به نام حق
گزارش کارگاه ساختارها و فرآیندها
کارگاه آموزشی ساختارها و فرآیندها در سازمانهای مردم نهاد در موسسه چیستا پویان کومش14 اسفند 95 جلسه با سخنان و خیر مقدم سرکار خانم کرمی مدیر موسسه چیستا پویان کومش شروع شده با توجه به اینکه سازمانهای مردم نهاد باید مالیت دهند و سوالاتی که در این موارد باب شده است را در خدمت جناب دکتر بهرامی هستیم.
در آغاز جلسه با سخنان جناب آقای دکتر بهرامی در مورد کارآفرینی در نهاد جامعه مدنی صورت گرفت و در مورد یک مدیر موفق و پیشرفت و موفقیت وظایف مدیران و مشتری محوری آنان شروع شد.
نیازهای انسان به تشکیل و پیشرفت اجتماع است و بدلیل حضور IT و ... مرزها برداشته شده و براحتی با جهان میتوان تعامل پیدا کرد.
برای موفقیت بیشتر موسسات روی آوردن به فضای مجازی و تیمی از افراد Itmon ساخته شود تا پیشرفت سریعتر و به سمت جهانی شدن حرکت کنیم، در مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی به 3 گروه تقسیم میشوند: 1- دیکتاتوری: که در این حکومتها چیزی به اسم انتخاب وجود ندارد و همه وراثتی است باور آنها بر این است که هر کسی و هر چیزی کار خود را انجام میدهد و فرماندهی فقط بدست ماست و بقیه پیرو ما.
گروه دوم: نظام کمونیستی است و دولت تعیین کننده همه چیز است و مردم نقشی ندارند و چیزی به اسم جمهوری وجود ندارد.
گروه سوم: نظام دموکراسی به حکومت مردم بر مردم است. مردم نقش بزرگی بر انتخاب مدیران خود دارند و باور آنها بر این است که اکثریت بر اقلیت حکومت دارد.
مشارکت محلی در جامعه مدنی یکی از اهرمهای اساسی پیش برند جامعه مردم نهاد است.
کلیات سازمانها غیردولتی، محل ابتکار و نوآوری و کارآفرینی و بازارهای مختلف را بوجود میآورند.
در این تعریف بطور روشن NGO ها را به عنوان سازمانهای بخش سوم دسته بندی میکند. درست شبیه انجمنهای بزرگ در بخشهای اجتماعی و بهداشتی است و داوطلبی گرایی در NGO ها یک عنصر اساسی است که نه تنها برای عضویت بلکه مخصوصاً برای تدارک منابع مورد توجه قرار گیرد.
مثلث رحمت میگیر هر انسان برای رسیدن به رستگاری به سه زاویه نیاز دارد:
- مورا تعلیم، یعنی مهربان بودن در کنار انسانها زیستن همکاری کردن و اگر اعتباری داریم صرفاً خرج خودمان نشود یعنی اخلاق مداری.
- زاویه دوم respnsibiliter یعنی مسئولیت پذیری، باید خوب زندگی کرد و حق نداری مسئولیتها را با هم قاطی کرد و هر کدام را در جای خود داشت. یعنی من در هر نقشی که در اجتماع داشته باشم سعی کنم کامل آن را انجام دهند.
ضلع سوم reality … یعنی واقعیت گرایی. آدمهای کمال گرا یا realist در واقعیت زندگی میکنند در ذهن. حقیقت چیزی که وجود دارد و واقعیت چیزی است که انجام میشود و ذهنیت چیزی که در فکر من وجود.
در مثلث اخلاق باید به واقعیتها پیدا کنی و به حقیقت بررسی واقعیت گرایی میگوید آن چیزی که هست، هست.
بطور کلی تعریف پذیرفته شده از یک NGO عبارت است از سازمان درگیر فعالیتهای توسعه که به وسیله حکومت ایجاد نشده است. NGO ها جامعه مدنی نیستند بلکه آنها به عنوان متصل کننده میانجی و بیان کننده منافع شهروندان از طریق گفتمان و نقد سیستم اجتماعی خدمت میکنند.
اگر به مثلث رحمت نرسیم، به سمت مثلث زحمت میرویم و خشم، دروغ و اضطراب و استرس.
دو چیز انسان را به شدت دچار استرس میکند:
- کارهای خلاف و غیر قانونی.
- رازداری برای مثال حرص و طمع.
در جهان سوم وازه NGOS با گستره وسیعی تعریف شده است و به طور کلی اشاره به سازمانهایی دارد که درگیر امور توسعه شدهاند.
توسعه یعنی در هر موضوع و حوزههای مختلف رشد کردیم و موفقیت رشد بعضی مواقع یعنی آسیب رشد همیشه باعث پیشرفت نسبت باعث معلولیت است.
مطالعات میگویند که رشد باید حداقل ده سال نیست سهم اتفاق بیفتد تا به توسعه برسد. بهترین نوع رفتارها زندگی سینوسی است. توسعه یعنی رشد همه جانبه و رشدپایدار.
وظایف مدیران
مدیریت و رهبری 36 درجه اگر میخواهید بر دیگران مدیریت کنید ابتدا باید بتوانید بر خودتان مدیریت کنید سپس بر مدیرتان مدیریت آنگاه امیدوار باشید که بهدیگران مدیریت کنیم. مدیریت بر خود یعنی مدیریت بر احساسات و هیجانات.
مدیریت زمان، باید بتوانیم وقت خود را تنظیم کنیم، چقدر هر کس بر زمان خود مدیریت میکند.
قانون 80- 20 به ما میگوید که 80 درصد از موفقیتهای ما 20 درصد از فعالیتها انجام میدهد. که بسیار در علم مدیریت امروز وجود دارد.
در مدیریت زمان سه اصل است: 1- گروه بندی 2- دسته بندی 3- اولویت بندی.
گروه بندی به معنای این است که آدمی که در حال توسعه است فقط یک هدف و شاخه را انتخاب نمیکند.
وظایف مدیران
- برنامه ریزی Rlaning (هرمگذاری – تدوین برنامه) مهمترین هدف یک مدیر برنامه ریزی است. برنامه ریزی یعنی فاصله گرفتن از شانس و تصادف، که 3 کار باید انجام شود.
تعیین وضع موجود (بانک آماری و اطلاعاتی از وضعیت داشته باشیم) تعیین وضع مطلوب (هدف گذاری) کجا هستم و به کجا میخواهم برسم: هدفها باید مشخص و دقیق باشد، نباید مبهم باشد، هدف قابل اندازه گیری و زمان دارد. تدوین برنامه یعنی نقشه راه، یعنی من از چه مسیر یا مسیرهایی و چه کسانی و چه میزان پوچی و چه اعتباری به هدفم برسم، یعنی انتخاب و شیوههای رسیدن به هدف.
- سازماندهی Or Gavaizing (جذب، استخدام، توزیع، امکانات، تشکیلات، شرح وظایف و بازاریابی، فروش و ...) کار اصلی شایسته سالاری است، یعنی افراد لایق را باید انجام دهند. خلاء این سازمان باید پر شود و کمک کننده باشد.
کاری که در سازماندهی باید انجام شود. بازاریابی است که اگر تخصص نشده باشی نمیتوانی انجام دهی. اولین کار در بازاریابی شناخت محیط یا بازار است به شناسی رغیبها و تشخیص نقاط ضعف و قوت آنها. مورد بعدی شناخت نیازهای میحط است.
بحث عدالت محوری وجود داشته باشد تا نهایتاً فروش خدمات نمیباشم.
مهارت کلامی یعنی میتوانی که متنوع صحبت کنی که قدرت انتقال و قدرت انعطاف داشته باشد. برای اینکه انتقال دهنده خوبی باشید باید خزانه واژگانت زیاد باشد باید کلام ما برای مخاطب روشن و قابل فهم باشد برای مخاطب
مهارت غیرکلامی یعنی استفاده از ایما و اشاره و تصاویر و ابزارهایی که در دست است.
- کنترل و نظارت و ارزشیابی contoroling اولین گام سنت برنامه ریزی دومین گام صحت برنامه ریزی. مرتباً باید گزارش بگیریم. در جلسات باید عملکرد را بپرسیم و گزارش از روند عملکرد برنامه باشد و سومین حالت بازدید به صورت محسوس یا نامحسوس انجام شود. با اطلاع قبلی یا بدون اطلاع قبلی.
- خلاقیت و نوآوری Crcativity (پیشنهاد، ایده، جلسات، تشویق، دستگاهها و تجهیزات، روشهای جدید و ...) پیش انداختن سوال، نظرگیری و ایجاد خلاقیت، جوابهای خلاقانه برای توسعه خلاقیت بیشتر. خلاقیت زمانی اتفاق میافتد که تو فکر نکنی که هر کار فقط یک راه حل دارد. سومین گام این است که بهترین و کم هزینهترین و کارآمدترین راه حل را انتخاب کند یکی از بهترین راه حلهای خلاقیت کمیته پیشنهادات است و تشویق و تحسین افراد خلاق است و زمینه انتقاد را بازکنیم توجه به فیدبکها و عکس العملها و واکنشی که سریع برمیگردد.
و توجه به آدمهای هوشمند پاسخ میدهند یعنی تأمل و بررسی میکنند تا بتوانیم به یک نوآوری صحیح برسیم.
Brainstorming: یعنی طوفان مغزی: یعنی برگزاری با حدود زیر 20 نفر که در آن موضوع اندکی تفحص دارند اما جلسهای است که کاملاً همه در آن آزادند از هر لحاظی در جلسه طوفان مغزی نوبت وجود ندارد فقط نباید تداخل داشته باشد و همه پیشنهادها یادداشت میشود و بررسی میشود. و بعد تیمی به اسم اتاق فکر درست و اولویت بندی و ارزشیابی شود.
5 - هدایت و هماهنگی Leadring (رهبری، حل مسئله، کاریزما، همدلی، هم جهتی، همراهی، حمایت و پشتیبانی و ...) مدیر موفق مدیری است که سازمان خود را به هدفی که دارد نزدیک میکنند. مدیر موفق به دو گروه تقسیم میشود. مدیری که میتواند کنترل کند و مدیری که نمیتواند کنترل کند. کسی که قدرت کنترل ندارند از عوامل حقوقی مثل تشویق و تنبیه استفاده میکنند.
مدیرانی که رهبری و قدرت کنترل دارند. مدیری است که همدلی و هدایت را با کارمندان خود دارد.
برای تأثیر گذاری روند دیگران باید احساس خوشی به آنها بدهیم. همدلی یعنی خود را در وضعیت اون قرار دهیم.
بحث شنود مؤثر: آدمهایی که شنود، خوبی دارند کاریزمای بالایی دارند. آدمهایی که کاریزما دارند صبورند و پرحوصلهاند.
و در آخر آراستگی هر فرد کاریزمای آنها را بالا میبرد.
با تشکر و خسته نباشید
۱۲۳۸ بازدید
۳ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !