مدل ABC مداخله در بحران
رویکردی ساده و مؤثر برای کمک فوری به افراد در بحران
خاطره اکبری
کارشناس سلامت و روانشناس
در دنیای پرتنش و پرشتاب امروزی، بحرانهای روانی و عاطفی بخشی از واقعیت زندگی انسان شدهاند.
هر روز، افراد بسیاری به دلایل مختلف مانند از دست دادن عزیزان، شکستهای عاطفی، مشکلات مالی، بیماریهای جسمی یا روانی، و حتی فشارهای شغلی، در وضعیت بحران قرار میگیرند. در چنین شرایطی، مداخله در بحران یکی از مؤثرترین رویکردهای روانشناسی برای کمک فوری به افراد آسیبپذیر است.
هدف مداخله در بحران، جلوگیری از تشدید وضعیت روانی فرد، کاهش خطر اقدام به خودکشی، و بازگرداندن او به سطح عملکرد عادی است.
یکی از مدلهای شناختهشده و پرکاربرد در این زمینه، مدل ABC در مداخله بحران است که توسط کینل (Kanel, 2015) معرفی شده است.
این مدل با ساختاری ساده، قابل آموزش و اجرا، به درمانگران، روانشناسان، مشاوران و حتی نیروهای امدادی کمک میکند تا در کوتاهترین زمان ممکن، به شکل مؤثری به فرد در بحران کمک کنند.
معرفی مدل ABC مداخله در بحران
مدل ABC از سه مرحله اصلی تشکیل شده است که هر یک نقش مهمی در روند کمکرسانی فوری دارند:
A – Achieve Rapport (ایجاد ارتباط)
B – Boil Down the Problem (شناسایی مشکل اصلی)
C – Cope with the Problem (مقابله با مشکل)
هر کدام از این سه مرحله بهصورت متوالی انجام میشوند و هدف آنها ایجاد رابطهای امن، شناسایی دقیق منشأ بحران و در نهایت، یافتن راهکارهای عملی برای بازگرداندن تعادل روانی فرد است. این مدل بهویژه در موقعیتهای بحرانی مانند افکار خودکشی، اضطراب حاد، فقدان شدید یا شوک روانی کاربرد گسترده دارد.
مرحله A – ایجاد ارتباط (Achieve Rapport)
اولین گام در مداخله بحران بر اساس مدل ABC، برقراری ارتباط مؤثر و امن با فرد در بحران است. در این مرحله، درمانگر یا مداخلهگر باید با استفاده از مهارتهای ارتباطی همدلانه، فضایی بدون قضاوت و امن ایجاد کند تا فرد احساس کند شنیده و درک شده است.
ایجاد رابطهی اعتماد، زیربنای موفقیت در تمام مراحل بعدی است. بدون وجود این رابطه، احتمال همکاری فرد کاهش مییابد و مداخله ممکن است بیاثر بماند. برای دستیابی به این هدف، مداخلهگر باید از گوش دادن فعال، تماس چشمی مناسب، زبان بدن آرام و لحن حمایتی استفاده کند.
جملاتی مانند «میفهمم الان خیلی سخته»، یا «میخوام کمکت کنم احساس بهتری پیدا کنی» میتوانند حس امنیت را افزایش دهند.
در این مرحله، قضاوت نکردن بسیار مهم است. اگر فرد احساس کند مورد سرزنش قرار میگیرد یا افکارش غیرمنطقی دانسته میشود، به سرعت از رابطه فاصله میگیرد. هدف مداخلهگر، فقط شنیدن و درک کردن است، نه قضاوت یا نصیحت.
همچنین، توجه به زبان بدن فرد در بحران اهمیت زیادی دارد. نشانههایی مانند اشک، بیقراری، انزوا یا رفتارهای ناگهانی میتوانند به درک عمیقتری از وضعیت او کمک کنند. در پایان این مرحله، فرد باید احساس کند که تنها نیست و کسی با نیت خیرخواهانه در کنار اوست.
مرحله B – شناسایی مشکل اصلی (Boil Down the Problem)
پس از برقراری ارتباط مؤثر، نوبت به شناسایی ریشههای بحران میرسد. در این مرحله از مدل ABC، مداخلهگر باید به فرد کمک کند تا از میان حجم انبوه احساسات و افکار پریشان، **مشکل اصلی را شناسایی کند.
اغلب در شرایط بحران، افراد چندین مشکل را همزمان تجربه میکنند و نمیدانند دقیقاً چه چیزی باعث فروپاشی روانی آنها شده است.
وظیفه مداخلهگر این است که از طریق گفتوگو، سؤالهای باز و بازتاب احساسات، مسئله اصلی را مشخص کند. برای مثال:
«چه اتفاقی باعث شد احساس کنید دیگر نمیتوانید ادامه دهید؟»
یا
«اگر بخواهید یکی از مشکلات را که بیشترین فشار را به شما آورده نام ببرید، آن چیست؟»
در این مرحله، باید عوامل خطر و محافظتکننده نیز شناسایی شوند. عوامل خطر میتوانند شامل افکار خودکشی، سابقه اقدام به خودکشی، مصرف مواد، انزوا، یا بیماری روانی درماننشده باشند.
در مقابل، عوامل محافظتکننده ممکن است شامل حمایت خانوادگی، باورهای مذهبی، مهارتهای مقابلهای یا دسترسی به خدمات روانشناسی باشند.
هدف نهایی این بخش، رسیدن به تصویری روشن از بحران و تنظیم اولویتهای مداخله است.
با تمرکز بر یک یا دو مسئله کلیدی، مداخلهگر میتواند به جای غرق شدن در جزئیات، به راهحلهای عملی دست یابد.
مرحله C – مقابله با مشکل (Cope with the Problem)
مرحله سوم مدل ABC مربوط به یافتن راهکارهای مقابلهای است. پس از شناخت مشکل اصلی، مداخلهگر باید با همکاری فرد، **برنامهای عملی برای کاهش خطر و بازسازی احساس کنترل** طراحی کند.
در بحرانهای شدید، نخستین هدف، **تأمین ایمنی فوری فرد** است. اگر خطر خودکشی وجود دارد، باید برنامهای برای حذف وسایل خطرناک، تماس با خانواده یا ارجاع به مرکز درمانی تدوین شود. پس از اطمینان از ایمنی، تمرکز بر تقویت منابع درونی و بیرونی فرد است.
منابع درونی شامل مهارتهای مقابلهای، تجربیات موفق گذشته، باورهای مثبت و اهداف شخصی هستند. منابع بیرونی نیز شامل خانواده، دوستان، گروههای حمایتی، درمانگران و حتی خط تلفنهای بحران میشود.
در این مرحله، مداخلهگر باید به فرد کمک کند تا **احساس کنترل و امید** را دوباره بهدست آورد. تمرینهای ساده مانند تمرکز بر تنفس، گفتوگو با فرد مورد اعتماد، یا تنظیم برنامه روزانه میتوانند نقش مهمی در بازگشت تعادل روانی داشته باشند.
در نهایت، مداخلهگر باید با فرد در مورد **برنامه پیگیری** گفتوگو کند؛ از جمله تعیین جلسات بعدی مشاوره، معرفی منابع تخصصی یا تماسهای حمایتی در صورت تشدید بحران.
نمونه اجرای مدل ABC در مداخله بحران
فرض کنید فردی ۲۵ ساله با احساس ناامیدی شدید و افکار خودکشی به مرکز مشاوره مراجعه کرده است. مشاور از مدل ABC برای مداخله فوری استفاده میکند:
در مرحله A (ایجاد ارتباط) ، مشاور با لحنی آرام و همدلانه به فرد اطمینان میدهد که درک میکند او چه میزان درد عاطفی را تحمل میکند. از او میخواهد احساساتش را بدون ترس بیان کند و نشان میدهد که قضاوتی در کار نیست.
در مرحله B (شناسایی مشکل اصلی)**، از طریق گفتوگو مشخص میشود که فرد اخیراً شغلش را از دست داده، درگیری خانوادگی دارد و احساس بیارزشی میکند. با بررسی بیشتر، روشن میشود که فقدان حمایت عاطفی از سوی خانواده مهمترین عامل بحران است.
در مرحله C (مقابله با مشکل) ، مشاور با او برنامهای برای ایمنی تنظیم میکند، شامل تماس با یکی از دوستان نزدیک در مواقع خطر، مراجعه به روانپزشک برای ارزیابی دارویی، و شرکت در جلسات مشاوره هفتگی. همچنین، از او میخواهد روزانه فعالیتهایی را انجام دهد که حس موفقیت و آرامش را افزایش میدهند، مانند پیادهروی یا نوشتن احساسات.
این روند ساده اما ساختارمند به فرد کمک میکند تا از وضعیت بحرانی به حالت پایدارتر و قابلکنترلتری برسد.
کاربردهای مدل ABC در روانشناسی و مشاوره
مدل ABC به دلیل سادگی و انعطافپذیری، در حوزههای مختلف سلامت روان و خدمات اجتماعی به کار میرود. از جمله کاربردهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* مداخله در بحران خودکشی
* حمایت روانی در شرایط اضطراری و بلایا
* مشاوره تلفنی و آنلاین در بحرانهای فوری
* کار با قربانیان خشونت خانگی یا تجاوز
* مدیریت بحران در محیطهای کاری یا آموزشی
همچنین این مدل برای آموزش نیروهای امداد، مددکاران اجتماعی، و مشاوران تازهکار بسیار مناسب است، زیرا ساختار روشن و قابل اجرایی دارد و میتواند به سرعت در موقعیتهای واقعی به کار گرفته شود.
مزایا و نقاط قوت مدل ABC
یکی از مهمترین مزایای مدل ABC، سادگی و قابل فهم بودن آن است.
حتی افرادی که تجربه زیادی در روانشناسی ندارند، میتوانند اصول اولیه آن را بیاموزند و در شرایط بحرانی از آن استفاده کنند.
از دیگر مزایای این مدل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* تمرکز بر اقدام فوری: مدل ABC برای موقعیتهایی طراحی شده که نیاز به واکنش سریع وجود دارد.
* قابلیت اجرا در انواع بحرانها: از بحرانهای شخصی تا فجایع جمعی.
* تقویت حس خودکارآمدی در فرد: فرد یاد میگیرد که میتواند با مشکلاتش مقابله کند.
* سازگاری با فرهنگها و زبانهای مختلف:*ساختار این مدل جهانی و انعطافپذیر است.
محدودیتها و نکات احتیاطی
اگرچه مدل ABC ابزاری بسیار کاربردی است، اما محدودیتهایی نیز دارد.
این مدل برای مداخله کوتاهمدت طراحی شده و جایگزین درمان بلندمدت رواندرمانی نیست.
در مواردی که فرد دچار اختلالات روانی شدید مانند اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی است، باید پس از مداخله اولیه، به متخصص روانپزشکی ارجاع داده شود.
همچنین، اجرای مؤثر این مدل نیازمند آموزش حرفهای است. اگرچه ساختار سادهای دارد، اما تشخیص عوامل خطر و ارزیابی سطح بحران نیاز به تجربه بالینی دارد.
نتیجهگیری و جمع بندی سخن :
مدل ABC در مداخله بحران یکی از رویکردهای مؤثر، ساده و علمی در مدیریت شرایط بحرانی روانی است.
این مدل که توسط کینل در سال ۲۰۱۵ معرفی شده، سه گام کلیدی دارد: ایجاد ارتباط (A)، شناسایی مشکل اصلی (B) و مقابله با مشکل (C).
در هر مرحله، درمانگر با همدلی، گوش دادن فعال، و برنامهریزی عملی به فرد کمک میکند تا از وضعیت بحرانی عبور کند.
در عصر حاضر که بحرانهای روانی روزبهروز در حال افزایش است، تسلط بر مدل ABC میتواند برای روانشناسان، مشاوران، مددکاران اجتماعی و حتی خانوادهها ابزاری حیاتی باشد.
این مدل نهتنها به کاهش خطر خودکشی و آسیب روانی کمک میکند، بلکه موجب ارتقای سلامت روان فردی و اجتماعی نیز میشود.
مدل ABC در مداخله بحران با تمرکز بر سه مرحلهی کلیدی، بهطور مؤثری در افزایش تابآوری در برابر خودکشی نقش دارد.
در گام نخست، یعنی ایجاد ارتباط (A)، فرد در محیطی امن و بدون قضاوت، احساس میکند شنیده و درک شده است.
این ارتباط همدلانه باعث تقویت حس تعلق، کاهش تنهایی و بازسازی امید میشود؛ عناصری که پایههای تابآوری را تشکیل میدهند.
در مرحلهی دوم، شناسایی مشکل اصلی (B)، مداخلهگر به فرد کمک میکند تا از میان احساسات و افکار آشفته، مسئلهی واقعی را تشخیص دهد.
این فرایند، آگاهی فرد از منابع درونی و عوامل استرسزا را افزایش داده و حس کنترلپذیری را بازمیگرداند.
در نهایت، مقابله با مشکل (C) بر یافتن راهکارهای عملی و فعالسازی منابع حمایتی تمرکز دارد.
فرد میآموزد که میتواند با استفاده از مهارتهای مقابلهای و شبکههای اجتماعی، از پس بحران برآید.
بدین ترتیب، مدل ABC با ترکیب همدلی، شناخت و اقدام هدفمند، به فرد کمک میکند تا در برابر فشارهای روانی مقاومتر شود، امید را بازیابد و توانایی بازگشت از بحران را در خود تقویت کند — یعنی همان جوهرهی تابآوری در برابر خودکشی.
مفهوم تاب آوری خودکشی در سال 2004 توسط عثمان و همکاران پیشنهادشده است و این شامل ارزیابی عواملی است که از افراد در برابر افکار و رفتارهای خودکشی محافظت می کند.
این مفهوم شامل سه بعد اصلی است: حفاظت داخلی، ثبات عاطفی و محافظ خارجی. پرسشنامه تاب آوری خودکشی-25 (SRI-25) برای اندازه گیری این ابعاد توسعه یافته است و پایایی و اعتبار بالایی را در مطالعات تحقیقاتی نشان داده است.
مطالعات نشان داده است که توانایی بیشتر در ابراز عاطفه مثبت، کاهش استفاده از فناوری نوین دیجیتال، با خودزنی و مصرف مواد برای مقابله با تاب آوری به خودکشی در بزرگسالان جوان مرتبط بوده است.
درمیان استراتژیهای افزایش تابآوری خودکشی میتوان ارتباط با شبکههای حمایتی و حمایت یابی در زمنه سلامت روان ، تمرین مکانیسمهای مقابله ای کارآمد اشاره کرد.
همکاران و دانشجویان و پزوهشگران در زمینه تاب آوری خودکشی میتوانند از پرسشنامه تاب آوری خودکشی-25 (SRI-25) که ابزاری است برای سنجش مقاومت در برابر افکار و رفتارهای خودکشی استفاده کنند این پرسشنامه شامل 25 گویه است و سه جزء اصلی را ارزیابی می کند:
محافظ داخلی، ثبات عاطفی و محافظ خارجی. SRI-25 ویژگیهای روانسنجی خوبی از جمله مقادیر آلفای تخمینی بالا از 90/0 تا 95/0 را در مطالعات مختلف نشان داده است استفاده از این پرسشنامه در ارزیابی تاب آوری خودکشی توسط نویسنده مطلب توصیه میشود.
۶ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !