خود از دسترس مرد نيز شد، دانست که نبايد خود را رايگان کند، بلکه با حفظ و دور نگه داشتن خود، مقام و موقع خود را بالا برد.»(12)
عفاف و پوشش از گذشته تا کنون:
ويل دورانت ميگويد:«زنان دريافتند که دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند و به صورت اکتسابي حيا را آموختند.
روت ترنر بعد از مطالعهي پنجهزار ساله در مورد پوشاک زنان، در مورد پوشاک زنان و مردان معتقد است که از آغاز تا قرن نوزده معمولاً لباس زنان بلند و کاملاً پوشيده بوده است. فرهنگ و محيط اجتماعي و جغرافيايي و تمدّن و دين و مذهبهاي مختلف فقط عاملي براي تغيير شکل ظاهري بوده است».(13)
در جوامع باستاني و مکاتب الهي به حجاب و پوشش تأکيد شده است. آثار و نقوش بر جاي مانده از دوران ماقبل تاريخ، نشانگر اين بوده که زنان داراي پوشش کامل بودهاند.(14) ويل دورانت ميگويد: «زنان يوناني در دورههاي گذشته، صورت و اندامشان را تا روي پا ميپوشاندند. زنان روماني به حجاب شديدتري مقيّد بودند و يکي از تاريخنويسان غربي شواهد بسياري بر وجود نوعي حجاب در بين زنان يونان و روم باستان آوردهاست.»(15)
بررسي کتب تاريخي حکايت ميکند که زنان بومي، زنان عصر اشکاني، زنان دورهي ساساني و... از حجاب مخصوصي که همهي اندامشان را ميپوشانده برخوردار بودهاند حجاب در آيين زرتشت هم تأکيد شده است.(16)
شدّت حجاب در آيين يهود بيشتر بوده است و از اينکه مرد و زن به يکديگر تشبّه پيدا کنند به شدّت نهي شده است،(17) و يکي از مجازاتهاي زنان بيمبالات در ميان يهوديان، منع ورود آنان به کنيسه (معبد) بوده است. و نيز پوشانيدن موي سر بر آنان واجب بوده است.
عفاف در قرآن
آيات سورهي احزاب که در رابطه با حفظ حريم عفاف بيان شده است که شامل موارد زير خواهد بود.
1. سخن گفتن با لحن نرم و ملايم و تحريک کننده، با نامحرم حرام است.
2. رفتن در اجتماع به منظور خودنمايي و خودآرايي در مقابل نامحرم حرام است.
3. داشتن پوشش مناسب که سر، گردن، شانهها و حجم بدن را بپوشاند، بر خانمها واجب است.
4. مردان از وارد شدن به حريم زنانه بپرهيزند.
5. در صورتي که عفاف و پوشش مناسب داشته باشند، به عنوان انسان عفيف و نجيب شناخته ميشوند و مورد آزار قرار نميگيرند.
از همهي آيات استنباط ميشود، پوشش و حجاب اولاً فطري است و دوماً براي سالم نگه داشتن فرد و جامعه است و اين يک حقيقت جاوداني است که زن بايد به نوعي در جامعه رفت و آمد کند که علائم عفاف و پاکي و وقار از آن هويدا باشد و در اين صورت است که مردان هوسران به آنها مأيوس ميشوند و فکر سوءاستفاده و بهرهکشي از آنها را نميکنند.
در پايان يادآور ميشويم که پديده برهنگي و بيبند و باري يک مسأله نو نيست و از ديرباز وجود داشته است، قرآن مسبب برهنگي را شيطان ميداند، او نخستين کسي بود که موجب نقصان در پوشش بشر شد و خداوند به همهي انسانها هشدار داده است که مراقب باشيد، شيطان اين دام را بر شما نيفکند:
{يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّکمُ الشَّيْطانُ کما أَخْرَجَ أَبَوَيْکمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراکمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ...} (18)
«اي فرزندان آدم مبادا شيطان شما را فريب دهد، همچنان که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد، جامه عزت از تن آنها برکند و قبايح آنان را در نظرشان پديد آورد و همانا او (شيطان) و بستگانش شما را ميبينند در حالي که شما او را نميبينيد، ما نوع شياطين را دوستدار آنهايي که ايمان نميآورند، قرار داديم.»
