سواد فرهنگی چیست و چگونه توصیف میشود ؟
سواد فرهنگی ناظر به توانایی درک راحت یک فرهنگ و مشارکت آسان در آن است سواد فرهنگی نشانهها و نمادهای یک فرهنگ معین را شناسایی کرده ، آن را درک میکند و ممکن است بهتر با آن انطباق و سازگاری نشان بدهد
حتی شهروندي فعال، مستلزم بهره مندي از سطوح بالاي سواد فرهنگی اسـت . سواد فرهنگی را می توان قابلیت و ظرفیت افراد براي آگاهی از ساز و کار فرهنگی و توانایی و نیز فهم شباهت ها و تفاوت ها در رسوم، ارزش ها و اعتقادات فرهنگ خود با فرهنگ هاي دیگر دانست.سواد فرهنگی میتواند به تاب آوری فرهنگی کمک شایان توجهی خواهد کرد.
برخی زمینه هـا و عوامل اهمیت سواد فرهنگی نمود بیشتری دارند که از جمله این عوامل میتـوان بـه موارد زیر اشاره کرد:
الف. اهمیت یافتن بیشتر سبک زندگی
افول نسبی در سهم تعیـین کننـده متغیرهـاي سـاختاري همچـون طبقـه،جنسیت، مکان زندگی، نژاد، قومیت، زبان و موارد مشابه، سهم مؤلفه ها وویژگی هاي فرهنگی را در فهـم پدیـده هـا و روابـط اجتمـاعی و تفسـیرتحولات آنها بیشتر می کند. تعاملات مطلوب شهروندي (در سطح افقی)،مستلزم توجه به این واقعیت است که ویژگی هاي ساختاري فوق اگر چـههمچنان در طبقه بندي ها و قضـاوت هـا قابـل اعتنـا و مؤثرنـد، بـه تنهـاییتعیین کننـده نبـوده و درون خـود، تنوعـات و پیچیـدگی هـایی را نشـان می دهند.
بـراي مثـال، دیگـر نمـی تـوان تفکیـک رفتارهـاي جنسـیتی را به صورتی قطبی و در دو پیوستار روشن و انعطاف ناپذیر مردانـه و زنانـه قرار داد.
بسیاري از رفتارها، هیجانات، نقش ها و سوگیري هایی که ممکن بود پیش از این بیشتر مردانه و یا زنانه تلقی شوند (مثلاً در سرگرم یهـا، رفتار فراغتی، مصرفی و شغلی)، معناي جنسیتی خـود را تـا حـدودي از دست داده اند.
نا آشنایی با زمینه هاي فرهنگی این تحـولات مـی توانـد بـه برداشت هایی نادرست منتهی شود.
به عنوان نمونه اي دیگـر مـیتـوان بـه کلیشه ها و قضاوت هایی اشاره کرد که در خصوص روابط نسلی در حوزه عمومی و یا باز نمـایی رسـانه اي مطـرح مـی شـوند .
بـراي نمونـه اینکـه خود ابرازي جوانان، بیان صریح تر خواسته هاي آنها و گاه پرهیز از برخـی مناسک و الگو هاي رفتاري متعارف را نشانه اي از فاصله گرایی جوانان از سلسله مراتب سنی (سن گرایی) و بحران ارزشی نسـل جدیـد مـی داننـد . بدین ترتیب، آموزش مناسب شهروندي باید عوامل اجتماعی را بر اساس شرایط فرهنگی جدید مـورد بررسـی قـرار دهـد . شـرایطی کـه ار تقـاي عاملیت و کنشگري افـراد بـه مثابـه فعـالینی خـلاق، سـویه اصـلی آن را تشکیل می دهد.
- رواج فردگرایی
فرد گرایی، زمینه ارزش و رفتاري مهم دیگري است کـه اهمیـت ارتقـايسواد رسانه اي را در آموزش شهروندي آشکار می کند. اگر چه فردي شدن،فرایندي منحصر به دوره اخیر نیست، گسترش آن را میتوان معلول تنوعراهکارهاي تحصیلی و حرفـهاي، آموزشـی و فراغتـی، تحـرك فزاینـدهجغرافیایی، تغییر بافت همسایگی و موارد مشابه دانست.
در عرصه مصرف نیز، رواج سبک هاي زندگی، اهمیت یافتن سلیقه و انتخاب فردي و تغییر یافتن نقش هاي اقتصـادي و اجتمـاعی زن و مـرد، شکاف هاي اجتماعی را مرزبندي لغزان تري بخشـیده اسـت . نتیجـه ایـن فرایند، تنوع بیشتر تجارب در افراد طبقات مختلف است. بـدیهی اسـت چالش پیش روي سازمان هاي آموزشـی و مـدیران و رهبـران سیاسـی و فرهنگی هر جامعـه، جلـوگیري از رونـد حرکـت فردگرایـی بـه سـوي فرد گرایی خودخواهانه و تشویق آن به سوي فـرد گرایـی نهـادي شـده اي است که ضمن حفظ حریم شبکه هاي اجتماعی خاص افراد و تعلق آنها، که مثلاً خرده فرهنگ هـاي زبـانی، قـومیتی، مکـانی و طبقـاتی خـاص را دربرمی گیرند، امکان پیوند این خرده فرهنگ ها در نقطه تمـاس نمـادین و امکان برخورداري آنها از شهروندي و هویت مدنی را فـراهم مـی سـازد (نگاه کنید به: بلا، 1985). سواد فرهنگی، اعضـاي جامعـه را بـه داشـتن تعهدات اخلاقی ترغیب می کند تا به عنـوان شـهروند نسـبت بـه یکـدیگر متعهد باشند. ایجاد تفکیک و نـاهمگون شـدن فزاینـده زنـدگی روزمـره، توجه به این اخلاق را ضروري می سازد.
- تکثر در میدا نهاي فرهنگی
تکثر میدان هاي فرهنگی، خود معلول زمینه هاي متنوعی است که از جمله آنها می توان به فرایند جهانی شدن و وابستگی بـیش از پـیش هویـت بـه نقاط مرجع متنوع محلی و جهانی اشاره کرد. این ها فرایند هایی هستند کهبه ویژه با وساطت فضاي رسانه اي تسهیل می شـوند . در سـطح فرهنگـی،این تکثر به معناي رخنه فزاینده واژگان و مفاهیم تخصصی عرص ـههـاياجتماعی و فرهنگی به حوزه عمومی و غنی شدن ذخیـره منـابع نمـادینیاست که افراد با آنها کار می کنند. چنین نفوذي، آشنایی شـهروندان را بـاطیف وسیع تري از مفاهیم و تجربیات طلب می کند که به صورت متداول در زندگی اجتماعی با آن سـر و کـار ندارنـد . بـه همـین سـان، ضـرورت آموزش سواد فرهنگی به واقعیت پیچیده تـر شـدن تعامـل افـراد بـا نظـام اجتمـاعی و شـیوه هـاي ظریـف و خلاقانـه اي بـازمی گـردد کـه بـراي دست کاري (انجام مانور) در نظام اجتماعی ایجـاد مـی کننـد . آشـنایی بـا تحلیل هاي (سواد) فرهنگی در این سطح، کنشگران اجتماعی را در اتخاذ استراتژي هاي مناسب بـراي برقـراري ارتباطـات و تعـاملات اجتمـاعی، مدیریت هیجان ها و احساسات شخصی و برقراري تعادل میان عقلانیـت و عواطف یاري می کند. شهروندان براي تجزیه و تحلیل شـرایط، عـلاوه بر عقلانیت به عواطف نیز نیاز دارند. مفهـوم هـوش عـاطفی (emotional intelligence) طرح شده توسط گلمن، که واجد اجزاي همدلی، کنترل بـر نفـس و خــود انگیزشــی اســت، مثــال دیگــري از ترکیــب عقلانیــت و عاطفه پذیري است. هـوش، شـهروندان را از خـود و نقـش فعالشـان در جامعه آگاه کرده، پیامدهاي نزدیـک و دور گـرایش هـا و اعمـال آنهـا را برایشان آشکار می سازد (گلمن، 1995).
- رشد صنایع فرهنگی
اهمیت یافتن و هم ه جا حا ضربودن صنایع فرهنگی و ظهور طیف متنوعی از پروژه هاي هویت، از دیگر زمینه هایی است که اهمیت سـواد فرهنگـیرا برجسته می کند. شهروندان عصر جدید باید به خوبی به این نکته واقفباشند که نهادهاي خصوصی و یا دولتی، در مقیاسی وسیع دسـت بـهکـارتولیـد، فــروش و توزیــع کالاهــا و خــدمات فرهنگــی هســتند کــه بــا ساز و کارهایی ویژه ، با قدرت و سیاست در سطح نهادین و رسـمی آن ونیز در سطح فردي و زندگی روزمـره شـهروندان در ارتباطنـد . تنـوع درتولید و مصرف این کالاها، آنها را بـه میـدانی بـزرگ و تعیـی ن کننـده در شکل دهی هویت هاي شهروندان مبدل کرده، مسابقه و مبارزه آنها بر سـر معانی، آموزش و تمایز فرهنگـی را افـزایش مـیدهـد . صـنایع فرهنگـی مدرن، افـراد را در محوریـت معنـا و کـنش اجتمـاعی قـرار مـی دهنـد . شهروندان در محاصره تصاویر، متون و اشیاي (اقلام) فرهنگی، ناگزیرنـد معنی هایی براي آنها بیابند و استراتژي هایی براي انتخاب و مصرف منابع فرهنگی پیرامون خود جست و جو کنند. شـهروند جامعـه مـدرن بـا ایـن اندیشه اجتماعی می شود که زندگی روزمره، فضایی فرهنگـی اسـت کـه همه شهروندان در شکل گیري آن سهیم اند. شهروند امـروزین، همچنـین، تأثیر گذاري کالاها و صنایع فرهنگی را نه به صورتی یـ کطرفـه بلکـه در تعامل متقابل تولید کنندگان و مصرف کنندگان می فهمد.
بدین ترتیب، تحلیل فرهنگی به ما کمک می کند تلقـی هـاي افـراد از زندگی روزمره را بهتر بشناسیم.
سـواد فرهنگی، شهروندان را نسبت به خود و دیگران آگاه تر ساخته و تـأملاتی را در جنبه هاي مختلف زندگی روزمره براي آنها بـر مـی انگیزانـد . سـواد فرهنگی، شهروندان جامعه را از ظرفیت هـا و محـدودیت هـاي فرهنگـی آگاه می سازد، آنها را در آسیب شناسی فرهنگی یاري می کنـد، تحلیلـی از رفتار مردم در میدان هاي مختلف (مانند خریـد، سـفر، عبـادت، زیـارت، رابطه با تکنولوژي) فـراهم مـی کنـد، سـازوکار عمـل فرهنـگ، تغییـر وتحولات آن را روشن می سازد، به تقویت انسجام اجتماعی، وحدت ملیو نیز ادغام فرهنگی (به عنوان شرایط بنیادین توسعه اجتماعی) و نیـز بـه بالا بردن آستانه تحمل اجتماعی به واسطه تقلیل کلیشه ها و پیش داوري هـامی انجامد.
در سطح فردي نیز، سواد فرهنگی، شکل گیري شـهروندانی رابه دنبال دارد که اعتماد به نفس ملی و تـاریخی بـالایی داشـته و ظرفیـت زیادي براي باز اندیشی فردي و فرهنگی دارند.
افراد داراي سواد فرهنگی بالا، به نحوه تأثیر فرهنگ و تاریخ خود و دیگران بر رفتارها، اعتقـادات، ارزش ها و روابط در جامعه آگـاه انـد؛ بـه منظـر و چشـم انـداز دیگـران حساسیت و توجـه نشـان مـی دهنـد؛ از منـابع فرهنگـی مختلـف سـود می جویند و از سوگیري و کلیشه سـازي فاصـله گرفتـه و خطـرات آن را می شناسند.
۱۷۹۵ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !