جامعه برای مبارزه با خشونت علیه زنان چه کاری می تواند انجام دهد؟
جامعه برای مبارزه با خشونت علیه زنان چه کاری می تواند انجام دهد؟
دکتر شایسته کرمخانی
خشونت علیه زنان و دختران در سرتاسر جهان گسترده است و در همه طبقات اجتماعی چه از نظر اقتصادی مرفه و چه غیر مرفه دیده می شود و به جامعه و یا قشر خاصی مربوط نمیشود. عاملان خشونت را می توان در هر محیط اجتماعی و اقتصادی یافت و اکثریت آنها مردان هستند.
خشونت علیه زنان یکی از شایع ترین موارد نقض حقوق بشر است. این تهدیدی برای زندگی زنان است ؛ سلامت جسمی و روانی آنها را به خطر می اندازد و سلامت فرزندان آنها را تهدید می کند و پیامدهایی برای کل جامعه دارد.
خشونت علیه زنان و دختران در سرتاسر جهان گسترده است و در همه طبقات اجتماعی چه از نظر اقتصادی مرفه و چه غیر مرفه دیده می شود و به جامعه و یا قشر خاصی مربوط نمیشود.
دکتر شایسته کرمخانی در ادامه این مطلب اضافه میکند عاملان خشونت را می توان در هر محیط اجتماعی و اقتصادی یافت و اکثریت آنها مردان هستند" اگرچه خشونت در هر گروه اجتماعی و توسط مردان و زنان نسبت به سایر گروههای اجتماعی از جمله کودکان ،سالمندان و... اعمال گردد" . دلیل عمده این موضوع را می توان ساختار فرهنگی –اجتماعی یافت که منابع قدرت را صرفا در دست مردان میداند و دارای ساختار مردسالاری یا پدر سالاری است .
خشونت علیه زنان بیانگر روابط نابرابر قدرت بین زن و مرد است. بنابراین علل این خشونت را نه تنها در سطح فردی، بلکه به ویژه در سطح ساختاری نیز باید جستجو کرد.
این ساختار از قدیم الایام توسط باورها و کلیشه های جنسیتی و فرهنگی شکل گرفته و در برخی از موارد منجر به خشونت علیه زنان و دختران می گردد
عدالت جنسیتی در هر جامعه از "طریق آموزش" و "فرهنگ سازی" و "در اختیار نهادن منابع کمیاب قدرت" در دست زنان هر جامعه می تواند برقرار شود و از این طریق از خشونت بیشتر جلوگیری گردد.
در جوامعی که اذعان دارند زنان نیمی از جمعیت آن جامعه و ظرفیتهای بلقوه هستند و حضور آنها برای آرامش وتحکیم بنیاد خانواده ، فرزند پروری و تربیت انسانها لازم و ضروریست، مسلما خشونت کمرنگ تر خواهد بود. و زنان از احترام و جایگاه خاصی برخوردار هستند.
خروج از تفکر و کلیشه های سنتی و محدود نکردن زنان به کلیشه های جنسیتی صرف ، در اختیار نهادن فرصت های زندگی و منابع کمیاب از جمله تحصیلات و سوادآموزی ،درآمدزایی و اشتغال ،مشارکت وتصمیم گیری و همچنین کنترل بر منابع میتواند به توانمندسازی زنان منجر گردد(نایلا کبیر) که این خود باعث توسعه همه جانبه جامعه در تمامی حوزه های فرهنگی –اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.
جوامعی که به زنان به عنوان یک کالای مادی توجه شود، ارزش معنوی و احترام زنان بشدت خدشه دار شده و خشونت را نیز بدنبال دارد .
انواع خشونت علیه زنان :
خشونت روانی
خشونت دارای پیوستار است و از یک غفلت تا مرگ فرد مورد آزار و خشونت را شامل می شود .
خشونت روانی اعمالی را توصیف می کند که منجر به آسیب های عاطفی و روانی افراد آسیب دیده می شود. جنبه های زیادی در این مورد وجود دارد، از جمله بی توجهی ،ارعاب از طریق نگاه، حرکات (gesture)یا جیغ و فریاد.