نتيجه ميگيريم که اسلام با تشريع حکم حجاب خواسته است که:
1. به بهداشت رواني زنان و مردان کمک کند؛ زيرا اگر ميان زن و مرد حريمي نباشد و زنان همهي زيباييهاي خود را در انظار مردان قرار دهند، موجب دلمشغولي مردان ميگردد و ممکن است براي ارضاي خود، امنيّت جامعه را به خطر اندازد و اين عدم آرامش و امنيت به ضرر خود زنان خواهد بود.
2. علاوه بر به همخوردن آرامش روحي و رواني مردان و زنان، آرامش خانواده به هم خواهد خورد و سبب فروپاشي نظام خانواده و سست شدن پايههاي روابط آن خواهد شد. در آن صورت ثمرهي اصلي ازدواج و خانواده که همان سکون و آرامش است (19)، برباد ميرود و زن و شوهر به جاي اينکه دوست و همسر و پوشاننده عيوب يکديگر و مکمّل يکديگر شوند، رقيب يکديگر ميشوند و خواستار ارضاي آزاد و نامحدود و بدون قيد و شرط غريزه جنسي خود هستند، که ميتوان اين نوع ارضاء غريزه جنسي را بيبندوباري ناميد.
3. شخصيّت و کرامت زن با تعيين پوشش و عفاف حفظ ميشود و در اين صورت زن به عنوان ابزار در اختيار همگان قرار نميگيرد، و از نگاههاي آلوده و طمعکار و نيز بهرهکشيهاي مستمر، در امان است.
4. حريم اجتماع از بيعفّتي و آلودگيهاي جنسي در امان خواهد ماند و در اين صورت محيط اجتماع به طرف متمّدن شدن و پيشرفت و ترقّي انساني و معقول به پيش خواهد رفت و اين پيشرفت علمي همراه با تعالي انسان خواهد بود.
سه دوره خطرناک، فرا روي امّت اسلامي:
اصحاب و دوستان گرد شمع وجود امام باقر (ع) جمع شده بودند و از اوضاع و احوال فعلي و آينده، سخن ميگفتند. آيات قرآن را براي يکديگر ميخواندند و در مورد بعضي از آنها بحث و گفتگو ميکردند. يکي از آنها آيهاي از سوره احزاب را قرائت کرد سؤال کرد، چرا قرآن فرموده، جاهليّت نخستين؟ مگر جاهليّت ديگري وجود دارد؟ ما فقط جاهليّت پيش از اسلام را ميشناسيم، جاهليّت ديگري آيا هست؟ ديگري پرسيد منظورت چيست؟ گفت: منظورم اين است که چرا قرآن گفته {وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي} (20) يعني:«زنان مانند جاهليّت نخستين براي خودنمايي و ظاهر کردن زينتهايشان از منزل خارج نشوند.» آيا جاهليّت دوّمي هم وجود دارد؟ امام باقر (ع) که سخنان دوستان را ميشنيدند فرمودند:
«اي ستکون جاهليّه اخري» (21) يعني به زودي جاهليّت ديگري خواهد آمد. سخني از جدّ بزرگوارم حضرت نبي اکرم (ص) شنيدم که پيشگويي قرآن را در سه دوره تاريخي بيان فرمودند، سه دوره بسيار خطرناک که امّت اسلامي، گرفتار آن خواهند شد. به گونهاي که هر دوره نسبت به دوره قبل فجيعتر است و آن روايت چنين است:
قال رسول الله (ص):«کيف بکم اذا فسدت نسائکم وفسق شبابکم... کيف بکم إذا امرتم نسائکم و فسق شبابکم... کيف بکم اذا امرتم بالمنکر و نهيتم عنالمعروف؟ ... کيف بکم إذا رآيتم المعروف منکراً و المنکر معروفاً؟»(22).
«چگونه است شما را آن زماني که زنان شما فاسد ميشوند و جوانان شما فاسق ميگردند و حال آنکه امر به معروف و نهي از منکر نميکنيد؟ به حضرت گفته شد: آيا چنين ميشود يا رسول الله؟ پيامبر (ص) فرمود: بدتر از آن نيز ميشود. چه ميشود شما را روزگاري که به کارهاي بد فرمان ميدهيد و از کارهاي نيک باز ميداريد؟ باز به حضرت گفته شد: يا رسول الله آيا چنين چيزي ميشود؟ فرمودند: بله بدتر از آن هم ميشود. چگونه ميشود بر شما آن زمان که نيکيها در نظر شما بد و زشتيها در نظرتان نيک جلوه ميکند.» طبق فرمايش رسول اکرم (ص)، جامعهها بايد تابع اصول و قوانين الهي باشند تا به طرف رشد و ترقي به پيش روند و اگر ملّتي يا گروهي از آن ملّت، نسبت به ملزوماتي که بايد رعايت کنند، بي توجه شوند، سنت الهي بر سقوط آن ملّتها خواهد بود. سقوط فکري، فرهنگي، انساني، ديني و...
پيامبر (ص) فرمودند: در جامعهاي که از فاسد شدن زنان و جوانان شروع شود، به منقلب شدن ارزشها و جايگزيني آن با ضدّ ارزشها ختم ميشود.
در اين جامعه امر به معروف و نهي از منکر فراموش شده است و زبان بيداري خاموش شده است و اين فاجعه در دوره دوّم بدتر خواهد شد و حتّي به جاي امر به نيکيها، به بديها فرمان داده ميشود و از نيکيها باز داشته ميشوند و در دورهي سوّم که خطرناکترين است، زشتيها جاي نيکيها را ميگيرد و زشتيها در نظر مردم نيک، جلوه داده ميشود و نيکيها بد و دور افتاده و کهنه تلقّي ميشود.
پس اي همهي مردان و زنان با ايمان! بياييد با کمک يکديگر اولاً: جوانان و زنان جامعهمان را آگاه و بيدار نماييم. ثانياً: فريضه واجب امر به معروف و نهي از منکر را بيش از پيش پر رنگ نماييم و هر کدام از ما مبلّغي براي اين واجب باشيم. ثالثاً: با مشاهدهي عوض شدن جاي کارهاي نيک با کارهاي ناپسند، حسّاسيّت نشان دهيم و نسبت به آن معرفت يابيم و به ديگران هم اعلان کنيم، رابعاً: با افرادي که نيکي را به جاي بدي و بدي را به جاي نيکي، جايگزين ميکنند، مبارزه کنيم و اجازه ندهيم گذشت زمان اين منقلب شدن را نهادينه کند.
پاورقيها:
1) «لو لم ينه الله عن محارمه لوجب ان يجتنبها العاقل»، غررالحکم، ج 2، ص 144.
2) «الحکم حکمان، حکم الله و حکم الجاهليه فمن اخطأ حکم الله حکم بحکم الجاهليه»، تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 640، به نقل از اصول کافي.
3) سوره نحل،(16) آيه 97.
4) سورهي احزاب،(33) آيه 32.
5) سورهي بقره،(2) آيه 21.
6) سورهي انفال،(8) آيه 24.
7) سورهي اعراف،(7) آيه 20.
8) سورهي اعراف،(7) آيه 26.
9) ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 17، ص 289.
10) ويل دورانت، لذات فلسفه، ص 129.
11) بهروز ميلانيفر، بهداشت رواني، ص 15.
12) مرتضي مطهري، مسألهي حجاب، ص 51.
13) مرتضي مطهري، مسأله حجاب، ص 52.
14) روت ترنر ويل کاکس، تاريخ لباس، ترجمه شيرين بزرگمهر.
15) زن در آيينه تاريخ.
16) ويل دورانت، تاريخ تمدن، ص 52.
17) وندي داد، 275 بند 11 و 10.
18) سوره اعراف، آيه 26.
19) سوره روم، آيه 21 {وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً} و از نشانههاي او اينکه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در کنار آنان آرمش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار دهد.
20) سوره احزاب،(33) ايه 33.
21) تفسير قمي، ج 2، ص 193.
22) فروع کافي، ج
فهرست منابع:
1) قرآن کريم
2) نهجالبلاغه
3) اصول کافي، يعقوب کليني
4) بهداشت رواني، بهروز ميلانيفر
5) تاريخ لباس، ترجمه شيرين بزرگمهر
6) تاريخ تمدن، ويل دورانت
7) تفسير نورالثقلين، عبدلي، جمعه، عروسيالعويزي
8) تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي
9) زن در آئينه تاريخ
10) زن و آزادي، حکيم الهي
11) غررالحکم، آمدي عبدالواحد بن محمد
12) فروع کافي، محمد بن يعقوب کليني
13) لذات فلسفه، ويل دورانت
14) مسأله حجاب، مرتضي مطهري
موسسه نرم افزاري کوثر و موسسه نرم افزاري يمين
(فرزادبراتی مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران استان کهگیلویه وبویر احمد )
۲۸۰۹ بازدید
۷ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !