پایگاه جمعیت همیاران
سلامت روان اجتماعی ایران
ابعاد فرهنگی سلامت روان
 ابعاد فرهنگی سلامت روان یعنی مجموعه عواملی که تعیین می‌کنند آدم‌ها چطور فکر کنند، چه احساسی داشته باشند و چگونه با مشکلات روانی برخورد کنند.
فهم این ابعاد باعث می‌شود درمان، پیشگیری و آموزش روانی دقیق‌تر و مؤثرتر انجام شود.

دکترمحمدرضا مقدسی بنیانگذار تاب آوری در ایران بر این باور است ابعاد فرهنگی سلامت روان به مجموعه باورها، ارزش‌ها، هنجارها، عادت‌ها، شیوه‌های ارتباطی و الگوهای رفتاری یک جامعه گفته می‌شود که تعیین می‌کنند افراد چگونه احساسات خود را می‌شناسند، مشکلاتشان را بیان می‌کنند، با استرس کنار می‌آیند و در صورت نیاز به چه نوع کمکی مراجعه می‌کنند.
رابطه بین ابعاد فرهنگی سلامت روان و تاب‌آوری فرهنگی بسیار مستقیم و اساسی است، زیرا فرهنگ نه‌تنها تعیین می‌کند انسان چگونه فکر و احساس کند، بلکه مشخص می‌کند جامعه در برابر بحران‌های جمعی چطور مقاومت و بازسازی شود.

در واقع فرهنگ مثل عینکی است که انسان از پشت آن دنیا و خودش را می‌بیند.
این عینک مشخص می‌کند چه چیزی «طبیعی» است، چه چیزی «غیرعادی» است، کدام احساسات مجاز به بیان هستند و کدام سرکوب می‌شوند.
بنابراین سلامت روان فقط به عوامل زیستی و فردی وابسته نیست، بلکه به محیط فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند نیز مربوط است.


در بحث سلامت روان معمولاً از عوامل زیستی، ژنتیکی یا فردی صحبت می‌شود، اما یکی از مهم‌ترین بخش‌های این مفهوم، ابعاد فرهنگی سلامت روان است.
فرهنگ تعیین می‌کند که انسان‌ها چگونه احساسات خود را بیان کنند، با استرس مقابله کنند، از چه واژه‌هایی برای توصیف رنج روانی استفاده کنند و حتی چه زمانی احساس کنند که نیاز به کمک دارند.
وقتی درباره ابعاد فرهنگی سلامت روان صحبت می‌کنیم، در واقع از زیرساخت‌هایی حرف می‌زنیم که در ناخودآگاه جمعی یک جامعه ریشه دارد و شیوه فکر، رفتار و نگرش افراد را شکل می‌دهد. سلامت روان فقط نبود اختلال یا بیماری نیست، بلکه توانایی سازگاری روانی و اجتماعی است و فرهنگ دقیقاً همان بستری است که این سازگاری در آن معنا پیدا می‌کند.

جامعه‌ای که در آن بیان احساسات امری پذیرفته شده است، الگوی متفاوتی از سلامت روان دارد نسبت به جامعه‌ای که احساسات را نشانه ضعف می‌داند.
در جامعه‌ای که مراجعه به روان‌شناس یا روان‌پزشک عادی است، مشکلات زودتر شناسایی می‌شوند و فرد کمک مؤثرتری دریافت می‌کند.
اما در جامعه‌ای که چنین مراجعه‌ای با برچسب‌های منفی همراه است، افراد مشکلات خود را پنهان می‌کنند و بیماری دیرتر درمان می‌شود.
بنابراین فرهنگ نه فقط نحوه بروز علائم روانی، بلکه آینده درمان را نیز تعیین می‌کند. این موضوع ثابت می‌کند که فهم سلامت روان بدون درک فرهنگ امکان‌پذیر نیست.

فرهنگ تعیین می‌کند که انسان چگونه «شاد بودن» را تعریف کند.
در بعضی فرهنگ‌ها شادی یک احساس آرام و درونی است و در بعضی دیگر شادی یعنی هیجان، خنده بلند و ابراز احساسات.
این تفاوت‌ها حتی بر تشخیص اختلالات نیز اثر می‌گذارد. ممکن است فردی در یک فرهنگ افسرده تلقی شود، اما در فرهنگی دیگر کاملاً طبیعی به نظر برسد.
گاهی افراد غم یا استرس خود را با نشانه‌های جسمی نشان می‌دهند؛ سردرد، تپش قلب، خستگی شدید و دردهای پراکنده بدن می‌تواند شکلی فرهنگی از ابراز اضطراب باشد. در جامعه‌ای که صحبت درباره اندوه یا ترس پذیرفته نیست، بدن به جای زبان، احساسات را بیان می‌کند.

یکی از مهم‌ترین ابعاد فرهنگی سلامت روان، مفهوم خانواده است.
خانواده در بسیاری از جوامع شرقی نقش اصلی در حمایت روانی افراد دارد.
تصمیم‌گیری‌ها جمعی است، مشکلات خانوادگی در محیط خصوصی حل می‌شود و همدلی یک ارزش مهم محسوب می‌شود.
این ساختار می‌تواند مزایا و چالش‌هایی داشته باشد.
از یک طرف فرد احساس تنهایی نمی‌کند و پشتوانه عاطفی دارد، اما از طرف دیگر فشارهای خانوادگی، مقایسه‌های مداوم، دخالت‌های افراطی یا تعصب‌های سنتی می‌تواند زمینه اضطراب و افسردگی ایجاد کند.
در جوامع غربی استقلال فردی اهمیت بیشتری دارد و افراد عادت دارند مشکلات روانی خود را با متخصص در میان بگذارند.
هر دو الگو جنبه‌های مثبت و منفی دارند و نمی‌توان گفت کدام بهتر است، اما هر جامعه نیاز دارد میان حمایت خانوادگی و آزادی فردی تعادل برقرار کند.

مذهب نیز بخش مهمی از فرهنگ است و تأثیر مستقیم بر سلامت روان دارد.
ایمان و معنویت می‌تواند امید، معنا و آرامش ایجاد کند و در سختی‌ها نیروی مقاومت روانی را افزایش دهد.
افراد مذهبی معمولاً احساس می‌کنند که جهان بی‌هدف نیست و رنج آنها معنایی دارد.
این نگرش می‌تواند افسردگی را کاهش دهد و انرژی برای ادامه زندگی فراهم کند. اما اگر باورهای مذهبی با ترس، احساس گناه شدید، شرم افراطی یا نگاه سختگیرانه به خود همراه باشد، ممکن است فشار روانی ایجاد کند. بنابراین نقش مذهب در سلامت روان دوگانه است و کیفیت آن به شکل تفسیر و اجرا بستگی دارد.
در جامعه‌ای که مذهب با مهربانی، بخشش و حمایت روانی همراه است، سلامت روان تقویت می‌شود.
در مقابل، اگر مذهب با تنبیه، سرزنش و ترس دائمی آموزش داده شود، ممکن است اضطراب و عزت‌نفس پایین ایجاد کند.

یکی دیگر از ابعاد فرهنگی سلامت روان، زبان است.
زبان تعیین می‌کند چه را توصیف کنیم و چگونه توصیف کنیم. بعضی زبان‌ها واژه‌های دقیق‌تری برای احساسات دارند و این به مردم کمک می‌کند هیجان‌های خود را بشناسند.
هرچه نام‌گذاری احساسات ساده‌تر باشد، مدیریت آنها آسان‌تر می‌شود. وقتی فرد نداند بعد از یک شکست عاطفی چه احساسی دارد، یا نتواند ناراحتی خود را بیان کند، دچار سردرگمی می‌شود.
اما اگر زبان به او ابزار توصیف بدهد، ذهن نظم بیشتری پیدا می‌کند.
به همین دلیل آموزش سواد عاطفی در مدرسه و خانواده بسیار مهم است، زیرا فرهنگ از طریق زبان وارد ذهن می‌شود و سلامت روانی را شکل می‌دهد.

نگرش جامعه نسبت به درمان روان‌شناختی و روان‌پزشکی نیز یک بعد فرهنگی اساسی است.
در برخی کشورها مراجعه به روان‌شناس مثل مراجعه به دندانپزشک یا پزشک عمومی است و مردم آن را امری طبیعی و پیشگیرانه می‌دانند.
در این فرهنگ‌ها درمان زودهنگام باعث کاهش شدت اختلالات می‌شود.
اما در بسیاری از جوامع، ترس از قضاوت، خجالت، یا تصور غلط درباره بیماری روانی باعث پنهان‌کاری می‌شود.
افراد فکر می‌کنند اگر به روان‌شناس مراجعه کنند، ضعیف هستند یا دیگران درباره آنها بد فکر می‌کنند.
این نگرش‌ها سلامت روان را عقب نگه می‌دارد.
بهبود این وضعیت نیازمند آموزش رسانه‌ای، گفت‌وگو در خانواده و تغییر تصویر ذهنی جامعه نسبت به درمان روانی است.

فرهنگ بر روابط اجتماعی نیز اثر می‌گذارد.
در بعضی فرهنگ‌ها روابط نزدیک و صمیمانه فراوان است و افراد دائم با هم در تماس هستند.
این شبکه حمایتی از اضطراب و افسردگی جلوگیری می‌کند، اما ممکن است آزادی فردی را کم کند.
در برخی دیگری از فرهنگ‌ها افراد خصوصی‌تر زندگی می‌کنند و مرزهای بیشتری دارند. این سبک رابطه، استقلال می‌آورد، اما ممکن است احساس تنهایی افزایش پیدا کند.
سلامت روان زمانی متعادل است که انسان بتواند هم استقلال داشته باشد و هم احساس تعلق. فرهنگی که راه‌های سالم برای ارتباط انسانی ارائه می‌دهد، زمینه روان سالم‌تر ایجاد می‌کند.

رسانه و فضای مجازی یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگی جدید است.
امروزه تصور انسان از موفقیت، زیبایی، ثروت و سبک زندگی از رسانه تأثیر می‌گیرد. وقتی نوجوان یا جوان هر روز تصاویر ایده‌آل و غیرواقعی از ثروت، بدن کامل، سفرهای لوکس و زندگی بی‌نقص می‌بیند، احساس ناکافی بودن به او دست می‌دهد.
مقایسه دائمی با دیگران در شبکه‌های اجتماعی اضطراب، افسردگی و کاهش عزت‌نفس را افزایش می‌دهد.
فرهنگ رسانه‌ای که بر رقابت، ظاهر و نمایش متمرکز باشد، سلامت روان جامعه را تهدید می‌کند.
اما اگر رسانه به جای مقایسه ناسالم، آموزش مهارت‌های زندگی، مدیریت استرس، سواد عاطفی و پذیرش خود را ترویج دهد، می‌تواند یک ابزار درمانی قدرتمند باشد.

بعد مهم دیگر، فرهنگ کار و تحصیل است.
در برخی جوامع موفقیت تحصیلی یا شغلی معیار اصلی ارزش انسان است.
فشارهای آموزشی، رقابت شدید، ساعت‌های کاری طولانی و عدم استراحت، سلامت روان را فرسوده می‌کند.
وقتی ارزش انسان فقط بر اساس مدرک، پول یا مقام سنجیده شود، اضطراب دائمی شکل می‌گیرد.
اما فرهنگی که تعادل میان کار و زندگی را محترم بداند، نقش خانواده و استراحت را جدی بگیرد، از ورزش و تفریح حمایت کند و شکست را بخشی طبیعی از رشد بداند، زمینه رشد روانی سالم‌تری ایجاد می‌کند.

در فرهنگ‌های مختلف، نقش زن و مرد نیز متفاوت است و این تفاوت‌ها بر سلامت روان تأثیر دارد.
اگر فرهنگ انتظارات غیرواقعی از مردان دارد و احساسات را برای آنها ممنوع می‌کند، مردان از بیان غم و ترس شرم دارند و این سکوت به افسردگی، خشم یا رفتارهای پرخطر منجر می‌شود.
از سوی دیگر، اگر از زنان انتظار می‌رود همیشه مطیع، کامل، صبور و فداکار باشند، فشار روانی زیادی ایجاد می‌شود.
سلامت روان زمانی بهبود می‌یابد که فرهنگ اجازه بدهد هر انسان، مستقل از جنسیت، احساسات خود را بیان کند و خود واقعی‌اش باشد.

آموزش نیز بخشی از فرهنگ است.
نظام آموزشی که فقط ذهن را آموزش دهد و عاطفه را نادیده بگیرد، انسان‌هایی با دانش زیاد اما استرس بالا می‌سازد.
اما اگر مدارس مهارت‌هایی مانند مدیریت استرس، حل تعارض، ارتباط سالم، کنترل خشم و خودشناسی را آموزش دهند، سلامت روان آینده جامعه تقویت می‌شود.
کودکی که یاد می‌گیرد احساسات خود را بشناسد، در بزرگسالی با مشکلات روانی راحت‌تر کنار می‌آید.

سلامت روان بدون عدالت اجتماعی نیز پایدار نمی‌ماند. فقر، تبعیض، بی‌کاری، نابرابری جنسیتی، نژادی یا طبقاتی، فشار روانی طولانی‌مدت ایجاد می‌کند. در فرهنگی که عدالت، اخلاق و حقوق انسانی جدی گرفته نشود، جامعه دچار استرس جمعی می‌شود. سلامت روان فقط یک موضوع فردی نیست، بلکه کیفیت زندگی اجتماعی است. انسان در محیط سالم، با امنیت اقتصادی و احترام اجتماعی، ذهن متعادل‌تری دارد.

فرهنگ همچنین تعیین می‌کند که انسان چگونه مشکلات خود را حل کند.
بعضی جوامع به افراد می‌آموزند که مشکلات را انکار کنند، سکوت کنند یا صبر کنند تا زمان آن را حل کند.
بعضی دیگر آموزش می‌دهند که مشکل باید تحلیل و حل شود. فرهنگی که مهارت حل مسئله را تقویت کند، افراد را توانمندتر و سالم‌تر می‌سازد.
فرهنگ نقش بسیار مهمی در مدیریت استرس دارد. برخی سنت‌ها مانند موسیقی، هنر، ورزش، آیین‌های جمعی، داستان‌گویی یا حتی شوخی‌کردن، ابزارهای مفیدی برای تخلیه روانی هستند.
جامعه‌ای که این ابزارها را به رسمیت بشناسد، سلامت روان قوی‌تری خواهد داشت.

فرهنگ می‌تواند پلی میان فرد و جامعه بسازد یا میان آنها دیوار ایجاد کند.
فرهنگ سالم، فضایی ایجاد می‌کند که انسان بتواند بدون ترس خودش باشد، احساساتش را بیان کند و در مواقع بحران کمک بخواهد.
سلامت روان به معنای توانایی لذت بردن از زندگی، انعطاف‌پذیری در برابر مشکلات، رابطه سالم با دیگران و صلح درونی است.
برای رسیدن به این وضعیت، جامعه باید گفتگو درباره احساسات را طبیعی کند، درمان روانی را بدنام نکند، زبان مناسب برای بیان عاطفه را آموزش دهد و فضای امن برای انسان بودن فراهم کند.

اگر جامعه نگاه واقع‌بینانه و مهربان به سلامت روان داشته باشد، انسان‌ها کمتر آسیب می‌بینند.
فرهنگی که پذیرش، احترام، عدالت، همدلی و آموزش را ارزش بداند، زمینه‌ساز سلامت روانی قوی است.
بنابراین بهبود سلامت روان فقط کار فرد نیست، بلکه یک پروژه فرهنگی است که از خانه، مدرسه، رسانه و نهادهای اجتماعی شروع می‌شود.
هرچه فرهنگ جامعه بازتر، عادلانه‌تر، مهربان‌تر و آگاه‌تر باشد، سلامت روان افراد نیز قوی‌تر خواهد بود.


۴ بازدید


۰ امتیاز


۰ نظر
نظرات کاربران


هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !
انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد !
شما هم می توانید در این کار سهیم باشید ! کمک های مالی شما مایه دلگرمی ماست !
دریافت کمک های مردمی
جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران
جمعیت همیاران سلامت روان با هدف افزایش توانمندی اقشار مختلف جامعه در راستای افزایش سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت می نماید. باور ما بر این است که با افزایش مشارکت جویی و احترام به خرد جمعی و رویکرد تسهیل گرانه می توانیم در ارتقای سطح کیفیت زندگی اقشار جامعه تاثیر داشته باشیم. این سایت با همت و تلاش و پیگیری مستمر جناب آقای حمید بیخسته مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی کشور در سال 1395 راه اندازی گردید.
تمامی حقوق محفوظ و متعلق به جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران می باشد .
Copyright © 2015 for HamyaranIran.ir , By SmProgram web Developer , All rights reserved .