جنبه های دیگر عبارتند از تهدید و اجبار، مانند تهدید به گرفتن فرزندان یک زن یا ارتکاب خشونت فیزیکی علیه او.
این خشونت همچنین می تواند به شکل اظهار نظرهای تحقیرآمیز یا تبعیض آمیز یا تمسخر عمومی باشد. خشونت روانی اغلب با رفتارهای کنترل کننده یا سلطه گر، حسادت شدید، یا انزوای افراد آسیب دیده همراه است و اغلب در روابط نزدیک انجام می شود.
خشونت روانی در عصر حاضر حتی می تواند به صورت آنلاین(مجازی) به شکل «خشونت سایبری» نیز رخ دهد.
از سایر خشونت ها میتوان به خشونت خانگی ،ازدواج اجباری دختران ،قوانین نابرابر ،تهدید تا تجاوز و غیره نام برد.
خشونت برای زنان آسیب دیده چه پیامدهایی دارد؟
برای زنان آسیب دیده، خشونت می تواند منجر به عواقب جسمی، روانی یا اجتماعی و یا حتی مرگ شود. این در مورد خشونت جنسی نیز بیشتر صدق می کند. آنها شامل صدمات جسمی، ناباروری یا بیماری های مقاربتی و همچنین تروما، افسردگی، اضطراب یا حملات پانیک هستند. یکی از دلایل شکایات روان تنی، سرکوب تجربه خشونت است - چیزی که بسیاری از زنان خود را مجبور به انجام آن می دانند. سپس زنان اغلب به دلیل تحریک خشونت مورد سرزنش قرار می گیرند، یا به آنها باور نمی شود و محکوم میشوند و یا در محیط اجتماعی خود ، انگ و برچسب می خوردند و ادامه زندگی برایشان دشوار می گردد
خشونت برای اعضای خانواده چه پیامدی دارد ؟
خشونت علیه زنان ،خشونت علیه تمامی اعضای خانواده است نه فقط "زن" .
خشونت علیه زنان دقیقا خشونت علیه فرزندانشان است، حتی اگر مستقیما مورد حمله قرار نگیرند. به عنوان مثال، فقط مشاهده خشونت می تواند برای ایجاد اختلالات خواب، اختلالات رشدی، پرخاشگری یا اضطراب کودکان کافی باشد.
علاوه بر این، یکی دیگر از جنبه های بسیار جدی که باید در نظر گرفته شود، انتقال رفتار خشونت آمیز و آسیب به نسل های بعدی از طریق یادگیری مشاهده ای است. کودکانی که خشونت و پیامدهای آن را تجربه کرده یا شاهد آن هستند، یاد می گیرند که این خشونت را به عنوان راهی برای حل تعارض بپذیرند.
زنانی که خشونت جنسی را تجربه کردهاند، میتوانند این تجربه آسیبزا را به صورت ناخودآگاه بهعنوان آسیبهای بین نسلی در قالب اضطراب، استرس و واکنشهای دفاعی به فرزندان و نوههای خود منتقل کنند. این می تواند تأثیر نامطلوبی بر پیوند درون خانواده داشته باشد.
خشونت علیه زنان چه پیامدهایی برای کل جامعه دارد؟
خشونت علیه زنان پیامدهای گسترده ای برای جامعه دارد.از هزینه های سنگین مادی و روانی ترمیم و بازسازی شرایط تا ترومای بین نسلی، که می تواند از بازماندگان خشونت جنسی به فرزندانشان منتقل شود، بر سلامت روانی کل خانواده ها تأثیر منفی می گذارد. به ویژه در مورد خشونتی که به صورت جمعی تجربه می شود، مانند خشونت جنسی در زمان جنگ، اثرات نامطلوب آن برای کل شبکه اجتماعی برای نسل ها احساس می شود.
ساختارهای مردسالارانه مبتنی بر تبعیض جنسیتی و سایر اشکال تبعیض، مستقیماً فضای خشونت را ایجاد می کند که در آن زنان برای تردد در مکان های عمومی یا زندگی کامل خود احساس امنیت نمی کنند. وقتی زنان از دسترسی به آموزش یا انتخاب ]های زندگی خود از جمله انتخاب حرفه خود محدود میشوند، جامعه در حال از دست دادن سهم بالقوه نیمی از جمعیت خود در راه توسعه است. علاوه بر این، بسیاری از زنان نمی توانند به تأمین معیشت خانواده خود کمک کنندبرای نمونه زنان سرپرست خانوار. حت در سطح خرد و به صورت جزئی، سلب فرصت و یا فرصت های آموزشی ضعیف برای دختران و زنان به طور مستقیم با فقر، مرگ و میر کودکان و مادران و حتی فاجعه آب و هوایی مرتبط است.
خشونت علیه زنان چه پیامدهایی برای دولت و اقتصاد دارد؟
اگر مشارکت زنان در بسیاری از بخشهای سیاسی و اقتصادی به دلیل تبعیض علیه آنها محدود شود. این بدان معناست که جامعه از پتانسیل بخش بزرگی از جمعیت خود بهره نمی برد. بررسی ها نشان می دهد که میزان مشارکت زنان تأثیر مستقیمی بر ثبات یک کشور ،توسعه پایدار و موفقیت اقتصادی آن دارد. زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند بیشتر از آسیبهای جسمی و روانی رنج میبرند که منجر به غیبت آنها در محل کار ]و محیط اجتماعی [میشود که باعث کاهش بهرهوری شرکتها و آسیب به اقتصاد ملی میشود.
جامعه همچنین هزینه های خشونت علیه زنان را در قالب هزینه های "خانه های امن زنان "، پرونده های قضایی، کار پلیس و درمان های روانی یا پزشکی متحمل می شود.
جامعه برای مبارزه با خشونت علیه زنان چه کاری می تواند انجام دهد؟
هر فردی میتواند تأثیری داشته باشد و هر کسی میتواند الگوی رفتاری برابر جنسیتی باشد. زیر سؤال بردن و تأمل در رفتار خود و هنجارهای جامعه می تواند نشان دهد که ما به طور ناخودآگاه شیوه ای از تفکر و رفتار جنسیتی را اتخاذ کرده ایم که در جامعه برای ما الگوبرداری شده است.
تقویت انسجام اجتماعی (Social solidarity) ، فضای موجود برای خشونت علیه زنان را کاهش می دهد. بیان اینکه ما با هر نوع خشونت علیه زنان و تبعیض مخالفیم به اصلاح رفتار کمک می کند.
راه دیگر تقویت فرهنگی از طریق مولتی مدیاها و بخشهایی مانند آموزش، برنامه های رسانه ای، فرهنگ سازی و تبلیغات ، برنامه های آموزشی همگانی و الگوبرداری است .
]گسترش جایگاه زنان، ارزش و احترام آنان، کمک به رفع نا برابر جنسیتی و تبعیض
بالابردن آگاهی عمومی در مورد پیامدهای غیر قابل جبران خشونت علیه زنان .
سیاستگذاری در سطح کلان و تدوین قوانین پیشگیرانه در برابر خشونت و قوانین حمایتی از زنان و دختران آسیب دیده از خشونت
گسترش آگاهی عمومی به منظور شکستن باورها و کلیشه های جنسیتی و تبعیض آمیز[.
اقداماتی تخصصی علیه خشونت جنسی و جنسیتی در سطح فرد ،خانواده و جامعه(ساختار خرد و کلان)
میتواند شامل :
1. مداخلات تخصصی مددکاری اجتماعی نسبت به زنان و دختران درمعرض خشونت و یا خشونت دیده
2. مداخلات روانشناختی و مشاوره با فرد خشونت دیده
3. مداخلات روانشناختی و مشاوره با خانواده (خانواده درمانی)
4. آموزش مهارتهای زندگی و حل تعارضات با گفتگو بجای خشونت در خانواده ها و زوجین
5. آگاه سازی و آموزش به آحاد جامعه در خصوص انواع خشونت و پیامدهای آسیب زای خشونت
6. مداخلات حمایتی از زنان و دختران خشونت دیده ]در قالب نهاد ها و سازمانهای رفاهی
دکتر شایسته کرمخانی
خشونت علیه زنان و دختران در سرتاسر جهان گسترده است و در همه طبقات اجتماعی چه از نظر اقتصادی مرفه و چه غیر مرفه دیده می شود و به جامعه و یا قشر خاصی مربوط نمیشود. عاملان خشونت را می توان در هر محیط اجتماعی و اقتصادی یافت و اکثریت آنها مردان هستند.
خشونت علیه زنان یکی از شایع ترین موارد نقض حقوق بشر است. این تهدیدی برای زندگی زنان است ؛ سلامت جسمی و روانی آنها را به خطر می اندازد و سلامت فرزندان آنها را تهدید می کند و پیامدهایی برای کل جامعه دارد.
خشونت علیه زنان و دختران در سرتاسر جهان گسترده است و در همه طبقات اجتماعی چه از نظر اقتصادی مرفه و چه غیر مرفه دیده می شود و به جامعه و یا قشر خاصی مربوط نمیشود.
دکتر شایسته کرمخانی در ادامه این مطلب اضافه میکند عاملان خشونت را می توان در هر محیط اجتماعی و اقتصادی یافت و اکثریت آنها مردان هستند" اگرچه خشونت در هر گروه اجتماعی و توسط مردان و زنان نسبت به سایر گروههای اجتماعی از جمله کودکان ،سالمندان و... اعمال گردد" . دلیل عمده این موضوع را می توان ساختار فرهنگی –اجتماعی یافت که منابع قدرت را صرفا در دست مردان میداند و دارای ساختار مردسالاری یا پدر سالاری است .
خشونت علیه زنان بیانگر روابط نابرابر قدرت بین زن و مرد است. بنابراین علل این خشونت را نه تنها در سطح فردی، بلکه به ویژه در سطح ساختاری نیز باید جستجو کرد.
این ساختار از قدیم الایام توسط باورها و کلیشه های جنسیتی و فرهنگی شکل گرفته و در برخی از موارد منجر به خشونت علیه زنان و دختران می گردد
عدالت جنسیتی در هر جامعه از "طریق آموزش" و "فرهنگ سازی" و "در اختیار نهادن منابع کمیاب قدرت" در دست زنان هر جامعه می تواند برقرار شود و از این طریق از خشونت بیشتر جلوگیری گردد.
در جوامعی که اذعان دارند زنان نیمی از جمعیت آن جامعه و ظرفیتهای بلقوه هستند و حضور آنها برای آرامش وتحکیم بنیاد خانواده ، فرزند پروری و تربیت انسانها لازم و ضروریست، مسلما خشونت کمرنگ تر خواهد بود. و زنان از احترام و جایگاه خاصی برخوردار هستند.
خروج از تفکر و کلیشه های سنتی و محدود نکردن زنان به کلیشه های جنسیتی صرف ، در اختیار نهادن فرصت های زندگی و منابع کمیاب از جمله تحصیلات و سوادآموزی ،درآمدزایی و اشتغال ،مشارکت وتصمیم گیری و همچنین کنترل بر منابع میتواند به توانمندسازی زنان منجر گردد(نایلا کبیر) که این خود باعث توسعه همه جانبه جامعه در تمامی حوزه های فرهنگی –اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.
جوامعی که به زنان به عنوان یک کالای مادی توجه شود، ارزش معنوی و احترام زنان بشدت خدشه دار شده و خشونت را نیز بدنبال دارد .
انواع خشونت علیه زنان :
خشونت روانی
خشونت دارای پیوستار است و از یک غفلت تا مرگ فرد مورد آزار و خشونت را شامل می شود .
خشونت روانی اعمالی را توصیف می کند که منجر به آسیب های عاطفی و روانی افراد آسیب دیده می شود. جنبه های زیادی در این مورد وجود دارد، از جمله بی توجهی ،ارعاب از طریق نگاه، حرکات (gesture)یا جیغ و فریاد.
جنبه های دیگر عبارتند از تهدید و اجبار، مانند تهدید به گرفتن فرزندان یک زن یا ارتکاب خشونت فیزیکی علیه او.
این خشونت همچنین می تواند به شکل اظهار نظرهای تحقیرآمیز یا تبعیض آمیز یا تمسخر عمومی باشد. خشونت روانی اغلب با رفتارهای کنترل کننده یا سلطه گر، حسادت شدید، یا انزوای افراد آسیب دیده همراه است و اغلب در روابط نزدیک انجام می شود.
خشونت روانی در عصر حاضر حتی می تواند به صورت آنلاین(مجازی) به شکل «خشونت سایبری» نیز رخ دهد.
از سایر خشونت ها میتوان به خشونت خانگی ،ازدواج اجباری دختران ،قوانین نابرابر ،تهدید تا تجاوز و غیره نام برد.
خشونت برای زنان آسیب دیده چه پیامدهایی دارد؟
برای زنان آسیب دیده، خشونت می تواند منجر به عواقب جسمی، روانی یا اجتماعی و یا حتی مرگ شود. این در مورد خشونت جنسی نیز بیشتر صدق می کند. آنها شامل صدمات جسمی، ناباروری یا بیماری های مقاربتی و همچنین تروما، افسردگی، اضطراب یا حملات پانیک هستند. یکی از دلایل شکایات روان تنی، سرکوب تجربه خشونت است - چیزی که بسیاری از زنان خود را مجبور به انجام آن می دانند. سپس زنان اغلب به دلیل تحریک خشونت مورد سرزنش قرار می گیرند، یا به آنها باور نمی شود و محکوم میشوند و یا در محیط اجتماعی خود ، انگ و برچسب می خوردند و ادامه زندگی برایشان دشوار می گردد
خشونت برای اعضای خانواده چه پیامدی دارد ؟
خشونت علیه زنان ،خشونت علیه تمامی اعضای خانواده است نه فقط "زن" .
خشونت علیه زنان دقیقا خشونت علیه فرزندانشان است، حتی اگر مستقیما مورد حمله قرار نگیرند. به عنوان مثال، فقط مشاهده خشونت می تواند برای ایجاد اختلالات خواب، اختلالات رشدی، پرخاشگری یا اضطراب کودکان کافی باشد.
علاوه بر این، یکی دیگر از جنبه های بسیار جدی که باید در نظر گرفته شود، انتقال رفتار خشونت آمیز و آسیب به نسل های بعدی از طریق یادگیری مشاهده ای است. کودکانی که خشونت و پیامدهای آن را تجربه کرده یا شاهد آن هستند، یاد می گیرند که این خشونت را به عنوان راهی برای حل تعارض بپذیرند.
زنانی که خشونت جنسی را تجربه کردهاند، میتوانند این تجربه آسیبزا را به صورت ناخودآگاه بهعنوان آسیبهای بین نسلی در قالب اضطراب، استرس و واکنشهای دفاعی به فرزندان و نوههای خود منتقل کنند. این می تواند تأثیر نامطلوبی بر پیوند درون خانواده داشته باشد.
خشونت علیه زنان چه پیامدهایی برای کل جامعه دارد؟
خشونت علیه زنان پیامدهای گسترده ای برای جامعه دارد.از هزینه های سنگین مادی و روانی ترمیم و بازسازی شرایط تا ترومای بین نسلی، که می تواند از بازماندگان خشونت جنسی به فرزندانشان منتقل شود، بر سلامت روانی کل خانواده ها تأثیر منفی می گذارد. به ویژه در مورد خشونتی که به صورت جمعی تجربه می شود، مانند خشونت جنسی در زمان جنگ، اثرات نامطلوب آن برای کل شبکه اجتماعی برای نسل ها احساس می شود.
ساختارهای مردسالارانه مبتنی بر تبعیض جنسیتی و سایر اشکال تبعیض، مستقیماً فضای خشونت را ایجاد می کند که در آن زنان برای تردد در مکان های عمومی یا زندگی کامل خود احساس امنیت نمی کنند. وقتی زنان از دسترسی به آموزش یا انتخاب ]های زندگی خود از جمله انتخاب حرفه خود محدود میشوند، جامعه در حال از دست دادن سهم بالقوه نیمی از جمعیت خود در راه توسعه است. علاوه بر این، بسیاری از زنان نمی توانند به تأمین معیشت خانواده خود کمک کنندبرای نمونه زنان سرپرست خانوار. حت در سطح خرد و به صورت جزئی، سلب فرصت و یا فرصت های آموزشی ضعیف برای دختران و زنان به طور مستقیم با فقر، مرگ و میر کودکان و مادران و حتی فاجعه آب و هوایی مرتبط است.
خشونت علیه زنان چه پیامدهایی برای دولت و اقتصاد دارد؟
اگر مشارکت زنان در بسیاری از بخشهای سیاسی و اقتصادی به دلیل تبعیض علیه آنها محدود شود. این بدان معناست که جامعه از پتانسیل بخش بزرگی از جمعیت خود بهره نمی برد. بررسی ها نشان می دهد که میزان مشارکت زنان تأثیر مستقیمی بر ثبات یک کشور ،توسعه پایدار و موفقیت اقتصادی آن دارد. زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند بیشتر از آسیبهای جسمی و روانی رنج میبرند که منجر به غیبت آنها در محل کار ]و محیط اجتماعی [میشود که باعث کاهش بهرهوری شرکتها و آسیب به اقتصاد ملی میشود.
جامعه همچنین هزینه های خشونت علیه زنان را در قالب هزینه های "خانه های امن زنان "، پرونده های قضایی، کار پلیس و درمان های روانی یا پزشکی متحمل می شود.
جامعه برای مبارزه با خشونت علیه زنان چه کاری می تواند انجام دهد؟
هر فردی میتواند تأثیری داشته باشد و هر کسی میتواند الگوی رفتاری برابر جنسیتی باشد. زیر سؤال بردن و تأمل در رفتار خود و هنجارهای جامعه می تواند نشان دهد که ما به طور ناخودآگاه شیوه ای از تفکر و رفتار جنسیتی را اتخاذ کرده ایم که در جامعه برای ما الگوبرداری شده است.
تقویت انسجام اجتماعی (Social solidarity) ، فضای موجود برای خشونت علیه زنان را کاهش می دهد. بیان اینکه ما با هر نوع خشونت علیه زنان و تبعیض مخالفیم به اصلاح رفتار کمک می کند.
راه دیگر تقویت فرهنگی از طریق مولتی مدیاها و بخشهایی مانند آموزش، برنامه های رسانه ای، فرهنگ سازی و تبلیغات ، برنامه های آموزشی همگانی و الگوبرداری است .
]گسترش جایگاه زنان، ارزش و احترام آنان، کمک به رفع نا برابر جنسیتی و تبعیض
بالابردن آگاهی عمومی در مورد پیامدهای غیر قابل جبران خشونت علیه زنان .
سیاستگذاری در سطح کلان و تدوین قوانین پیشگیرانه در برابر خشونت و قوانین حمایتی از زنان و دختران آسیب دیده از خشونت
گسترش آگاهی عمومی به منظور شکستن باورها و کلیشه های جنسیتی و تبعیض آمیز[.
اقداماتی تخصصی علیه خشونت جنسی و جنسیتی در سطح فرد ،خانواده و جامعه(ساختار خرد و کلان)
میتواند شامل :
1. مداخلات تخصصی مددکاری اجتماعی نسبت به زنان و دختران درمعرض خشونت و یا خشونت دیده
2. مداخلات روانشناختی و مشاوره با فرد خشونت دیده
3. مداخلات روانشناختی و مشاوره با خانواده (خانواده درمانی)
4. آموزش مهارتهای زندگی و حل تعارضات با گفتگو بجای خشونت در خانواده ها و زوجین
5. آگاه سازی و آموزش به آحاد جامعه در خصوص انواع خشونت و پیامدهای آسیب زای خشونت
6. مداخلات حمایتی از زنان و دختران خشونت دیده ]در قالب نهاد ها و سازمانهای رفاهی
۴۶۹ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !